صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۱۵۸۱
تاریخ انتشار : ۰۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۷:۳۲
شرح علوی / 6

عضو هيئت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلی سینا همدان ضمن بررسی حکمت‌های 16 تا 20 نهج‌البلاغه، گفت: نکته‌ای که از حکمت هجدهم نهج‌البلاغه برداشت می‌شود اینکه زبان و عمل انسان باید در دفاع از حق کنشگر باشد.

به گزارش ایکنا از همدان، شرح و تفسیر حکمت‌های اول تا پانزدهم نهج‌البلاغه در شماره‌های قبل مطرح شد، تفسیر حکمت‌های شانزدهم تا بیستم نهج‌البلاغه را بر اساس سخنانی که محمدرضا فریدونی، مدیر کانون دعاپژوهی صادقین و عضو هيئت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلی سینا، بیان کرده است در زیر می‌خوانیم:

در حکمت 16 نهج‌البلاغه حضرت امیر مومنان(ع) می‌فرماید «تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ كارها دستخوش تقديرند، آن سان، كه گاه تدبير سبب مرگ شود.»

«ذَلَّ» به معنای رام شدن، «امور» همه کارها، «مقادیر» هم به معنای قضا و قدر به معنای علم خداوند نه فعل خداوند است. وقتی می‌گوییم همه امور تحت قضا و قدر الهی است یعنی تحت علم خداوند است و او به همه کارها علم دارد.

هر برگی که از درخت می‌افتد تحت تقدیر خداوند است؛ تقدیر خداوند با تدبیر ما منافاتی ندارد، برای زندگی لازم است که برنامه ریزی کرد اما به تدبیر خود نباید توکل کرد، چراکه بسیاری از مسائل دنیا قابل اعتماد و توکل نیست، پس بعد از تدبیر، توکل به خداوند لازم است. هم‌چنین اعتماد ما نباید به کارهای خودمان باشد بلکه به خداوند باشد.


بیشتر بخوانید:


نکته‌ای که از این حکمت برداشت می‌شود این است که انسان با دست خود مرگ خود را هم تدبیر کرده است، یعنی اراده و آزادی که خداوند به انسان داده می‌تواند منجر به مرگ او شود.

فساد و اصلاح عالم هر دو بر اراده است و در نهایت اراده خداوند بالاتر است. امام علی(ع) در مورد اراده خداوند در حدیثی می‌فرماید «خداوند را آنجا شناختم که اراده کردم کاری انجام شود، نشد.»

طبق این حکمت انسان باید بداند که اراده‌اش در ذیل اراده خداوند است و کارهایش را با تدبیر پیش ببرد و سپس مابقی را به خداوند بسپارد.

در حکمت هفدهم آمده است «وَ سُئِلَ (علیه‌السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی‌الله علیه وآله) غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ؟ فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ. و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند كه رسول خدا(ص) فرمود: موها را رنگ كنيد، و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه؟ فرمود پيامبر(ص) اين سخن را در روزگارى فرمود كه پيروان اسلام اندك بودند، اما امروز كه اسلام گسترش يافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر كس آنچه را دوست دارد انجام دهد.»

از امام علی(ع) پرسیدند محاسنتان را رنگ نمی‌کنید؟ پیامبر فرمود که محاسنتان را رنگ بزنید. امام علی(ع) فرمودند آن زمان دینداران کم بودند، اما امروز قلمرو دین گسترش پیدا کرده است، الان این امر مثل زمان پیامبر ضرورتی ندارد. این حکمت در کل این نکته را می‌رساند که انسان در مقابل دشمن باید خود را قوی نشان دهد.

احکام دو دسته هستند، احکام نفس‌الامری که تغییرپذیر نیستند مثل اقامه نماز و حج. اما برخی از احکام بنا به تقاضای زمان و با حکم و نظر مجتهد قابل تغییر است. (البته نه تقاضای مردم و خواست مردم).

امام علی(ع) در حکمت 18 می‌فرماید «فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ: خَذَلُوا الْحَقَّ، وَلَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ. امام(علیه السلام) در مورد کسانى که از جنگ در رکاب حضرت کناره گیرى کردند فرمود: حق را تنها گذاشتند و باطل را یارى نکردند!»

«خَذَلُوا الْحَقَّ» به معنای رها و ترک کردن حق است، عده‌ای بعد از پیامبر(ص) یار امام علی(ع) نبودند، برخی قاریان قرآن و فرماندهان پیامبر اگر مقابل حضرت علی(ع) نبودند مدافع ایشان هم نبودند چراکه متوجه نشدند امام علی(ع) چه گوهر نایابی هستند.

این جمله امام علی(ع) مدح نیست مذمت این افراد است که طرف باطل نرفتند اما طرف حق را هم نگرفتند، زبان و عمل انسان باید در دفاع از حق کنشگر باشد.

در حکمت 19 می‌فرماید «مَنْ جَرَی فِی عِنَان أَمَلِهِ، عَثَرَ بأَجَلِهِ. آن کس که در پی آرزوی خویش تازد، مرگ او را از پای در آورد.» در دین آرزو اشکال ندارد، همانطور که در دعا می‌گوییم «يا غايَةَ آمالِ العارِفينَ» نشان از این است که داشتن آرزو خوب است اما باید این آرزو حساب و کتاب داشته باشد و انسان برای آن فکر کند. برخی از این آرزوها معقول و شرعی است اما برخی غیرعاقلانی و غیر شرعی، پس کسی که بخواهد به دنبال آرزوهایش برود خود را هلاک می‌کند.

حضرت در حکمت 20 نیز می‌فرماید «أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ [يَدُهُ بِيَدِ اللَّهِ‏] يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ‏. و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى ‏لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى‏ سازد.» «أَقِيلُوا» به معنای بگذرید و چشم پوشی کنید، «جوانمرد» نیز به معنای آدم دیندار و اهل گذشت و با مرام است، اگر از این افراد لغزش و خطاهایی صورت گرفت این اشتباهات را به رویشان نیاورید. چراکه خداوند با برخی از این لغزش‌ها می‌خواهد این نکته را ثابت کند که تو(بنده) هیچ کاره‌ای و من(خدا) هستم که تو راه نگه داشتم.

شاید ما فکر کنیم خطای کسی او را ذلیل می‌کند اما اگر خدا بخواهد دست او را می‌گیرد و عزیز می‌کند. از طرفی هم ممکن است کسی تمام عمر خود را صرف کتاب دین و خدا کرده باشد اما در آخر عمر بدون محبت خدا از دنیا برود و یا به طور مثال کشاورزی که همیشه کار کرده و زحمت کشیده اما مورد توجه و رضایت خدا از دنیا برود. لذا عزت و آبرو فقط دست خداوند است.

انتهای پیام