به گزارش ایکنا،
عبدالوهاب فراتی، عضو هیئت علمی
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 31 تیرماه در نشست علمی «حوزه، مرجعیت و دفاع مقدس 2» که از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، با بیان اینکه در مورد بیانیههای مراجع و سازمانهای حوزوی چند نکته مقدماتی دارم، گفت: علمای قم و نجف در سطح گسترده این جنایت را محکوم کردند و البته غیر از قم و نجف، علمای بغداد، علمای هند و پاکستان، بحرین، عربستان و مراجع محلی ما در مشهد و اصفهان و تهران این حمله را محکوم کردند.
وی افزود: در درون این محکومیتها شاهد موضعگیری طیفهای مختلفی از لایه مراجع و حوزویان سنتی تا روحانیون و مراجع انقلابی هستیم به عنوان مثال از آیتالله وحید خراسانی تا آیتالله نوری همدانی که در دو سر این طیفها(سنتی تا انقلابی) هستند، به شدت حمله اسرائیل را محکوم کردند و آن را بخشی از تداوم سیاستهای جنایتکارانه آمریکا در منطقه دانستند.
فراتی ادامه داد: برخی از مراجع ضمن محکوم کردن این جنایت، به پیامدهای آن هم اشاره کردند؛ آیتالله سیستانی بدون ورود به فتوا و ادبیات محاربه به پیامدهای این مسئله اشاره کردند؛ ایشان بدون ادبیات محاربه تهدیداتی ارائه فرمودند تا مسائل حقوقی برای ایشان نداشته باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: دسته دیگر مراجع با پیشگامی آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی به صدور حکم فتوا پرداختند و از این منظر که مقام معظم رهبری واجد مصونیت حقوقی است، تهدیدکننده را محارب دانستند و احکام محاربه را بر ترامپ و نتانیاهو بار کردند.
فراتی با بیان اینکه این فتاوا در دو بعد تهدید و مقاتله قابل بررسی است، تصریح کرد: در فرض تهدید، از نظر حقوق جنگ و حقوق بشردوستانه، تهدید و کشتن مقامات سیاسی و مذهبی یک کشور ممنوع است زیرا مصونیت حقوقی دارند مگر اینکه خودشان بخشی از جنگ بشوند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بحثی که وجود دارد، این است که آیا مقام معظم رهبری فارغ از مرجعیت دینی، منصبی سیاسی هم بر عهده دارند؟، افزود: درست است ایشان فرمانده کل قوا هستند و اختیار اعلام صلح و جنگ را دارند ولی این اختیار از جهت حقوقی، منصب نیست و جزء مناصب سیاسی محسوب میشود و نه منصب نظامی.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بنابر فرض تهدید هم به لحاظ زبانی و هم عملی، جان مقام معظم رهبری در معرض تهدید قرار گرفت و شوخی هم نبود، ادامه داد: دشمنان حتماً دنبال ترور مقام معظم رهبری بودند کما اینکه سران قوا را هم قرار بود ترور کنند؛ حال بحث این است که آیا کسی که رهبری را تهدید کرده، کار او مصداق محاربه است یا خیر؟ برخی در اینجا تردید فقهی کردند که آیا تعمیم حکم محاربه بر این موضوع از جهت فقهی درست است یا خیر.
وی ادامه داد: موضوع دیگر اینکه محارب باید در دادگاه ملی محاکمه شود و بدون محاکمه نمیتوان او را تهدید به قتل کرد ولی فتوای آیات مکارم و نوری همدانی دو کار انجام داد؛ اول اینکه مصادیق محارب را شامل موارد جدید کرد و دیگر اینکه اجرای حکم را برعهده همه مسلمین گذاشت، به همین دلیل مخاطب فتوا، هر مسلمانی در سراسر دنیا است فارغ از اینکه مقلد این دو بزرگوار باشند یا خیر.
حکم محاربه برای ترامپ و نتانیاهو بدون فتوا هم قابل اثبات است
فراتی بیان کرد: اگر ما بحث را از منظر فرض، مقاتله بحث کنیم، وضعیت متفاوت است، گفت: در این فرض نتانیاهو و ترامپ دستور به قتل رهبری داده است و میگوید اگر خودم هم به تهران برسم رهبری را خواهم کشت؛ در اینجا ادبیات، محاربه نیست بلکه مقاتله است، در اینجا هم اساساً ترامپ به عنوان کسی که منصب سیاسی دارد، مطرح نیست بلکه او خودش را مستقیماً وارد جنگ کرده است و مصونیت سیاسی ندارد.
وی تأکید کرد: پس اساساً نیازی به فتوا نبود و به جای فتوا نیازمند به تدبیر هستیم، یعنی سیاستمداران بررسی کنند که آیا کشتن ترامپ میتواند خطر جنگ را کاهش دهد یا خیر یا خطر حمله به مراکز هستهای را کاهش دهد یا خیر؟
فراتی اضافه کرد: به نظر بنده اگر فتاوای مراجع هم نبود نفس جنگ و فرماندهی ترامپ و نتانیاهو در جنگ نیازمند به فتوا نداشت و اگر تدبیر کشتن آنان را جایز بداند باید انجام شود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه یکی از ظرافتهای بیانیه آیتالله سیستانی این بود که به صورت مستقیم فتوا و حکم محاربه ندادند تا دشمنان از آن سوء استفاده نکنند و خطری برای ایشان هم ایجاد نشود، افزود: چنین پرسشها و شبهاتی از منظر حقوق بینالملل وجود دارد که باید به خوبی تبیین شود. اینکه فتوای به محاربه درست بوده است یا خیر از تخصص بنده خارج است و معتقدم این فتوا به رغم پیامدهای سیاسی و حقوقی برای دشمنی که پر رو است و هیچ مرز حقوقی و انسانی و حقوق بشری را قبول ندارد، لازم و جزء ضرورت تاریخی کنونی بوده است.
وی با بیان اینکه مرجعیت، زرادخانهای در اختیار دارد که فتوا مهمترین سلاح آن است، اظهار کرد: میرزای اول هم در قضیه تحریم تنباکو از حکم فتوا استفاده فرمود و در سال 1342 هم وقتی امام از سوی شاه تهدید شد، مراجع موجود علیه این حکم فتوا دادند و امام را به خاطر مرجعیت مصون از ترور دانستند. دشمنی که همه مرزهای اخلاقی و حقوقی را زیر پا میگذارد، نیازمند چنین فتوایی است که روی آنان را کم کند.
مقایسه نادرست
فراتی در مورد واکنش مقتدی صدر به جنگ اسرائیل علیه ایران با بیان اینکه او مقام مذهبی و مرجع نیست، ادامه داد: شاید انتظار میرود مقتدی صدر یک گام جلوتر برود و محکوم کند ولی به نظر بنده مهم، بیانیه آیتالله سیستانی بود که محتوای بسیار خوبی هم داشت و مقایسه بین مقتدی صدر و آیتالله سیستانی هم درست نیست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در پاسخ به این پرسش که برخی روزنامهنگاران و روشنفکران مطالب تفرقه انگیز مطرح میکنند و آیا حوزه در مجموع در این مدت موفق بود یا خیر؟ افزود: آنچه عباس عبدی مطرح کرده بود، ربطی به جنگ نداشت و در مورد دینداری در ایران بود و مطلب ایشان اصلاً در این مقطع زمانی، اولویت نبود و موضوعیت نداشت؛ متأسفانه برخی روشنفکران و انقلابیون حاشیهساز فضا را درک نمیکنند و سبب اختلاف در کشور میشوند.
وی در خاتمه تأکید کرد: به نظر بنده روحانیت از سطح مرجعیت گرفته تا سطوح پایین آنچه را از دستش برمیآمد، انجام داد و در این جنگ رسالت تاریخی خود را خوب ایفا کرد و چه مطالبهای از حوزه وجود داشت که انجام نداد؟ حوزه با وجود پیامد حقوقی فتوا، بیمهابا فتوا صادر کرد.
انتهای پیام