وحدت امت پیرامون اهل بیت(ع) مهمترین پیام غدیر از آغاز تاریخ اسلام است که با وحی و قرآن شروع شده و پیوسته از اهل بیت(ع) و مودّت آنان سخن گفته است. آیاتی همچون آیه مودت ذیالقربی، آیه تطهیر، آیه اولیالامر، آیه مباهله، آیات ولایت و سوره هل اتی و… همگی بر این مهم دلالت دارند. پیامبر اکرم(ص) نیز همواره در هر فرصت و مناسبت بر این موضوع تأکید کردهاند؛ این همان پیام غدیر بوده است. تاریخ اسلام و تاریخنگاری اسلامی، هم در منابع اهل سنت و هم در منابع شیعه، به این موضوع به اندازه کافی پرداختهاند. آنچه در واقعه غدیر بسیار مهم است و امت اسلام باید به آن توجه کند، وحدت امت اسلامی است؛ وحدتی که فراموش شد، اما تنها کسی که آن را جدی گرفت و مراعات کرد، امیر مؤمنان(ع) بود که هرگز به سوی تفرقه نرفت، با وجود اینکه زمینه تفرقه با توطئهای ایجاد شد. اما آن حضرت(ع)، طبق فرمایش خود، از هسته اسلام حراست کرد و بر آن تأکید نمود تا جامعه از انحراف با معرفت و شناخت دوباره برگردد. در این باره فرمودند:«با چشم خود دیدم گروهی از اسلام بازگشته و میخواهند دین محمد(ص) را نابود کنند. در این جا بود که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، باید شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از محروم شدن از خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود، چرا که این بهره دوران چند روزه دنیا است که زائل و تمام میشود، همان طور که سراب تمام میشود و یا ابرها از هم میپاشند. پس در این پیشآمدها به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم گردید.» لذا میبینیم در هر صورت امام که ولی الهی است و مکلف به حفظ دین، نقش خود را در این شرایط ایفا میکند و اسلام را در آغاز راه از خطر نابودی نجات میدهد.
حضرت امیرالمومنین(ع) در سخن دیگر فرمودند:«به خدا سوگند اگر ترس از ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان نبود و بیم آن نمیرفت که بار دیگر کفر و بتپرستی به سرزمین اسلام بازگردد و اسلام محو و نابود شود، با آنان به گونه دیگری رفتار میکردیم.»
یکی از مهمترین پیامهای غدیر بر اساس آیات قرآن، آزمون امت بود؛ که اجتماع نادرست سقیفه نمره غیرمقبولی در این آزمون گرفت. امروز روز عمل است؛ برای مسلمانان حجت تمام شده تا مسلمانان و امت اسلام بر پیرامون این پیام غدیر فراهم و گرد آیند، آنگاه است که ظهور نزدیک خواهد شد. درک درست پیام غدیر یکی از برگهای زرین تاریخ اسلام و مژده ظهور حضرت صاحبالعصر(عج) خواهد بود.
براساس فرمایش امیر مؤمنان(ع)، مردم برای نظام جامعه به حاکم نیاز دارند و بر اساس روایت، یک جمع سهنفره به یک نفر نیاز دارد که بر حل امور آنها تدبیر نماید. بر این اساس، ولایت و حاکمیت در جامعه انسانی یک ضرورت اجتنابناپذیر است؛ اگر ولی و حاکم نباشد، جامعه سامان نخواهد داشت و هرج و مرج و بینظمی جامعه را فرا میگیرد. بر اساس قرآن و کتابهای آسمانی دیگر، شایستگی ولایت بر مردم به دست صالحان است و خداوند پیامبران را مأمور اقامه عدل و ولایت بر مردم معرفی نموده است. در آیات قرآن این حقیقت به صراحت مطرح شده است؛ مردم جامعه نیز باید از این ولی جامعه اطاعت کنند. در خانواده پدر و مادر باید مورد اطاعت واقع شوند؛ نظام تمام امور اینگونه قرار داده شده است که مردم نیز در جامعه به جایگاه ولی در جامعه احترام و اطاعت ویژه داشته باشند. قرآن کریم به مردم فرمود ولی شما خداوند و رسول او و افرادی هستند که در شأنیت و شایستگی در ردیف و منزلت رسول خدا باشند:«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ، وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»(تنها ولی و سرپرست شما خدا است، و رسول او، و آنان که ایمان آوردهاند، یعنی آنان که نماز میگذارند، و در حال رکوع صدقه میدهند)، که به حکم آیه اول، صراط مستقیم و یا بگو (صراط الذین أنعم اللَّه علیهم)، را صراط انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین دانسته، به حکم آیه دوم با در نظر گرفتن روایات متواتره، صراط، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) شمرده است.
بسیاری از مفسرین شیعه و سنی نوشتهاند که آیه زکات دادن در رکوع در شأن علی(ع) نازل شده است؛ پس هر کس لیاقت ولایت بر مردم را ندارد، بلکه بر اساس نصوص معتبر، ولی فردی است که لیاقت و شایستگیهای ذاتی و اکتسابی داشته باشد و اطاعت از این ولی منتخب بر اساس معیارهای قرآنی بر مردم جامعه لازم و واجب است تا جامعه در مدار تعالی و پیشرفت قرار بگیرد.
چرا حضرت علی شایسته جانشینی پیامبر را داشت؟ چرا پیامبر شخص دیگری را معرفی نکرد؟
این موضوع دلایلی دارد؛ از جمله اینکه خداوند همواره برای هدایت بشر مربیانی تربیت و تعلیم داده است و هر کس نمیتواند لیاقت رهبری و هدایت مردم را داشته باشد و این از مقوله «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» است و خداوند بنی آدم را با راهنمایان ممتاز هدایت نموده است؛ لذا در باره موسی میفرماید: «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي»(ای موسی تو را برای خودم برگزیدهام) یعنی تربیت کردهام برای امر مهم رسالت؛ در باره پیامبران دیگر هم اینگونه است؛ لذا با توجه به سرگذشت امیر مؤمنان(ع) آن حضرت تحت تربیت پیامبر(ص) بود و خود پیامبر(ص) تحت تربیت مستقیم خداوند بودند. بر اساس خطبهای که در نهج البلاغه هست، خداوند ملکی را مأمور نگهداری و تربیت رسول الله نموده بود و این در ضمن آیات سوره ضحی و سوره انشراح و آیات و سورههای دیگر بیان شده و مورد تأیید است؛ در مرحله بعدی و دلیل دیگر این است که علی(ع) در این راه آزمونهای زیادی داده بود و از امتحانات بزرگ قبول شده بود؛ از دعوت عشیره که اولین قبولکننده اسلام بود؛ آزمونهای بعدی در شعب ابیطالب و در لیلة المبیت و در مقاطع مختلف پس از هجرت در جنگ بدر و خندق؛ جنگ احد که همه صحابه پیامبر(ص) را رها کرده و متواری شدند به سوی کوه احد و بعضی مانند بز کوهی از ترس جان از کوه بالا میرفتند اما علی(ع) از پیامبر دفاع مینمود و آزمون بزرگ احد را نیز میگذراند. و علی در فتح خیبر، سه خلیفه مأمور شدند و با سرافکندگی برگشتند و پیامبر فرمود فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خداوند عاشق اوست و او علی بود؛ علی در تمام جنگها و در تمام مقاطع حساس آزمون میداد و از سوی خداوند امتیاز میگرفت برای جانشینی چنانکه ابراهیم از امتحانات و آزمونها پذیرفته شد و به مقام امامت رسید. علی(ع) نیز امتحانهای سختی گذراند و به این منزلت رسید و پیامبر مأمور شد در آخرین حج خود این معرفی را تمام کند اگر چه بارها قبلا شایستگی علی را مطرح نموده بود از جمله حدیث در روز دعوت خویشاوندان او را خلیفه خود معرفی کرد که آغاز راه بود و جریان تبوک، حدیث منزلت را فرمود و منزلت هارون به موسی را درباره علی فرمود و… بنابراین علت انتخاب شدن علی اول تربیت او برای هدایت امت از سوی خداوند در ثانی آزمونهای بزرگ علی و فضیلت و برتری او از همه جهات در میان صحابه بود.
دین الهی با انتخاب ولی صالح از سوی خداوند کامل است و این تصریح قرآن است؛ در حجهالوداع، جبرئیل مکرر به حضور پیامبر(ص) نازل شد و از سوی خداوند ابلاغ کرد برای تکمیل دین باید جانشین انتخاب نماید و به مردم معرفی نماید. این انتخاب با محوریت اهل بیت(ع)؛ پیامبر اکرم(ص) بود و بارها رسول الله(ص) به محوریت اهل بیت(ع) تأکید میکرد و حدیث ثقلین در همه منابع اسلامی همچون حدیث غدیر منعکس شده است و غدیر احیاگر و متمم و ضامن حفظ حدیث ثقلین بود.
امیرالمؤمنان درباره حق ولایت خود فرمودند:«به خدا سوگند هرگز فکر نمیکردم و به خاطرم خطور نمیکرد که عرب بعد از پیامبر، امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند و خلافت را از من دور سازند! تنها چیزی که مرا ناراحت کرد، اجتماع مردم در اطراف فلانی بود که با او بیعت کنند.(وقتی که چنین وضعی پیش آمد) دست نگه داشتم تا میان امت جدایی نشود.»
غدیر بر رسالت برتری ندارد؛ امامت بدان جهت مهم است که حافظ دستاوردهای رسالت باید باشد؛ استمرار رسالت در سایه پیام غدیر و با انتخاب ولی امر در غدیر قابل دسترسی و تحقق است؛ رسالت همه انبیا و استمرار اهداف همه انبیا در راستای ابلاغ پیام غدیر است؛ و قرآن به صراحت فرمود اگر جانشینی علی را ابلاغ نکنی مثل این است که رسالت را ابلاغ نکردی؛ عملاً این رویدادها و جنگهایی که در اسلام واقع شد و تاکنون ادامه دارد، این حقیقت را روشن میکند که اگر امامت نبود، دین توسط همین مدعیان خلافت از بین رفته بود؛ تفسیرهایی که از دین توسط حاکمان شده است درباره موضوعات مختلف از جمله توحید و نبوت و امامت؛ تفسیرهایی که وهابیت امروز ارائه میکند و در کتابهای آنها بیان شده، خداوند را دارای جسم و به صورت جوان امرد و… مطرح مینمایند و پیامبران را غیرمعصوم میدانند.
براساس تأثیرات اسرائیلیات و روایات یهودیان، این نگاه در کتابهای اهل سنت وارد شده و امروز اعتقاد آنان بر این محورهاست در باب توحید و نبوت؛ در باب ولایت هم آنها آیه اولیالامر را برای هر فاسق و شرابخوار و فاسد صادق میدانند در حالی که این کاملاً خلاف نص قرآن است؛ بر این اساس اگر امامت نبود و جهاد و تلاش و تبیین احکام و پاسخ به شبهات وارده بر دین توسط امیر مؤمنان و اهل بیت و ائمه در مقاطع مختلف، هم قرآن از بین رفته بود و هم تلاش رسالت. پس امامت که پیام غدیر بود، حافظ دین و استمرار دین و به تعبیر قرآن تکمیل دین با امامت بوده است.
قرآن اطاعت مطلق از ولی را ضمن اینکه اطاعت از خدا و رسول میداند، این اطاعت را مایه سعادت و پیشرفت جامعه برمیشمارد؛ ضمن اینکه حقوق متقابلی بین ولی و امام و امت نیز وجود دارد؛ اول اینکه امام مانند پدر بر امت است، بر او دلسوز و برای هدایت و سعادت او نگران و همیشه صلاح امت را میخواهد؛ چنانکه رسول الله(ص) در راه هدایت مردم به قدری دلسوزی داشت که به تعبیر قرآن خود را به هلاکت میانداخت «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِين»(گویا میخواهی جان خود را از دست دهی که آنها ایمان نمیآورند) و بسیار دلسوزی مینمود؛ بر این اساس از سیاق آیات قرآن برمیآید که امت نسبت به امام باید اطاعت و فرمانبری مطلق داشته باشند وگرنه مانند پدر عاق میشوند و گرفتار، چنانکه مردم کوفه از امیر مؤمنان فرمانبری ننمودند و در جنگ صفین فریب معاویه را خوردند و از جنگ دست برداشته و مقاومت ننمودند تا پیروزی را که در یک قدمی بود کسب کنند. و پس از امام که با خون دل آنان را دعوت به صلاح مینمود و فرمانبر و مطیع او نشدند، گرفتار حجاج و حاکمان ستمگر و ایاشی همچون امویان و عباسیان شدند.
انتهای پیام