وی گفت: امام موسی کاظم (ع) در این فضا باید به گونهای حقایق را برای شیعیان بیان میکرد که نه جان شیعیان و نه جان خودشان به خطر نیفتد، بنابراین شیوه ایشان برای راهبری مردم و شیعیان تقیه و اظهار مخالفت با خلفای عباسی بود که به طور غیر صریح انجام میشد، مسند امام کاظم (ع) را چنانچه رجوع کنیم، میبینیم که بیش از ۳ هزار حدیث از ایشان نقل شده است بنابراین از این روش برای هدایت مردم و بیان حقایق استفاده کرد و نقش راهبری امام کاظم (ع) بسیار پررنگ است.
سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: با فضایی که در دوران امام کاظم (ع) وجود داشت، ایشان از شیوههایی استفاده کرد که کمترین تنش را با خلفای عباسی پیدا کند به همین علت، سازمان و شبکهای با عنوان شبکه وکالت ایجاد کرد، زیرا امام اکثر دوران امامت خود را در زندانها و تحت نظر خلفای عباسی قرار داشت و ارتباطش با شیعیان بسیار محدود بود.
ابوالحسنی بیان کرد: افرادی را که با ایشان دیدار داشتند، به عنوان نماینده و وکیل خود به نقاط مختلف میفرستاد تا حقایق را برای مردم بیان کنند و از این طریق نقش هدایتگری و راهبری خود را ایفا و حقایق را برای مردم بیان و مشکلات شیعیان را از این طریق حل میکردند؛ وکلا و نمایندگان امام کاظم (ع) در حوزه مسائل اقتصادی با اخذ خمس مشکلات شیعیان را حل میکردند، همچنین مسائل سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را نیز به واسطه وکلا هدایت میکرد و نمایندگان و وکلا حامل رساندن حقیقت روایات به شیعیان بودند.
سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب اظهار کرد: یکی دیگر از روشهای امام کاظم (ع) این بود که مناظرات و گفتوگوهایی بین ایشان و خلفای عباسی و همچنین عالمان یهودی و مسیحی انجام میشد که امام سعی میکرد با این مناظرات، حقایقی مورد نیاز را به شیعیان منتقل کند؛ امام در مناظرات حقایقی را مطرح میکرد که باعث میشد شیعیان مسیر خود را پیدا کنند و با وظایف خود آشنا شوند.
وی بیان کرد: امام کاظم (ع) در مناظرات خود با مهدی عباسی نسبت به مساله فدک، احکامی که در قرآن است و احکامی که باید آنها را مراعات کرد، روشنگری میکرد، همچنین راجع به حقانیت دین اسلام با دانشمندان یهودی و مسیحی مناظراتی داشت که در مواردی موجب میشد برخی از عالمان ادیان دیگر به دین اسلام روی آوردند.
سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: در دوران امام موسی کاظم (ع) خفقان و ابراز عقیده و بیان حقایق توسط مخالفین خلفای عباسی وجود داشت اما امام توانست با روشهای بحث، مناظره و ایجاد شبکه وکالت، حقایق خود و مسائل سیاسی و اجتماعی مورد نیاز را به مردم و شیعیان منتقل کند و از طریق وکلا نیز مشکلات را رفع میکرد.
وی اظهار کرد: آنچه از سیره امام موسی کاظم (ع) میتوان دریافت این است که امام به گونهای رفتار میکرد که وحدت میان مسلمانان از بین نرود؛ سیره عبادی و اخلاقی امام به نحوی بود که در منابع اهل سنت نیز از امام کاظم (ع) به عنوان یک عبد صالح و کسی که بسیار اهل عبادت و سخاوت و بردباری بوده، نام برده میشود و به گونهای رفتار میکرد که وحدت مسلمانان به هم نخورد و به همین علت در بین اهل سنت و شیعیان دارای جایگاه ویژهای است.
بوالحسنی گفت: امام کاظم (ع) برای اینکه خلفای عباسی برای مشروعیت خود از سکوت ایشان سوءاستفاده نکنند، با شیوههای مختلفی از جمله مناظره و همچنین عدم همکاری با خلفای عباسی این را به جامعه القا میکرد که خلفای عباسی مشروعیت ندارند تا مردم اعتمادی به خلفای عباسی نداشته باشند زیرا خلفای عباسی انتصاب خود را به پیامبر اکرم (ص) میدانستند و تلاش میکردند که حکومت خود را مشروعیت ببخشند.
وی با اشاره به اینکه سیره سیاسی امام باعث راهبری مردم و شیعیان میشد، اظهار کرد: امام کاظم (ع) در مناظرات ورود پیدا میکرد و با تکیه بر آیات قرآن مثل آیه مباهله، انتساب خود را به پیامبر (ص) اثبات میکرد و همچنین انتساب بنی عباس به پیامبر (ص) را زیر سوال میبرد.
سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: در دوران امام کاظم (ع) فرقههایی ایجاد شده بود و عقایدی داشتند که خلاف عقاید اسلامی بود که امام برای مبارزه و بیان بطلان عقاید آنها تلاش وافری داشتند، از جمله غالیان عقایدی داشتند که خلاف عقاید شیعیان بود، فعالیت غالیان در دوره امام باعث شد که امام سعی در تبیین آنها داشته باشد و همچنین عقاید آنها را نشان دهد.
وی ابراز کرد: فرقه بشیریه منسوب به محمد بن بشیر از اصحاب امام موسی کاظم (ع) بوده اما ایشان در زمان حیات امام دروغهایی را به حضرت نسبت داد و گفت که ایشان، آن موسی بن جعفر اصلی که امام و حجت خداست، نیست و مدعی بود که امام نزد محمد بن بشیر است.
سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: حتی نقل شده که صورتی مانند صورت امام کاظم (ع) ساخته بود و آن را به مردم نشان میداد که امام، محمد بن بشیر را لعن میکند و او را کافر مینامد که این امر یک مبارزه با فعالیتهای غالیان محسوب میشود.
بوالحسنی گفت: امام موسی کاظم (ع) در زندان در شرایط بسیار سختی قرار داشت، همانگونه که در زیارت نامه امام کاظم (ع) میخوانیم «المعذب فی قعر السجون؛ یعنی کسی که در سیاهچالها شکنجه میشد» که با تمام فشاری که بر امام کاظم (ع) بود، سعی کرد از کوچکترین فرصت برای هدایت مردم جهت بیان حقایق به شیعیان استفاده کند و دست خلفای عباسی را برای کسانی که دنبال حق و حقیقت بودند رو کند.
وی اظهار کرد: در منابع تاریخی کراماتی را برای امام موسی کاظم (ع) نقل کردهاند که یکی از کرامات این است که زندانبان امام موسی کاظم (ع) شخصی به نام مسیب نقل میکند که ۳ روز قبل از شهادت امام، ایشان به من گفت که من امشب عازم شهر مدینه هستم تا عهد امامت را به فرزندم علی واگذار کنم و او را به عنوان وصی و خلیفه خود معرفی سازم، مسیب میگوید که من گفتم آیا شما توقع دارید با وجود این همه مامور و زندانبان و غل و زنجیری که وجود دارد، از اینجا خارج شوید؟ اما امام خطاب به من گفت که تو گمان میکنی که قدرت و توانی که خدا به ما داده است، کم میباشد؟، گفتم نه ما چنین تصوری نداریم و بعد گفتم دعا کنید که ایمان ما نسبت به شما قویتر شود و بعد امام دعا کرد که خدا ما را ثابت قدم نگه دارد.
بولحسنی ادامه داد: سپس امام میگوید «که من یعنی امام موسی کاظم (ع) با همان اسم آصف بن برخیا که وزیر حضرت سلیمان بود و با اسم اعظم خود تخت بلقیس را در یک چشم بر هم زدن از یمن به فلسطین میآورد، امام میگوید ما هم اسم اعظم خدا را میخوانیم و به مدینه میرویم، مسیب نقل میکند ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد و بعد از اندکی بازگشت و دوباره زنجیرها را به پای خود بست، بعد امام فرمود که من بعد از سه روز از دنیا میروم، بدان که پسرم علی بن موسی الرضا (ع) بعد از من، امام تو و شیعیان است.»
گفتوگو از الهام حلاجیان
انتهای پیام