در این جنگ مردم دنیا به چشم خود دیدند که چه کسی به خودش اجازه میدهد، یکباره، بدون دلیل و با قلدری، کشور و مردمی با تمدن را مورد هجوم قرار دهد و به زیرساختها و شریانهای اصلی آن لطمه بزند.
این اتفاق، جایی برای دفاع از رژیم منحوس صهیونیستی، در نظام بینالمللی باقی نگذاشت؛ هر چند نهادهای بینالمللی هم تسلیم زر و زور و تزویر ایادی استکباری هستند؛ اما دست تمدن غربی و دنیای مد نظر آنها، بر همگان رو شد. البته غربیها قائل به این حرفها نیستند و اگر از حقوق بشر و تمدن حرف میزنند؛ صرفا تأمین مطامع و خواستههای خود را دنبال میکنند و فریبکاری در رأس تمام امور آنهاست. دست آنها با رژیم صهیونیستی در یک کاسه است و کار را با هماهنگی هم پیش میبردند. اما ملتهای آزادیخواه و کسانی که شک و شبههای در مورد متجاوز و مقصر بودن این رژیم در ذهن داشتند؛ به خوبی فهمیدند که قلدر کیست و چه اهدافی را دنبال میکند.
به یاد داشته باشیم که جبهه مقاومت محدود به مرزهای جغرافیایی و خاص یک یا چند کشور نیست؛ تفکری است که در امتهای آزادیخواه و مبارز شکل گرفته و در حال گسترش است و این سبب نگرانی غربیهاست. آنها مراحل مختلفی را برای تسلط بر غرب آسیا و منطقه خاورمیانه تدارک دیدهاند؛ از هیچ اقدامی کوتاهی نمیکنند؛ ترور، کشتار بیگناهان، نقض حاکمیت قانونی کشورها و ملتهای مختلف، البته در نبردهایی که رژیم صهیونیستی در آن حضور داشته، به ویژه بعد از 7 اکتبر، به اهداف ترسیم شده خود نرسیدهاند و توفیقی هم نداشتند و مرتکب جنایتهای بزرگ ضد بشری شدهاند.
حیات رژیم صهیونیستی وابسته به غرب و آمریکای جنایتکار است، به نوعی با هم یکی هستند؛ اگر کمک غربیها نباشد؛ این رژیم غاصب، توانایی روبرو شدن با جبهه حق را ندارد. در حمله به ایران دیدیم که به تنهایی کار به جایی نبردند و البته تنها هم نبودند از حمایت کشورهای زیادی بهرهمند بودند و اظهار نمیکردند و در نهایت مجبور به درخواست از آمریکا برای حضور مستقیم شدند.
در داخل کشور باید هستههای خائن به سرعت شناسایی و از بین بروند که به فضل الهی با تلاش نهادهای متولی و همکاری بینظیر مردم، در حال رقم خوردن است؛ ترمیم نقاط ضعف پدافندی هم از دیگر اقدامات مهمی است که باید سریعا به آن پرداخت و پوشش لازم را به عمل آورد. از طرفی توجه بیش از پیش به خواست مردم عزیز ایران اسلامی به عنوان سرمایه اصلی نظام و تأمین نیازهای آنان اولویت مهم دیگری است که باید به صورت ویژه مد نظر قرار گیرد.
دستاوردهای بزرگ این 12 روز که با هدایت بینظیر مقام معظم رهبری، انسجام ملی و همت نیروهای مسلح رقم خورد؛ فراتر از حد انتظار بود و دنیا فهمید؛ ایران مقتدر است و این باید در میدان و دیپلماسی به عنوان یک اصل مهم، با قدرت و قوت ادامه یابد. آنها به دنبال ایجاد نارضایتی عمومی بودند؛ اما فهمیدند که مردم پشت نظام و کشورشان را خالی نمیکنند و در سختترین شرایط هم، پایبند شعائر اصلی خود هستند.
فشار اقتصادی و شوک محکمی که بر دشمن وارد شد؛ حرف از آتش بس را به میان آورد؛ به لحاظ سیاسی هم حزب حاکم بر این رژیم غاصب دچار درگیریها و چالشهای بزرگی است؛ لذا در نفسهای آخر دست به دامان آمریکا شدند و آمریکاییها علناً وارد جنگ شدند. هرچند از قبل به رژیم صهیونیستی کمک میکردند و اساس نفس کشیدن آنها منوط به وجود و کمک امریکاییهاست.
یکی دیگر از دستاوردهای این جنگ، این است که، قبل از حمله آنها به ایران، تا حدودی در کشورهای منطقه ایرانهراسی با پروپاگاندای رسانهای صهیونیستها افزایش پیدا کرده بود، اما حال کشورهای منطقه متوجه شدند که ایران اسلامی دوست آنهاست، هرچند گاهی خود را به خواب میزنند اما نگاه دنیا، علی الخصوص خاورمیانه به جمهوری اسلامی ایران جلب شد و متوجه شدند با آنها مشکلی نداریم و دشمن اصلی آنها رژیم غاصب صهیونیستی است.
در آتشبس فعلی، آتش گشودن به روی یکدیگر متوقف شده، اما رویارویی حق و باطل هیچگاه متوقف نخواهد شد، لذا آتش بس به معنای این نیست که ما با رژیم صهیونیسی تعیین تکلیف کردهایم، بلکه ما در ابتدای مبارزه قطعی برای تحقق وعده الهی هستیم؛ البته فرصت دادن به آنها قابل قبول نیست؛ اما احترام و اعتماد به مسئولین و نیروهای مسلح وجود دارد و ان شاالله به بهترین نحو برنامهریزی میکنند.
در هر صورت در این جنگ نشان دادیم دست برتر هستیم و اجازه ندادیم هیچ یک از اهدافی که داشتند؛ محقق شود. هر چند یک تنفس مصنوعی و سیل کمکهای مالی و نظامی هم به سمت آنها جاری شده و قطعاً برنامهریزیهای دشمن برای تجاوزات بعدی و احتمالی هم دور از ذهن نیست و ما باید آمادگی خودمان را حفظ کنیم تا از تمامیت ارضی و میهن عزیزمان دفاع کنیم. به وعده الهی باور داریم و میدانیم؛ مردمی که برای زدودن ظلم قدم برمیدارند؛ به فضل الهی پیروز میدان هستند.
انتهای پیام