مجید محمدیانبهنامی، یکی از پزشکان فعال و خادم قرآن است که در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از چگونگی آغاز علاقهمندی به تلاوت قرآن از کودکی، تأثیر کلام وحی در حرفه پزشکی و همچنین رسالتهای اخلاقی و اجتماعی یک پزشک قرآنی سخن گفته است؛ گفتوگویی صمیمی و آموزنده که نشان میدهد چگونه میتوان قرآن را سرلوحه زندگی و خدمت به مردم قرار داد. مشروح آن را در ادامه باهم میخوانیم:
عموماً علت علاقه و استعداد افراد به هر هنری مانند موسیقی، خطاطی، نقاشی، قرائت قرآن و یا هر هنر دیگری به دوران ماقبل طفولیت، دوران بارداری مادر و کودکی او باز میگردد که عمدتا با هدایت مادران و بعضا پدران همراه خواهد بود.
بنده از دوران قبل از دبستان بهواسطه تلاشهای مادرم علاقهمند به شرکت در جلسات قرآنی و جلسات و محافل کوچک هیئتی و مسجدی شدم، روز اول دبستان زمانی که مدیر مدرسه اعلام کرد چه کسی حاضر است طبقه بالای بالکن مدرسه، قرآن بخواند، بنده دستهایم را بلند و چند آیهای را قرائت کردم و این مساله در تمام طول دوران تحصیل و پس از آن در ادارات و مشاغل مختلف تاکنون ادامه یافت.
البته علاقه اصلی و وافر بنده از کودکی بیشتر به مداحی اهل بیت(ع) بود و به لطف خداوند متعال و محبت چهارده معصوم(ع) بیش از چهل سال است که توفیق نوکری این خاندان را داشتهام.
در مسیر آموزش و یادگیری قرآن کریم تاکنون بیشترین علاقه بنده در بین قاریان مشهور مصری به استاد عبدالباسط و استاد محمدمحمود طبلاوی و در ایران به استاد کریم منصوری بوده است.
به نظر بنده که یک پزشک معمولی بیشتر نیستم، قبل از هر ویزیتی سعی میکنم ارتباط قلبی با آیاتی مثل آیه الکرسی و چهار قل پیدا کنم و در تمامی دستورات دارویی خود یا سفارشاتی که میکنم خداوند را مد نظر قرار میدهم. قرآن با رشتههای علوم پزشکی در آمیخته است.
شاهد این ادعا آیات متعددی است که در آنها به نکات بسیار دقیق خلقت انسان یعنی دوران قبل و بعد از لقاح اشاره میکند که دانشمندان جنینشناس جهان حیرت زدهاند و کتابهای زیادی نیز در این رابطه نوشته و چاپ شده است.
بیشتر با آیه الکرسی و آیه ۳۲ سوره مائده «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ به این سبب بر بنی اسرائیل لازم و مقرّر کردیم که هر کس انسانی را جز برای حق، (قصاص) یا بدون آنکه فسادی در زمین کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسان ها را کشته، و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است. و یقیناً پیامبران دلایل روشنی برای بنی اسرائیل آوردند، سپس بسیاری از آنان بعد از آن در روی زمین به (تجاوز از حدود حقّ و فساد و) زیاده روی برخاستند.» و «قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا؛ گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش».
قبل از شروع طبابت حتما دعای «یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ» را زمزمه میکنم و از خداوند متعال نیز استمداد علمی و اخلاقی و صبر میکنم.
قرآن باید سرلوحه زندگی تمام بشر قرار بگیرد بهویژه افرادی که در حوزه پیشگیری و درمان بیماریها مثل اطبا مشغول خدمت هستند، چرا که قرآن بهعنوان کلام و کتاب پروردگار عالم تمامی نیازهای مادی، معنوی و روحی بشر را در خود ذخیره کرده است و پزشکان از این قاعده مستثنی نیستند بلکه باید از این دریای ژرف علمی توشه بیشتری برگیرند.
هرچه بیشتر به قرآن رجوع کنیم و بر ریسمانهای محکم علمی آن متوسل شویم به آرامش درونی بیشتری خواهیم رسید. آیا توجه نکردهایم که هیچ کتابی تاکنون در جهان وجود ندارد که خواننده آن را با صدای بلند آنهم با سبکها و نغمههای مختلف و آهنگین بخواند و انسان را به وجد بیاورد، روح انسان را آرام کند و حتی دین تعداد زیادی از انسانها را تغییر دهد، انسانساز و آیندهساز باشد و این همان کلام وحی به قلب نازنین حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی(ص) است.
اما چگونگی سرلوحه دادن این مصحف شریف چیزی جز باور داشتن، مطالعه و خواندن عمیق و عمل به دستورات نورانی قرآن نیست.
به نظر بنده رسالت یک پزشک با هر عنوانی تأسی و پیروی عملی از سخنان خالق مقتدر، بینا و شنوای جهان هستی است چرا که پیروی از نصایح و فرمانهای خالق حکیم تنها راه خوشبختی و سعادتمند شدن و نشانه خردمندی اوست نه جمعآوری مال و زخارف دنیا. «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ کسانى را که قول(نیک و حق)را میشنوند و آنگاه از بهترین آن پیروى مىکنند، اینانند که خداوند هدایتشان کرده است و اینانند که خردمندانند.».
گفتوگو از الهام حلاجیان
انتهای پیام