صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۹۰۹۶
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۵۱
گفتار‌هایی از نهج‌البلاغه/ ۲۸

امام علی (ع) در خطبه ۱۵۹ نهج‌البلاغه به نکته ظریفى اشاره مى‌کند و مى‌فرماید: در برابر خوش رفتارى‌هاى کم و بدرفتارى‌هاى بسیار، من تا آن‌جا که میسر بود، درباره شما نیکى کردم؛ از ظلم و ذلت رهایى‌تان بخشیدم و در برابر دشمنان درونى و برونى از شما پاسدارى کردم.

امام علی(ع) تنها فردی است كه از ميان همه گذشتگانی كه سخنی از آن‌ها به‌جا مانده، به آخرين مرحله فصاحت و بلاغت رسيده و گفتار او اقيانوس بيكرانه‌ای است كه سخن هيچ مبلغی به پای آن نخواهد رسيد.

سخنانی که در قالب خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن‌ها داشته‌اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته‌اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند شرح نهج‌البلاغه  ابن ابی الحدید - جلد 9، مصادر نهج‌البلاغه – جلد 2 و بحارالانوار - جلد 34 استفاده می‌شود که در ادامه با موضوع «رفتار امیرالمؤمنین علی(ع) با مردم» آن را می‌خوانید.

امام علی(ع) در خطبه 159 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «و من خطبة له (علیه السلام) يبيّن فيها حسنَ معاملته لرعيته: وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ وَ حَلَقِ الضَّيْمِ، شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ، وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ. برايتان همنشين و معاشرى نيكو بودم. تا يارايم بود، كوشيدم كه از پشت سر نگهبانتان شوم و از بندهاى خوارى آزادتان كردم و از چنبر ستم رهانيدم و اين براى سپاسگزارى از آن اندك نيكى بود كه از شما ديدم و چشم پوشى از آن همه زشتى كه مرتكب شديد، كه چشم ديد و تن تحمل کرد.»

امام علی(ع) در اين خطبه به نكته ظريفى اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: در برابر خوش رفتارى‌هاى كم و بدرفتارى‌هاى بسيار شما، من تا آن‌جا كه ميسر بود، درباره شما نيكى كردم؛ از ظلم و ذلت رهايى‌تان بخشيدم و در برابر دشمنان درونى و برونى از شما پاسدارى کردم.

امیرالمؤمنین علی(ع) در اين سخن کوتاه به گوشه‌اى از خدماتش به مسلمانان و کسانى که تحت حکومت او مى‌زيستند اشاره مى‌کند و آن را در چهار جمله بيان مى‌دارد و مى‌فرمايد: «به يقين، وظيفه حسن جوار را در مورد شما به‌کار بستم» منظور از حسن جوار اين است که انسان، در برابر معاشران و دوستان همزيستى مسالمت‌آميز و توأم با ادب و احترام و خوش رفتارى و تحمل ناملايمات داشته باشد، به گونه‌اى که از حضور او در جمعشان احساس آرامش و خوشوقتى کنند.

بررسى تاريخ زندگانى امام علی(ع) به خصوص در دوران حکومت، نشان مى‌دهد که در همه جا با مهر و محبت با مردم رفتار مى‌کرد، حتى خانه‌هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سرکشى مى‌کرد و با دست خود، آن‌ها را تغذيه مى‌کرد، يتيمان را نوازش مى‌داد، بيوه زنان را تسليت مى‌گفت، با رنجوران همدردى مى‌کرد، با مخالفان مدارا مى‌نمود و با دوستان، نهايت محبت را مبذول مى‌داشت.

به عکس دوران حکومت عثمان که با نهايت خشونت با مردم رفتار مى‌کردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ابوذر، عمار ياسر و عبدالله بن مسعود رحم نکردند و همان‌گونه که مى‌دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد کردند و در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمارياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى‌هاى موجود در زمان عثمان چنان زدند که به فتق مبتلا شد و يکى از دنده‌هايش شکست و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين کوبيدند که بدنش ناقص شد و بعضى گفته‌اند: همين امر باعث مرگ او شد.

اگر امام علی(ع) حتى برادرش عقيل را با ديگران در سهم بيت‌المال کاملاً يکسان مى‌شمرد، اطرافيان عثمان، چنان بر اموال بيت‌المال چنگ انداخته بودند که مردم، عراق را بستان قريش و بنى‌اميه مى‌ناميدند.(1)

ایشان در دومين خدمت خود به مردم مى‌فرمايد: «من در پشت سر نيز به پاسدارى از شما پرداختم» اشاره به اين است که شما را در مسير اطاعت و بندگى خدا از وسوسه‌هاى شياطين جن و انس حفظ و در برابر گزند دشمن از شما نگهدارى کردم و در سومين و چهارمين خدمت به آزاد کردن مردم از بند ذلت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى‌فرمايد: «و شما را از بند ذلت و حلقه‌هاى زنجير ستم آزاد کردم» چرا که در دوران حکومت عثمان و سيطره بنى اميه و بنى مروان بر حکومت اسلامى، دامنه ظلم و ستم در همه جا گسترده بود و کسى جز آن گروه خودکامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت؛ اميرمؤمنان على(ع) آن‌ها را از اين حکومت خودکامه فاميلى و قبيلگى که به دست افرادى شرور همچون بنى‌مروان و بنى اميه اداره مى‌شد، رهايى بخشيد.

و در پايان اين سخن به نکته لطيفى اشاره مى‌کند که اين خدمات خالصانه نه به جهت حق‌شناسى و قدردانى شايسته شما در برابر من است، بلکه «همه اين‌ها براى سپاس فراوان من در برابر نيکى اندکى از سوى شما و چشم پوشى از بدى‌هاى فراوانى بود که نسبت به من انجام داديد، بدى‌هاى آشکارى که چشم، آن را مى‌ديد و بدن، آن را لمس مى‌کرد» (2)

در حقيقت، منظور امام اين است که شما خدمتى به من نکرديد که خدمات من براى شکرگزارى آن باشد بلکه مشکلات و دردسرهايى که براى من آفريديد بسيار زياد است و اگر من خدمتى به شما کردم براى خدا و اداى وظيفه الهى بوده است.

مطابق اين تفسير، «الْمُنْکَرِ الْکَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به نافرمانى‌ها و سرپيچى‌ها و بى‌وفايى‌هاى مردم در برابر امام است؛ ولى جمعى از شارحان نهج‌البلاغه آن را به معناى منکرات و اعمال زشت و گناهان تفسير کرده‌اند و بعد گرفتار اين مشکل شده‌اند که چگونه ممکن است چنين منکرات گسترده‌اى در زمان امام باشد و ايشان از آنان نهى نکند؟ و در جواب آن گفته‌اند: امام(ع) توان جلوگيرى از بعضى منکرات ريشه‌دار را نداشت يا اگر مى‌خواست جلوگيرى کند، به مفسده عظيم‌ترى منتهى مى‌شد. (3)

انتهای پیام