صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۵۶۱۷
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۴
جرعه‌ای از کوثر نهج‌البلاغه/ ۲۴

یک پژوهشگر قرآن گفت: امیرالمؤمنین علی(ع) در جمله‌ای کوتاه و ژرف، همه معانی مربوط به تقوا را در حکمت ۱۱۳ نهج‌البلاغه جمع‌بندی می‌کند و می‌فرماید: «لا کَرَم کَالتّقوی؛ هیچ کرامت، بزرگواری و ارزشی هم‌سنگ تقوا نیست و جایگزینی برای آن وجود ندارد.»

در روزگاری که ذهن‌ها از هیاهوی بی‌وقفه‌ اطلاعات پراکنده آکنده شده است، بازگشت به متون ریشه‌دار و نجات‌بخش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و چه متنی گرانسنگ‌تر از نهج‌البلاغه که از سرچشمه‌ حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرن‌هاست که دل‌ها و جان‌ها را سیراب می‌کند؟ با تأکید دوباره‌ رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفت‌وگو با علی‌اکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث، در قالب سلسله‌گفت‌وگوهای «جرعه‌ای از کوثر نهج‌البلاغه» به چیستی تقوا و جایگاه آن در اخلاق فردی و اجتماعی، تقوا به‌مثابه زاد و توشه‌ آخرت و سپر بلا در دنیا و تأکید امام علی(ع) بر رعایت تقوا در خطبه‌ها، حکمت‌ها و وصیت‌ها می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانیم، شماره‌ بیست‌وچهارم این گفت‌وگوهاست که ما را از ظاهر واژگان عبور می‌دهد و به جان کلمات می‌برد.

ایکنا ـ درباره چیستی تقوا و ویژگی‌های دنیوی و اخروی آن توضیح دهید و بگویید چرا امام علی(ع) تقوا را رئیس اخلاق می‌داند؟

موضوع تقوا در نهج‌البلاغه امام‌المتقین، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) علاوه بر خطبه معروف همّام، در خطبه‌های دیگر و حکمت‌ها و نامه‌های مندرج در این کتاب مستطاب نیز آمده است که برای تکمیل مباحث‌مان به آن‌ها نیز اشاره می‌کنیم و به ابعاد دیگری از این موضوع مهم، حیاتی و سرنوشت‌ساز از لسان سلطان البلغاء و الفصحاء، امیرالمؤمنین امام علی(ع) می‌پردازیم. به‌منظور اختصار و رعایت چارچوب مباحث‌مان، از ورود به منابع دیگر و استناد به دیگر مستندات پرهیز و فقط از گوهرهای شاهوار اقیانوس نهج‌البلاغه استفاده می‌کنیم.


بیشتر بخوانید:


درباره چیستی تقوا، امام علی(ع) از زوایای مختلف، بیاناتی دارد که همگی قابل تأمل است. ما در اینجا به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. در حکمت ۴۱۰ می‌فرماید: «التُّقی رئیس الاخلاق؛ تقوا رئیس و سرکرده اخلاق است.» اخلاق، جمع خُلق و از ملکات و صفات نفسانی، اعم از فطری و اکتسابی است که تقوای الهی در رأس همه فضائل و ارزش‌های اخلاقی و تربیتی، ریاست، هدایت و فرماندهی می‌کند. تقوای الهی حاکم بر مجموعه گفتار، کردار و رفتار فردی و اجتماعی انسان است و او را به سعادت ابدی و بهشت جاویدان می‌رساند.

امام(ع) در حکمت ۳۷۱، تقوا را گرامی‌ترین عزت‌ها می‌خواند: «...ولا عزّ أعزّ من التقوی»؛ در خطبه ۱۵۷، تقوا را دژ مستحکم و نفوذناپذیر می‌نامد: «إنّ التقوی دار حصن عزیز» و در خطبه ۱۹۰ می‌فرماید: «فاعتصموا بتقوی الله فإنّ لها حبلاً وثیقاً عروته، و معقلاً منیعاً ذروته؛ پس به تقوا چنگ زنید که طنابی با دستگیره‌ای محکم و قله‌ای بلند با پناهگاهی ایمن است.» ایشان در حکمت ۹۵ می‌فرماید: «لایقلّ عمل مع التقوی و کیف یقلّ ما یتقبل؟ هیچ کاری با تقوای اندک نیست و چگونه اندک باشد آنچه پذیرفته شده است؟»

همچنین در خطبه ۱۹۱، با بیانی منحصربه‌فرد و عمیق، تقوا را حقی دوطرفه بین خداوند و انسان می‌داند و می‌فرماید: «عبادالله اوصیکم بتقوی الله فإنها حق الله علیکم والموجبته علی الله حقکم، وان تستعینوا علیها بالله و تستعینوا بها علی الله؛ ای بندگان خدا، شما را به پرهیزکاری سفارش می‌کنم که تقوا حق خداوند بر شماست و نیز موجب حق شما بر خداوند است. از خداوند برای تقوا یاری بخواهید و برای انجام دستوراتش از تقوا یاری بجویید.» 

ایکنا ـ چرا تقوا در کلام امام علی(ع) حقی دوطرفه دانسته شده است؟

حضرت در ادامه، تعریف خود را کامل‌تر می‌کند: «فإنّ التقوی فی الیوم الحرز و الجُنّة و فی غداً الطریق الی الجَنّة؛ به‌درستی که تقوا برای امروزتان سپر بلاست و برای فردایتان راه رسیدن به بهشت است؛ مسلکها واضح، سالکها رابح، و مستودعها حافظ...؛ راه تقوا روشن است، رهرو تقوا بهره‌مند است و امانت‌دار تقوا خدایی است که آن را حفظ می‌کند.» 

حضرت در خطبه ۱۶ می‌فرماید: «إنّ التقوی مطایا ذلل، حمل علیها أهلها و أعطوا أزمّتها فأوردتهم الجنّة؛ همانا تقوا چونان مرکب‌های فرمانبرداری است که سواران خود را عنان‌ بر‌ دست وارد بهشت جاویدان می‌کند.» همچنین در خطبه ۱۷۳ می‌فرماید: «اوصیکم عبادالله بتقوی الله فإنّها خیر ما تواصی العباد به و خیر عواقب الأمور عندالله؛ ای بندگان خدا، شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش می‌کنم؛ زیرا تقوای الهی بهترین سفارش بندگان خدا و بهترین پایان‌نامه کار در پیشگاه خداوند است.»

ایکنا ـ جایگاه تقوا به‌مثابه زاد و توشه در کلام امیرالمؤمنین(ع) چیست و درباره رابطه میان تقوا و آمادگی برای مرگ در کلام امام علی(ع) توضیح دهید.

ایشان در خطبه ۱۱۴ چنین می‌فرماید: «اوصیکم عبادالله بتقوی الله التی هی الزّاد و بها المعاذ، زادٌ مبلّغ و معاذٌ منجح؛ ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم که تقوا زاد و توشه و پشتیبان سفر آخرت است؛ توشه‌ای که رساننده (به هدف) و پناهگاهی رهاننده (از خطرات و سختی‌ها) است.»

امام(ع) همچنین در خطبه ۶۴ همگان را به توجه به آخرت در پرتو تقوا سفارش می‌فرماید: «فاتقوا الله عباد الله و بادروا آجالکم باعمالکم، وابتاعوا مایبقی لکم بما یزول عنکم، و ترحلوا فقد جُدّ بکم، واستعدوا للموت فقد اظلکم و کونوا قوماً صیح بهم فانتبهوا و اعلموا ان الدنیا لیست لهم بدار فاستبدلوا فان الله لم یخلقکم عبثاً، و لم یترککم سدیً، و ما بین احدکم و بین الجنه او النار الا الموت ان ینزل به...؛ ای بندگان خدا، تقوا پیشه کنید و با اعمال نیکو به استقبال اجل بروید، با چیزهای فانی‌شدنی دنیا، آنچه جاویدان می‌ماند، خریداری کنید. از دنیا کوچ کنید که برای کوچ‌دادنتان تلاش می‌کنند. آماده مرگ باشید که بر شما سایه افکنده است. همچون مردمانی باشید که بر آن‌ها بانگ زدند و بیدار شدند و دانستند که دنیا خانه جاویدان نیست و آن‌ را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بیهوده نیافریده و به حال خود وانگذاشته است. میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست.» 

بیان دیگر حضرت در خطبه ۱۳۲ اینچنین تجلی کرده است: «فمن اشعر التقوی قلبه برزمهله، و فاز عمله، فاهتبلوا هبلها، واعملو اللجنه عملها، فان الدنیا لم تخلق لکم دار مقام، بل خلقت لکم مجازاً لتزودوا منها الاعمال الی دارالقرار، فکونوا منها علی اوفاز و قربوا الظهور للزیال(للزوال)؛ کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار و در کارش پیروز شود. پس در به دست آوردن بهره‌های تقوا، فرصت‌ها را غنیمت شمارید و برای رسیدن به بهشت جاویدان، رفتاری متناسب با آن انجام دهید؛ زیرا دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشده، گذرگاهی است تا در آن زادوتوشه آخرت بردارید. پس با شتاب، آماده کوچ‌کردن باشید و مرکب‌های راهوار را برای حرکت مهیا کنید.» 

در حکمت ۲۰۳ آمده است: «و قال علیه‌السلام: ایها الناس اتقواالله الذی ان قلتم سمع، و ان اضمرتم علم، و بادروا الموت الذی ان هربتم منه ادرککم، و ان اقمتم اخذکم، وان نسیتموه ذکرکم؛ و درود خدا بر او باد، فرمود: ای مردم، از خدایی بترسید که اگر سخنی بگویید، می‌شنود و اگر کاری را پنهان دارید، می‌داند و برای مرگی آماده شوید که اگر از آن فرار کنید، شما را می‌یابد و اگر بر جای خود بمانید، گریبان شما را می‌گیرد و اگر فراموشش کنید، او شما را از یاد نمی‌برد و به یاد می‌آورد.» 

حضرت در حکمت ۳۷۰ خطاب به مردم چنین می‌فرماید: «ایها الناس اتقوا الله، فما خلق امرؤ عبثا فیلهو، و لا ترک سدیً فیلغو و ما دنیاه التی تحسنت له بخلف من الآخره التی قبحها سوء النظر عنده، و ماالمغرور الذی ظفر من الدنیا با علی همته کالاخر الذی ظفر من الآخره با دنی سهمته؛ ای مردم، از خدا بترسید. هیچ‌کس بیهوده آفریده نشد تا به بازی بپردازد و او را به حال خود وانگذاشته‌اند تا خود را سرگرم کارهای بی‌ارزش کند و دنیایی که در دیده‌ها زیباست، جایگزین آخرتی نشود که آن‌ را زشت می‌انگارند و مغروری که در دنیا به بالاترین مقام رسیده، چون کسی نیست که در آخرت به کمترین نصیبی رسیده است.»

امام(ع) در نامه ۴۷ در وصیت به حسنین(ع) پس از ضربت‌خوردن فرمود: «اوصیکما بتقوی الله، والّا تبغیا الدنیا و ان بغتکما، و لا تاسفا علی شیء منها زوی عنکما، و قولا بالحق، واعملا للاجر(للآخره) و کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً، اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی، بتقوی الله و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم...؛ شما را به تقوای الهی سفارش می‌کنم، به دنیاپرستی روی نیاورید، گرچه دنیا به سراغ شما بیاید و بر آنچه از دنیا از دست می‌دهید، اندوهناک نباشید، حق را بگویید و برای پاداش الهی (آخرت) کار کنید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید. شما و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت به آن‌ها می‌رسد، به تقوای الهی و نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می‌کنم.» 

همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید، امام(ع) در جای جای نهج‌البلاغه در بیان و قلم، موضوع مهم و اساسی تقوا را با تعابیر گوناگون و از زوایای متعدد، با نگاه دنیوی و اخروی و البته با تأکید بر نگاه اخروی به‌دلیل جاودانه‌بودن عالم آخرت مورد توجه قرار داده و در قالب توصیه و خیرخواهی برای بندگان خدا و در راستای انجام وظیفه امامت که هدایت است، به امتشان هدیه می‌کند.

ایکنا ـ امیرالمؤمنین(ع) در ادامه، تقوا را عامل کنترل و استواری معرفی‌ می‌کند؛ این مطلب را تبیین کنید. 

بله. در خطبه ۱۹۵، تقوا عامل کنترل و مایه استواری معرفی می‌شود: «اوصیکم عبادالله بتقوی الله، فانها الزمام و القوام، فتمسکوا بوثاقها، واعتصموا بحقائقها، تول بکم الی اکنان الدعه و اوطان السعه، و معاقل الحرز و منازل العز...؛ ای بندگان خدا، شما را به پرهیزکاری سفارش می‌کنم که عامل کنترل و مایه‌ استواری شماست؛ پس به رشته‌های تقوا چنگ زنید و به حقیقت‌های آن پناه آورید تا شما را به سرمنزل آرامش و جایگاه‌های وسیع و پناهگاه‌های محکم و منزلگاه‌های عزت برساند.» 

ایکنا ـ طبق خطبه ۱۹۸ نهج‌البلاغه، پیوند تقوا با خلقت و بازگشت چیست؟ 

حضرت در خطبه‌ ۱۹۸، موضوع رعایت تقوا را به خلقت، آفرینش انسان و بازگشت به سوی او ربط می‌دهد و عرصه‌ جدیدی برای تدبر باز می‌کند، گویی در حال تفسیر آیه استرجاع است (... انا لله و انا الیه راجعون. بقره/ ۱۵۶): «فانی اوصیکم بتقوی الله الذی ابتدا خلقکم و الیه یکون معادکم، و به نجاح طلبتکم و الیه منتهی رغبتکم...؛ همانا من شما را توصیه می‌کنم به پروای از خداوند، همان خداوندی که آفرینش شما را آغاز کرد و شما به سوی او بازمی‌گردید، خدایی که خواسته‌های شما را برمی‌آورد و بازگشت به سوی او نهایت آرزوی شماست.» 

و در نامه ۵۵ خطاب به معاویه می‌فرماید: «فاتق الله فی نفسک و نازع الشیطان قیادک، واصرف الی الآخره وجهک، هی طریقنا و طریقک...؛ معاویه! از خدا بترس و با شیطانی که مهار تو را می‌کشد، مبارزه کن و به سوی آخرت که راه من و توست، بازگرد.» 

و در نامه ۵۶ به فرمانده سپاهش، شریح بن هانی، رعایت تقوا را در همه‌ زمان‌ها امر می‌کند و می‌نویسد: «اتق الله فی کل صباح و مساء و خف علی نفسک الدنیا الغرور...؛ در هر صبح و شام از خدا بترس و از فریبکاری دنیا بر نفس خویش بیمناک باش.» 

ایکنا ـ در نهایت، چرا امام علی(ع) در وصیت‌ها و نامه‌های خود همواره تقوا را کلید رهایی و نجات معرفی می‌کند؟

یکی از اخلاقی‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه، خطبه ۲۳۰ است که با موضوع تقوا این‌گونه آغاز می‌شود: «فانّ تقوی الله مفتاح سداد، و ذخیره معاد، و عتق من کل ملکه، و نجات من کل هلکه، بها ینجح الطالب، و ینجوا الهارب، وتنال الرغائب...؛ همانا ترس از خدا کلید هر در بسته و ذخیره‌ رستاخیز و عامل آزادگی از هر گونه بردگی و نجات از هر گونه هلاکت است؛ در پرتو پرهیزکاری، تلاشگران، پیروز و پرواکنندگان از گناه، رستگارند و به هر آرزویی می‌توان رسید.» 

و سرانجام امام(ع) در جمله‌ای کوتاه، همه معانی را در حکمت ۱۱۳ چنین جمع‌بندی می‌کند: «لا کرم کالّتقوی؛ هیچ کرامت و بزرگواری و ارجمندی همانند تقوا نیست و نمی‌تواند باشد.» 

در این شماره از گفت‌وگو، از ۱۱ خطبه، ۳ نامه و ۶ حکمت نهج‌البلاغه استفاده کردیم. در شماره بعدی از سایر مواضع نهج‌البلاغه برای تکمیل و غنای بحث‌مان استفاده خواهیم کرد.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام