وی افزود: در ادامه سلسله بحثی که در شبهای گذشته آغاز کردیم یعنی موضوع عزت نفس، درباره مؤلفهها و سازههایی که عزت رنفس را برای ما فراهم میآورند گفت و گو کردیم و پس از آن، عناصر عزت شکن را بحث کردیم. یکی دیگر از راههایی که سبب شکست عزت انسانی میشود یا عزت نفس انسانی را مخدوش میکند دروغ گویی است.
سنگری ادامه داد: ما از گذشته آموختهایم که دروغ، فروغ ندارد. در ایران باستان، اولین آموزهای که به فرزندان آموخته میشد، این بود که دورغ، نگویید: «راستی کن که راستان رستند، به جهان راستان قوی دستند» امیرالمؤمنین(ع) میفرماید اگر خواستید شخصیت کسی را دریابید و به جوانمردی کسی پی ببرید، ببینید چه قدر راست میگوید و «صدقه علی قدر مروءته» انسان به همان نسبت که راست میگوید جوانمرد است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از مصادیق جوانمردی و بزرگ منشی و عزت نفس، راست گویی است، توضیح داد: انسان با شخصیت دروغ نمیگوید چون باعث شکست شخصیت او میشود. پس آنچه انسان را بی اعتبار می کند دورغ است. دروغ چند نوع است؛ یک نوع، دروغ به خود است. ما گاهی وقتها به خودمان دروغ میگوییم و در نتیجه ارزش خود را میشکنیم. مثلا ما هر گاه دچار تکبر میشویم داریم دروغ میگویم. چون تکبر یعنی خود را از آن اندازهای که هستی بیشتر نشان میدهی. پس افرادی که تکبر دارند نوعی دروغ گویی نسبت به خویشتن دارند.
مؤلف کتاب «آینه داران آفتاب» افزود: قبلا اگر یادتان باشد واژه «تبجیل» را به کار بردم. اسلم بن عمرو، یار ایرانی امام حسین(ع) وقتی در کربلا رجز میخواند یکی از خصوصیاتی که مورد هدف قرار می دهد، همین تبجیل به معنای خودبزرگ بینی و به خویشتن دروغ گفتن است. خداوند هم در قرآن به این مسأله اشاره کرده است که عبادالرحمن یا دوستان خدا وقتی بر زمین راه میروند، تکبر ندارند، فخر فروشی نمیکنند: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا»(فرقان، 63). بنابراین اگر من ادعا بکنم، ادعا هم خودش نوعی دروغ است. چون ادعا، یعنی فراتر از چیزی که هستم خود را نشان بدهم. گاهی انسان بلد نیست، اما ادعا میکند.
وی افزود: پس ادعا، که پیوسته به دورغ است زمینه ساز فروشکستن عزت انسان میشود، هر چه انسان شخصیت دروغین از خود بسازد به همان نسبت که خود را فرا برده، فرو آورده و فروشکسته است.
مدیر گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: نوع دیگر دروغ، دروغ به دیگران است. وقتی ما به دیگران دروغ میگوییم و وعده دروغ میدهیم باعث تباهی ما و شکستن شخصیت ما میشود. ما حق نداریم به کودکان وعده دروغ بدهیم. وعده دروغ به کودکان، ارزش ما را نزد او می شکند. به همسران و کودکان خود دروغ نگوییم. اگر میخواهید زندگی صفا و روشنی بگیرد، صدق را جاری کنید: «النجاة فی الصدق». گاهی کفتن، یک دروغ باعث میشود انسان دورغ های بعدی را هم بگوید.
سنگری گفت: در روایات میخوانیم: «الصدقُ صَلاح کُل شئ» وقتی میخواهید اصلاح در محیط زندگیتان اتفاق بیافتد صادق باشید و «الکِذبُ فسادُ کُل شئ» آنچه زندگی ما را تخریب میکند، روابط ما را ناسالم و محدوش میکند و آرامش و لذت را از ندگی ما میگیرد، دروغ است. سعی کنید راست بگویید. این است که امام علی(ع) در مجموعه خطبههای خود در نهج البلاغه، دائم بر صدق تأکید میکند و میفرماید وعده دروغ ندهید.
این محقق عاشورایی در ادامه گفت: یکی از ایاران امام صادق(ع) شخصی به نام صفوان جمّال است. او ساربان بوده و تعداد زیادی شتر در اختیار داشت. او روزی در محضر امام بود و به ایشان عرض کرد ابن ابی یعفور خدمت شما سلام میرساند. امام فرمود: «السلام علیک و علیه» وقتی به او رسیدی بگو جعفر بن محمد گفت: به دروغ عمل نکن: « انظر ما بلغ به علي عند رسول الله (ص) فالزمه، فإن عليا إنما بلغ ما بلغ به عند رسول الله (صه) بصدق الحديث وأداء الأمانة» سعی کن مثل علی(ع) باشی وقتی به پیغمبر(ص) میرسید. هیچ وقت در محضر پیامبر(ص)، دروغ نگفت. یعنی علی(ع) با صداقت و ادای امانت، علی(ع) شد.
این استاد دانشگاها، دروغ سوم را دروغ به پدیده ها عنوان کرد و گفت: گاهی شما به باغچه گفتی به تو آب میدهم یعنی از ذهن تو گذشته است که به باغچه آب میدهی، اگر آب ندادی به باغچه دروغ گفتهای. باغچه از تو گله خواهد کرد. پدیدههای جهان زنده هستند. با ما ارتباط دارند. قول دادهای لباست را بشویی، اگر چنین نکنی، به آن دورغ گفتهای. پیغمبر(ص) روزی لباس خود را درآورد و به همسرش داد تا آن را بشوید و فرمود: وقتی لباس شما تمیز نباشد، تسبیح الهی نمیگوید. معلوم است لباسهای ما در جال تسبیح و ذکر هستند. اگر آلوده باشد، تسبیحش قطع میشود.
وی افزود: رسول خدا(ص) میفرماید: «الجمال، قول فی الحق و الکمال حس الفعال بالصدق»: زیبایی به این است که همیشه سخن راست بگویی و کمال به این است که این راستی را در بستر زندگی و ارتباط با پدیدهها در عمل نشان دهید. به نماز قول دادی، به او دروغ نگو. مثلا قول دادی نمازت را اول وقت بخوانی، اگر چنین نکردی، نماز بعدا از شما گله میکند. به قرآن قول دادی یا به کتابی قول دادی که آن را بخوانی، اگر نخواندی، از شما شکایت میکنند. ما در طول روز، گاهی اوقات به بسیاری از اشیاء دروغ میگوییم. ببینید چه جهان شگفتی است. قول دادی یک کار ناصواب را ترک کنی، اما چنین نکردی، این یک دروغ عملی است.
سنگری گفت: نوع دیگر دروغ به خدا است. ما گاهی اوقات با خدا رو راست نیستیم. می گوییم استغفر الله اما بعد خلاف آن عمل میکنیم.
این استاد دانشگاه بیان کرد: عنصر دیگری که زمینه ساز شکست عزت نفس انسان میشود، ناسزا گویی یا سبّ است. سبّ ویژگی انسانهای حقیر است. آدمهای ناتوان دشنام میدهند. دشنام تراویده از یک جان ناپاک است. چون دشنام زشتی و آلودگی است. هر که دشنام میدهد باید از درونش سؤال کند اینجا چه خبر است؟ حضرت علی(ع) در جنگ صفین اجازه ناسزا گویی به دشمن را نداد. «ساب المؤمن کالمشرف علی الهلکه» یعنی هر کس ناسزا میدهد، یک نوع خودکشی کرده است؛ منظور از خودکشی، عزتی است که سر بریده میشود. خیلی عجیب است که در روایات میفرماید شیطان را هم دشنام ندهید.: «لاتسبوا الشیطان و تعوذوا الله من شره» فقط از او به خدا پناه ببرید. اما دشنام ندهید. در روایات، از سب و دشنام دیگر دینها نهی شده است. هیچ دینی را دشنام ندهید. خداوند در آیه 108 سوره انعام میفرماید به ارزشهای دیگران فحش ندهید. وقتی ارزشهای آنها را فحش دادی، ممکن است به دین شما و خدای شما توهین کنند.
وی ادامه داد: به پدر و مادر خود دشنام ندهید: «من اکبر الکبائر، أن یسب الرجل والدیه» از زشت ترین کارها این است که کسی به پدر و مادر خود ناسزا بگوید. کاری نکنید که باعث شوید دیگران به پدران و مادران شما اهانت کنند. از دشنام به پدیده ها هم نهی شده است. بگویید این باران لعنتی، این کوه فلان فلان شده. نگویید این سیل لعنتی: «لاتسبو الروائح فأنها مأمورة» چون بادها مأمور خدا هستند. «لاتسبو الجبال و لاالساعات و لاالیام و لاالیالی فتأثموا و ترجع الیکم» به کوهها، ساعتها، روز و شب دشنام ندهید گناه میکنید و این ناسزا به شما بر می گردد. مؤمن هیچ گاه فحاشی نمیکند. این عناصر به عنوان یکی از عوامل شکست عزت نفس انسان است.
سنگری اظهار کرد: یکی دیگر از عوامل عزت شکن، جابجایی نقشها است. ما در قلمرو وجود، وجودهای مختلف داریم؛ خداوند مرد و زن آفریده است. زن ویژگیهایی دارد که نقش او را معلوم میکند. اگر زن، نقش خود را عوض کند، ارزش و عزت خود را شکسته است. برخی نقش خود را گم میکنند. خدا تو را زن آفریده است به این زن بودن بودن افتخار کن. خداوند تو را مرد آفریده است باید نشانههای مردی و فضیلتهای مردانه در شما تجلی پیدا کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: نقش ما در خانواده گاهی جابجا میشود؛ مثلا گاهی مردها در خانه نشستهاند و زنها بیرون از خانه کار میکنند. گاهی ما به جای فرزندان خود کار میکنیم، یا حرف میزنیم. هر کس باید نقش خودش را ایفا کند. پذیرش نقشها عزت میآورد. گاهی از پدرو مادرها می پرسند رابطه تو با فرزندت چه طور است؟ میگوید ما دوست هستیم. تو نباید دوست فرزندت باشی، تو باید پدر او یا مادر او باشی. پدر یا مادر باید نقش خود را ایفا کنند. این جور نیست که وقتی شما میگویید دوست آنها هستید، دوست بالاتر از پدر و مادر بودن است. چنین نیست. در هیچ روایتی ندیدم که اهل بیت به فزندان خود بگویند من دوست تو هستم. بچهها باید به مادر بودن و مادر گفتن و پدر بودن و پدر گفتن افتخار کنند.
انتهای پیام