وی ادامه داد: مرداب ساکت و آرام است؛ اما هیچ حرکتی ندارد، هیچ طوفانی در آن نمیوزد. در مقابل، دریا همیشه در تلاطم است. پس آنچه موجب رشد و خلوص و تعالی انسان میشود، همین طوفانهای زندگی و بلاهای الهی است.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: نخستین حکمت بلا، پاکسازی و پالایش روح انسان از آلودگیها و خطاهاست. خداوند، مومنان را چون نفت خامی میداند که در کورههای پالایش قرار میگیرند. همانگونه که از دل این نفت، بر اثر حرارتهای تدریجی، فرآوردههایی چون مازوت، گازوئیل، نفت سفید، بنزین و در نهایت سوخت هواپیما استخراج میشود، انسان نیز با درجاتی از سختیها، به مرحله خلوص میرسد.
انصاری افزود: ما در زندگیمان بسیار دلها را شکستیم، دانسته یا ندانسته. در بسیاری از موارد، حق انسانها را نادیده گرفتیم. اما دنیا دار مکافات نیست؛ روز حسابرسی نهایی، در قیامت خواهد بود. خداوند در دنیا برخی از نتایج اعمال ما را با بلاها جبران میکند، تا تطهیر شویم و پاکسازی در همین دنیا رخ دهد. مثلاً یک جمله توهینآمیز به فرزندمان، میتواند تا آخر عمر، بنیان اعتقادی او را متزلزل کند. این اثر، بسیار سنگین است و پاسخگویی آن در قیامت سخت خواهد بود. اما بلا، ابزار رحمت الهی برای پالایش انسان است.
وی بیان کرد: دومین حکمت بلا، آشکار شدن توانمندیهای پنهان انسان در دل امتحانات الهی است. همانگونه که زرگر، سنگ طلا را در بوته زرگری قرار میدهد و حرارت میدهد تا ناخالصیاش جدا شود و به عیار دلخواه برسد، خداوند نیز با بلاها، عیار ایمان انسان را میسنجد. قرآن این آزمون را «افتتان» مینامد.
صاحب تفسیر مشکاة در ادامه گفت: استعدادهای انسان، تنها در دل سختیها شکوفا میشود. کسی که روی تخت بیمارستان افتاده یا داغ عزیزش را دیده، بهتر از هر کس درک میکند که خداوند چه ظرفیت عظیمی در او قرار داده است. تا این سختیها نیاید، آن ایمان، عقل، درک و تدبیر نهفته در وجود انسان ظاهر نمیشود.
انصاری اظهار کرد: سومین حکمت بلا، مهار دلبستگی به دنیاست. انسانها برای دنیا آفریده نشدهاند، اما اغلب دلبسته آن میشوند. خداوند از طریق بلاها، زنجیر این وابستگی را پاره میکند. وقتی انسان داغ میبیند، بیمار میشود، یا مصیبت مالی یا خانوادگی میبیند، تازه متوجه میشود که این دنیا، آنقدرها هم باارزش نیست. کمکم تعلقاتش کم میشود و دنیا برایش رنگ میبازد. بلا، ابزار خداست برای کنترل دنیازدگی و بیدار کردن انسان از خواب غفلت.
وی در خصوص چهارمین حکمت گفت: چهارمین حکمت، بریدن از غیر خدا و وصل شدن به اوست. انسان در بستر ابتلا، توجهی مضاعف به خدا پیدا میکند. هر شب، پیش از خواب، با اشک میگوید: «الهی من لی غیرک؟» بلا باعث میشود انسان به این یقین برسد که جز خدا کسی را ندارد. این لحظات، اوج بندگی است. آنگاه که انسان دیگر دستش از همه کوتاه است و تنها راه را در دامن خدا میبیند، به مقام «انقطاع» میرسد؛ یعنی بریدن از خلق و وصل به خالق.
صاحب تفسیر مشکاة تصریح کرد: پنجمین و آخرین حکمت بلا، رساندن انسان به مقامات بلند و ترفیعات ویژه است؛ مقاماتی که با عبادات معمولی، حتی هزار سال نماز شب و انفاق، به دست نمیآید. خداوند، گاهی به بندگان خاصش بلا میدهد تا از خط ویژه عبور کنند و یکشبه راه صدساله را طی کنند. شهادت، یکی از این ابتلائات است.
انصاری ادامه داد: شخصی که در راه خدا به شهادت میرسد، به مرتبهای میرسد که با عمل معمولی دستیافتنی نیست. امام معصوم فرمود: «کله فوق کل بر»؛ یعنی جایگاهی فراتر از هر نیکی. در روایت نیز آمده است که اینان در «مقعد صدق عند ملیک مقتدر» جای میگیرند. پس گاهی خدا به دنبال بهانهای است تا بندهاش را به آن مقام برساند و آن بهانه همان بلاست.
انتهای پیام