در شرایطی که پایتخت در آشوب به سر میبرد، رادیو تهران با پخش اخبار نادرست و دروغ، رسماً وقوع کودتای نظامی را به اطلاع مردم رساند. این پیام واقعیت رویدادهای آن روزهای بحرانی را تحریف کرد و با دامنزدن به انتشار اخبار نادرست و ایجاد فضای روانی ملتهب، زمینه را برای توجیه و مشروعیتبخشیدن به کودتا فراهم کرد.
پیام رادیویی ۲۸ مرداد که مصدق را خائن معرفی میکرد، روایتی کاملاً ساختگی بود که با اسناد تاریخی مطابقت ندارد. اسناد وزارت خارجه آمریکا نشان میدهد این اتهامات فقط بهانهای برای توجیه کودتا بود؛ همچنین ادعای قیام مردمی نیز نادرست بود؛ اسناد منتشرشده به وضوح ثابت میکند که این رویداد نتیجه عملیات برنامهریزیشده با استفاده از گروههای سازمانیافته و پرداخت پول به اوباش بود. افرادی که در ۲۸ مرداد به خیابانها آمدند، نه مردم عادی که عمدتاً چماقدارانی بودند که برادران رشیدیان با هزینه ۷۰۰ هزار لیره آنها را سازماندهی کرده بودند.
مقر اصلی کودتا در باغ سهلی تحت کنترل مستقیم عوامل کودتا قرار داشت و پلیس تهران تعمدا مانع حرکت این گروهها نمیشد. این عملیات روانی با پخش اخبار نادرست از رادیو تکمیل میشد؛ از ادعای آتشزدن ساختمانها تا بزرگنمایی خشونتهای خیابانی، همگی بخشی از طرحی حسابشده برای مشروعیتبخشی به کودتا بود.
واقعیت تاریخی نشان میدهد نه قیام مردمی صورت گرفته بود و نه مصدق قصد کودتا داشت، بلکه کودتاگران با استفاده از پول و تبلیغات، صحنهای ساختگی برای سرنگونی دولت قانونی مصدق ایجاد کردند.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نمادی بارز از بهکارگیری رسانه بهمثابه سلاحی روانی در بحرانهای سیاسی بود. در این رویداد تاریخی، رادیو نهتنها نقش اطلاعرسانی، بلکه کارکردی فعال در مهندسی افکار عمومی ایفا کرد. پخش اخبار تحریفشده، اغراقآمیز و گاه کاملاً ساختگی، از جمله ادعای فرار مصدق، کشتار مردم به دست نیروهای تحت امر او و انتقامجویی خیابانی، همگی با هدف مشروعنمایی کودتا و تضعیف روحیه هواداران دولت قانونی طراحی شده بود. این تاکتیک که امروزه در چارچوب «جنگ روانی» تحلیل میشود، نشان میدهد که چگونه رسانههای جمعی میتوانند با دستکاری واقعیت، سردرگمی ایجاد و روایت ساختگی را بهمثابه حقیقت مسلم بر جامعه تحمیل کنند.
درس کلیدی کودتای ۲۸ مرداد، نقش تعیینکننده رسانه در بازتعریف «واقعیت سیاسی» است. در آن مقطع، رادیو در موقعیت رسانهای یکسویه و کنترلشده، با ترکیب اخبار واقعی و شایعات، چنان تصویر مخدوشی از رویدادها ارائه داد که مخالفان را دچار تردید کرد.
امروزه، اگرچه فناوریهای ارتباطی دگرگون شده، اما ماهیت بهرهبرداری سیاسی از رسانه تغییری نکرده است. شبکههای اجتماعی، رسانههای دیجیتال و حتی پیامرسانها میتوانند همان نقش رادیو در سال ۱۳۳۲ را ایفا کنند، با این تفاوت که اکنون جنگ روایتها پیچیدهتر و چندسویه شده است.
این تجربه تاریخی این پرسش را به ذهنها متبادر میکند که آیا در عصر انفجار اطلاعات و خروج از انحصار مطلق رادیو بهمثابه تنها رسانه خبری، هنوز هم رسانهها میتوانند با دستکاری و تحریف واقعیتها، مسیر تاریخ را تغییر دهند؟ پاسخ، هم مثبت است و هم منفی. از یک سو، دسترسی مردم به منابع متنوع خبری، امکان راستیآزمایی اخبار را افزایش داده است؛ اما از سوی دیگر، گسترش اخبار جعلی نشان میدهد که رسانههای نوین نیز میتوانند در راستای تحریف واقعیت و جهتدهی به افکار عمومی عمل کنند.
کودتای ۲۸ مرداد یادآوری کرد که رسانه هرگز بیطرف نیست؛ چه در قالب امواج رادیویی و چه در فضای مجازی، شناخت این نقش دوگانه، هم بهمثابه ابزار آگاهیبخشی و هم بهمثابه سلاح روانی، شرط ضروری برای مقاومت در برابر دستکاریهای اطلاعاتی در هر عصر است.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام