سیاره ما در تب میسوزد. تغییرات اقلیمی، انقراض گونهها، آلودگی آبها و انباشت زبالهها، دیگر هشدارهایی برای آینده نیستند، بلکه واقعیت تلخ زمان حال ما هستند. این بحران زیستمحیطی، در ریشهایترین تحلیل خود، یک بحران معنوی و اخلاقی است. این بحران، محصول یک «سبک زندگی» است که بر پایه مصرفگرایی سیریناپذیر، اصالت سود و نگاه ابزاری به طبیعت بنا شده است، نگاهی که زمین را نه یک «مادر»، بلکه یک «انبار» بیانتها برای بهرهکشی میداند.
در میانه تلاشهای جهانی برای یافتن راهکارهای فناورانه و سیاسی، جای خالی یک چارچوب اخلاقی و معنوی که بتواند «قلب» و «نگاه» انسان را تغییر دهد، به شدت احساس میشود. اینجاست که ادیان الهی، و بهویژه اسلام، با گنجینه غنی خود میتوانند نقشی کلیدی ایفا کنند. این یادداشت در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است: چگونه اصول و آموزههای اسلام، نه بهعنوان مجموعهای از شعارها، بلکه به مثابه یک الگوی جامع و عملی، میتواند به ترویج
سبک زندگی پایدار و حفاظت از
محیط زیست بهعنوان یک وظیفه ایمانی کمک کند؟
نگاه اسلام به محیط زیست، بخشی مجزا و حاشیهای از تعالیم آن نیست، بلکه در تار و پود جهانبینی توحیدی آن تنیده شده است.
این نگاه بر چند اصل استوار است:
اصل خلافت و امانت: قرآن کریم، مالکیت حقیقی عالم را از آنِ خداوند میداند و انسان را نه «مالک» که «خلیفه» و جانشین او بر روی زمین معرفی میکند (بقره، ۳۰). زمین و تمام منابع آن، یک «امانت» گرانبها در دستان بشر است. خیانت در این امانت، گناهی بزرگ محسوب میشود. این نگاه، رابطه انسان با طبیعت را از «سلطه و بهرهکشی» به «مسئولیتپذیری» تغییر میدهد.
اصل میزان: قرآن با تأکید بیان میکند که خداوند آسمان را برافراشت و «میزان» را برنهاد تا شما در این توازن طغیان نکنید (الرحمن، ۷-۹). این «میزان» فقط ترازوی عدل در روابط انسانی نیست، بلکه شامل تعادل اکولوژیک حاکم بر کل هستی است. هرگونه آلودگی، تخریب و بهرهبرداری بیرویه، مصداق «طغیان در میزان» و برهم زدن هارمونی آفرینش است.
اصل نفی اسراف و تبذیر: شاید هیچ آیینی به اندازه اسلام بر پرهیز از اسراف تأکید نکرده باشد. آیه «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (اعراف، ۳۱)؛ «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد»، یک منشور کامل برای سبک زندگی پایدار است. «تبذیر» (ریخت و پاش) حتی از این هم نکوهیدهتر است و قرآن مبذرین را «برادران شیاطین» میخواند (اسراء، ۲۷). این آیات، مستقیماً فرهنگ مصرفگرایی مدرن را به چالش میکشند
اصل شکر نعمت: شکر واقعی یک نعمت، تنها به زبان نیست، بلکه به «استفاده صحیح و بهجا» از آن است. هدر دادن آب، دور ریختن غذا و مصرف بیرویه انرژی، در فرهنگ قرآنی، نوعی «کفران نعمت» عملی است. شکر، انسان را به قناعت و سادهزیستی سوق میدهد که ارکان اصلی پایداری هستند.
این اصول قرآنی در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) به زیباترین شکل به نمایش درآمده است:
حفظ آب: تأکید مشهور پیامبر(ص) بر صرفهجویی در آب هنگام وضو، حتی اگر فرد در کنار رودخانهای جاری باشد، اوج اهمیت این منبع حیات را نشان میدهد.
درختکاری و کشاورزی: حدیث نبوی که میفرماید: «اگر قیامت برپا شد و در دست یکی از شما نهالی بود، اگر میتواند، باید آن را بکارد»، یک پیام بینظیر در اهمیت احیای زمین تا آخرین لحظه است. سیره عملی امام علی(ع) در حفر قنات و ایجاد نخلستانهای گسترده، خود الگویی از آبادانی و توسعه پایدار است.
حقوق حیوانات: در اسلام، حیوانات «اُمَمٌ أَمْثَالُكُم» (امتهایی مانند شما) (انعام، ۳۸) شمرده شدهاند و آزار آنها و از بین بردن زیستگاهشان به شدت مذمت شده است.
این اصول چگونه به یک سبک زندگی پایدار در دنیای امروز ترجمه میشوند؟
یک مسلمان واقعی بر اساس اصل «نفی اسراف»، باید یک «مصرفکننده آگاه» باشد. این یعنی پرهیز از مُدگرایی افراطی، کاهش تولید زباله، تعمیر وسایل به جای تعویض سریع آنها و مبارزه با فرهنگ «یکبار مصرف». زهد اسلامی به معنای فقر نیست، بلکه به معنای «آزادگی» از اسارت مادیات و یافتن غنا در امور معنوی است.
اصل «شکر» و «نفی اسراف» ایجاب میکند که به اندازه نیاز غذا تهیه کرده و از دورریز آن به شدت پرهیز کنیم. همچنین، تأکید بر غذای «طیب» و حلال، ما را به سمت زنجیرههای غذایی سالمتر و اخلاقیتر که در آن حقوق حیوانات و سلامت زمین رعایت شده، هدایت میکند.
نگاه «امانتدارانه» به منابع طبیعی، یک مسلمان را به استفاده بهینه از انرژی، حمایت از انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش ردپای کربن خود موظف میکند. خاموش کردن یک لامپ اضافی، فقط یک صرفهجویی اقتصادی نیست، بلکه یک عمل ایمانی و ادای حق امانت است.
چرا برخی کشورهای اسلامی وضعیت زیستمحیطی نامطلوبی دارند؟ این یک واقعیت تلخ است، اما این ناکارآمدی نه از آموزههای اسلام که از «فاصله گرفتن مسلمانان» از این آموزهها ناشی میشود. این وضعیت، نتیجه غلبه فرهنگ وارداتی مصرفگرایی و فراموشی همان اصول بنیادینی چون امانت، میزان و نفی اسراف است، بنابراین، این بحران نه شاهدی بر ناکارآمدی اسلام که خود دلیلی بر ضرورت فوری «بازگشت به اسلام» و احیای این آموزههای حیاتبخش است.
در پاسخ به پرسش آغازین، به روشنی میتوان گفت که اسلام یک «الهیات زیستمحیطی» بسیار غنی و کارآمد ارائه میدهد که میتواند مبنای یک سبک زندگی پایدار قرار گیرد. این دین، با تغییر بنیادین نگاه انسان از «مالک مطلق» به «خلیفه امانتدار»، انگیزهای درونی و معنوی برای حفاظت از محیط زیست فراهم میکند که بسیار قدرتمندتر از قوانین بیرونی یا انگیزههای مادی صِرف است.
آموزههایی چون احترام به «میزان» هستی، تکلیف به «آبادانی زمین»، وظیفه «شکر عملی» نعمتها و بهویژه حرام دانستن «اسراف» و «تبذیر»، یک نقشه راه کامل برای خروج از بحران مصرفگرایی و حرکت به سوی جامعهای پایدار است.
پیام نهایی این یادداشت، دعوتی به یک «بیداری سبز» بر مبنای ایمان و بر هر مسلمانی واجب است که این بخش از تعالیم دین خود را باز کشف کرده و در زندگی شخصی و اجتماعی خود پیاده کند. حفاظت از محیط زیست یک امر فانتزی و حاشیهای نیست، بلکه در متن دینداری ما قرار دارد. باشد که با بازگشت به اصل خویش و ادای حق امانت الهی، هم زمین را از بحران نجات دهیم و هم روح خود را به آرامش و تعالی برسانیم.
منابع:
قرآن کریم به عنوان منبع اصلی و محوری.
سوره بقره، آیه ۳۰؛ در باب خلافت انسان
سوره الرحمن، آیات ۷-۹؛ در باب میزان
سوره اعراف، آیه ۳۱؛ در باب نفی اسراف
سوره اسراء، آیات ۲۶-۲۷؛ در باب نکوهش تبذیر
سوره انعام، آیه ۳۸؛ در باب جایگاه حیوانات
سوره هود، آیه ۶۱؛ در باب وظیفه آبادانی زمین
نهجالبلاغه: گردآوری سید رضی؛ بهویژه نامهها و حکمتهای مرتبط با آبادانی زمین، کشاورزی و حقوق متقابل انسان و طبیعت
تفاسیر کلیدی قرآن
تفسیر المیزان: تألیف علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ برای فهم ابعاد فلسفی و عمقی مفاهیمی چون خلافت و میزان.
تفسیر نمونه: تألیف آیتالله ناصر مکارم شیرازی و همکاران؛ برای تطبیق عملی و اجتماعی آیات با مسائل روز.
کتب روایی معتبر مانند اصول کافی، وسائل الشیعه و کتب اهل سنت همچون صحیح بخاری، بهویژه ابواب مربوط به کشاورزی (مزارعه)، احیای اراضی موات، حقوق حیوانات و احادیث مربوط به فضیلت درختکاری و مذمت اسراف.
انتهای پیام