الف) منابع و مستندات: در روایتی که در ذیل آیه ۳۳ سوره اسراء از امام صادق(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: «سَأَلْتُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً».قَالَ: ذَلِکَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ یَخْرُجُ فَیَقْتُلُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلَوْ قَتَلَ أَهْلَ الْأَرْضِ لَمْ یَکُنْ مُسْرِفاً؛ از حضرت امام ابوعبدالله صادق(ع) نقل است که درباره فرموده خدای تعالی فرمود: «و هر آنکه مظلوم کشته شود، پس البته که ما برای ولی او حکومت و تسلّط دادیم (بر قاتل)، پس مباد در کشتن اسراف کند که او منصور است» پرسیدم. فرمود: «آن قائم آل (بیت)محمد(ع) است، خروج میکند و به (انتقام)خون حسین (ع) (دشمنان او را) میکشد. پس چنانچه اهل زمین را به قتل برساند، مسرف نخواهد بود.»
روایات دیگری نیز در ذیل آیه ۳۳ سوره اسراء از امامان معصوم (ع) نقل شده که در همه آنها بر مطلب بالا تأکید شده است. در دعای ندبه نیز از امام مهدی(عج) به عنوان منتقم خون شهدای کربلا یاد شده است: «أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلَاء؛ کجاست آنکه به خونخواهی شهید کربلا به پا میخیزد؟»
در دو فراز از زیارت عاشورا نیز زیارتکننده از خداوند میخواهد که همراهی با امام پیروزمند یا امام مهدی(عج) را در خونخواهی امام حسین(ع) روزیاش گرداند؛ یکبار در این فراز: «فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ أَنْ یُکْرِمَنِی بِکَ وَ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه و آله. پس از خدایی که مقام تو را گرامی داشت میخواهم که مرا به خاطر تو گرامی دارد و خونخواهی تو را با امامی پیروزمند از خاندان محمد(ص) روزیام گرداند.»
بار دیگر در فراز: «وَ أَسْأَلُهُ، أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکُمْ مَعَ إِمَامٍ مَهْدِیٍّ نَاطِقٍ لَکُم؛ و از او میخواهم که خونخواهی شما را به همراه امامی از شما که مهدی (هدایتگر)و گویایی از شماست، روزی من قرار دهد.» با توجه به آنچه گذشت، تردیدی باقی نمیماند که امام مهدی(عج) به هنگام ظهور به خونخواهی جدّ مظلومش برمیخیزد و انتقام آن حضرت را از قاتلانش میگیرد.
ب) مفهوم انتقام: با روشن شدن اصل موضوع باید به مفهوم و کیفیت انتقامگیری و خونخواهی امام مهدی(عج) در عصر ظهور پرداخت زیرا این پرسش مطرح است که آیا در زمان ظهور زمینهای برای گرفتن انتقام از کشندگان شهدای کربلا باقی مانده است؟ زیرا اولاً؛ در زمان ظهور صدها سال از قیام کربلا گذشته است و هیچ اثری از قاتلان شهدای کربلا وجود ندارد. ثانیاً؛ چنانکه در تاریخ آمده است، در قیام مختار ثقفی، تمام یا بیشتر قاتلان شهدای کربلا به سزای اعمال ننگین خود رسیدند و به شدیدترین وضع ممکن مجازات شدند.
به نظر میرسد چهار صورت برای خونخواهی امام مهدی(عج) در عصر ظهور قابل تصور است:
یک مورد انتقامگیری از نسل به جا مانده از قاتلان شهدای کربلا است که این مفهوم را میتوان از برخی روایات استفاده کرد. در یکی از این روایات چنین میخوانیم: «قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِی حَدِیثٍ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: «إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ علیه السلام قَتَلَ ذَرَارِیَّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام بِفِعَالِ آبَائِهِمْ»؟ فَقَالَ علیه السلام: ُهوَ کَذَلِکَ فَقُلْتُ: وَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» مَا مَعْنَاهُ؟ قَالَ: صَدَقَ اللَّهُ فِی جَمِیعِ أَقْوَالِهِ وَ لَکِنْ ذَرَارِیُّ قَتَلَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَرْضَوْنَ بِأَفْعَالِ آبَائِهِمْ وَ یَفْتَخِرُونَ بِهَا وَ مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ فِی الْمَغْرِبِ لَکَانَ الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ وَ إِنَّمَا یَقْتُلُهُمُ الْقَائِمُ علیه السلام إِذَا خَرَجَ لِرِضَاهُمْ بِفِعْلِ آبَائِهِمْ؛ به حضرت ابوالحسن علیبن موسیالرضا(ع) عرض کردم: یابن رسول الله، چه میفرمایید درباره حدیثی که از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «هرگاه قائم(ع) قیام (خروج)کند، ذراری (نسل) و نوادگان قاتلان حسین(ع) را به خاطر کارهای پدرانشان به قتل خواهد رساند؟» فرمود: «همینطور است.» عرض کردم: پس سخن خدای عزوجل: «و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نمیگیرد» معنایش چیست؟ فرمود: «خداوند در تمامی اقوالش راست گفته است، ولی ذریه کشندگان امام حسین(ع) به کرده پدرانشان راضی هستند و به آن جنایتها افتخار میکنند، هر کس به کاری راضی باشد همچون کسی است که آن را انجام داده و چنانچه مردی در شرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدنش راضی باشد، آنکه رضا داده است، نزد خدای عزوجل، شریک قاتل خواهد بود. بنابراین، تنها بدین جهت حضرت قائم(عج) وقتی خروج کند آنها را میکشد که از کردار پدرانشان راضیاند».
با توجه به این روایت و دیگر روایات مشابه میتوان گفت که امام مهدی(عج) به هنگام ظهور، بازماندگان قاتلان شهدای کربلا را به این دلیل که به فعل پدران خود راضی هستند، به انتقام خون این شهیدان به قتل میرساند. خاندان ابوسفیان هیچگاه از دشمنی با خانواده پیامبر (ص) دست برنداشتند.
در تأیید روایت یاد شده میتوان به کلامی از امام علی(ع) اشاره کرد که میفرماید: «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ [الرِّضَا]الرِّضَى بِه؛ آنکه به کار کسانى خشنود است، چنان است که در میان کار آنان بوده است و هر که در باطلى پا نهاد، دو گناه بر گردن وى افتاد، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار.»
دومین مورد انتقامگیری از جریان مقابل اهل بیت(ع) است، همانگونه که از آغاز رسالت نبی مکرم اسلام(ص) و حتی پیش از آن، دو خاندان، دو خط و دو جریان همواره رو در روی هم بودهاند؛ یکی خاندان بنیهاشم و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و دیگری خاندان ابوسفیان و جریان بنیامیه. اگرچه ابوسفیان با فتح مکه به ظاهر ایمان آورد و تسلیم شد، ولی به شهادت تاریخ، او و نوادگانش هیچگاه از دشمنی با پیامبر اعظم(ص) و فرزندانش دست بر نداشتند و از هیچ تلاشی برای نابودی اسلام فروگذار نکردند.
اوج دشمنی و کینهتوزی خاندان ابوسفیان نسبت به خاندان پیامبر اسلام را در واقعه کربلا میتوان دید که به تصریح یزید، امام حسین(ع) و یارانش به انتقام خون مشرکان کشته شده در جنگ بدر، با شقاوت تمام به شهادت رسیدند.
جریان تقابل بنیهاشم و بنیامیه تا پایان تاریخ و روزی که امام مهدی(عج) ظهور میکند، ادامه خواهد داشت تا آنکه پیش از ظهور آن حضرت، فردی به نام عثمان بن عنبسه از نوادگان ابوسفیان و هند جگرخوار که با عنوان سفیانی شناخته میشود، از شام یا همان سوریه کنونی سر به شورش برمیدارد و پس از جنایات فراوان، در مقابل لشکریان امام مهدی(عج) شکست میخورد و به هلاکت میرسد.
با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت با نابودی آخرین بازمانده از نسل ابوسفیان به دست امام مهدی(عج)، انتقام خاندان اهل بیت(ع) از خاندان ابوسفیان که عامل جنایات بیشمار در حق خاندان عصمت و طهارت(ع)، بهویژه حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بودند، گرفته میشود و تقابل تاریخی این دو خاندان پایان مییابد.
سومین مورد، انتقامگیری از قاتلان رجعتکننده در عصر ظهور است که براساس اعتقاد شیعیان، خداوند متعال در عصر ظهور، گروهی از مؤمنان محض و مشرکان محض و به بیان دیگر گروهی از زبدگان از اهل حق و نابهکاران از اهل باطل را که در زمان خود به نهایت درجه ایمان و رستگاری یا به آخرین حد کفر و پلیدی رسیدهاند، بار دیگر به دنیا برمیگرداند، تا گروه اول، شاهد عزت و پیروزی حق باشند و گروه دوم به سزای اعمال ناشایستی که در زمان حیاتشان در حق خداجویان مرتکب شدند، برسند.
براین اساس، میتوان گفت انتقام امام مهدی(عج) از قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش، در زمان رجعت صورت میگیرد، به این بیان که همه آن اشقیا در زمان ظهور امام مهدی(عج) به دنیا بازمیگردند و به سزای جنایات عظیم و بیشرمانهشان که در روز عاشورا مرتکب شدند، میرسند.
چهارمین مورد، انتقامگیری عملی با تحقق اهداف و آرمانهای شهدای کربلا است یعنی چهارمین احتمالی که در مورد مفهوم انتقام امام مهدی(عج) از قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش میتوان مطرح کرد، این است که بگوییم این انتقام با به بار نشستن اهداف و آرمانهایی تحقق مییابد که نهضت عاشورا برای آنها شکل گرفت.
به بیان دیگر، امام حسین (ع) و اصحابش برای اقامه حق، مبارزه با ستم، برپایی نظام عادلانه، امر به معروف و نهی از منکر، احیای سیره و سنت نبی مکرّم اسلام (ص) به شهادت رسیدند و امام مهدی(عج) با قیام خود همه این اهداف و آرمانها را محقق میسازد. به این ترتیب، نهضت اباعبدالله الحسین (ع) به هدف خود میرسد و انتقام خون آن حضرت گرفته میشود.
انتهای پیام