صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۲۲۹۱
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۳
یادداشت

سکینه، دختر امام حسین(ع) از معدود بانوان تاریخ اسلام است که در کتاب‌های ادبی و تاریخی، به زندگی و سرگذشت او توجه شده است.

مطالعه تاریخ اسلام ما را با روایت‌های گوناگونی درباره شخصیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سکینه بنت الحسین(ع)، از بانوان بزرگ و فرهیخته خاندان نبوت آشنا می‌کند. او از معدود بانوانی‌ست که در بسیاری از کتاب‌های ادبی و تاریخی از وی یاد شده است. توجه به سرگذشت و زندگی این بانوی فرهیخته در منابع گوناگون، بیانگر اهمیت شخصیت او و جایگاه ویژه‌ای‌ست که نزد مورخان و ادیبان داشته است. این روایت‌ها را می‌توان به انواع روایات شخصی، ادبی، اجتماعی و سیاسی تقسیم کرد. اخبار شخصی حاوی گزارش‌هایی درباره شخصیت فردی، ازدواج و رفتار سکینه با همسرانش بوده و در اخبار ادبی، داوری و نقادی او بر اشعار برخی شعرا نقل و تبیین شده است. در اخبار سیاسی و اجتماعی نیز برخوردهای او با افراد وابسته به حکومت اموی و رفتارهایش با دیگران گزارش شده است. 

دوران کودکی و جوانی 

لقب آن بانوی والامقام در مصادر کهن و اصیل، با تلفظ «سُکَینه» و نام ایشان «آمنه»، «آمینه» یا «آمِنه» ذکر شده است. سکینه در حقیقت لقبی‌ست که به مرور زمان، شهرتی فراتر از نام اصلی یافته و رواج عمومی پیدا کرده است. مادر بزرگوارش، «رباب»، دختر امرء القیس بن عدی بن اوس طائی بود. براساس گزارش طبری، سکینه در حادثه جان‌سوز کربلا (مطابق با سال ۶۱ هجری قمری) در سنین کودکی به سر می‌برده است. با توجه به تاریخ درگذشت او در سال ۱۱۷ قمری، می‌توان استنباط کرد که تولد آن مخدره، میان سال‌های ۴۵ تا ۵۱ قمری روی داده است. 

در لابه‌لای صفحات تاریخ، ابیاتی از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به چشم می‌خورد که حکایت از محبت وافر و علاقه سرشار ایشان به سکینه و مادرش دارد. مضمون این ابیات در منابع گوناگون، مشترک اما با اختلافات جزئی در الفاظ نقل شده است. از آن جمله، هنگامی که آن حضرت در واقعه کربلا عازم میدان نبرد شد، به سوی خیمه‌ها بازگشت؛ در این هنگام سکینه که آن زمان طفلی خردسال بود، به‌شدت می‌گریست. امام او را در آغوش گرفت و فرمود: «بِأَبِی أَنْتِیَا سُکَیْنَةُ وَ أُمِّی/ أَحْبُهَا لَا وَ أَبْدَلُ بِمَدْ مَا لِی/ وَلَسْتُ لِلنَّائِمِ فِیهَا عَنَائِی/ وَلَسْتُ أَهْتَمُّ وَ إِنْ عَیَّبُونِی مَطِیعاً/ جَزَانِ أَوْ یُثْوِیَنِّی التُّرَابُ؛ پدر و مادرم به فدایت ای سکینه! آن دو [سکینه و رباب] را دوست دارم؛ آری و بیشترین دارایی خود را در راه آنان می‌دهم و ملامت ملامت‌کننده در این راه، مرا به زحمت نمی‌اندازد و اگرچه مرا سرزنش کنند، من [در دوستی آنان] فرمانبرم تا آنکه [مرگ] پاداشم دهد یا خاک مرا در خود پنهان کند.»

و نیز خطاب به سکینه بیان کرد: «سَیَطُولُبُکَاکِ یَا سُکَیْنَةُ فَأَعْلَمِی/ مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحِمَامُ ذُهَابِی/ الْأَحْرِقُ قَلْبِی بِدَمْعِکُمْ مُحْرَقاً/ مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جَسَدَانِی/ وَ إِذَا قُتِلْتُ فَقُولِی أَوْلَى بِالدَّمِ/ قَتَلْتَنِی یَا خَیْرَ مَنْ وَطِئَ الْحَصَى؛ به یقین گریه‌ات پس از من ای سکینه، به درازا خواهد کشید، پس بدان که گریستن تو [سزاوار است] آن‌گاه که مرگ رخت بربندد، دل مرا با اشک‌های سوزانت مسوزان تا زمانی که روح در کالبدم است و آن‌گاه که کشته شدم، بگو: «سزاوارتر به خونخواهی [او]، او مرا کشت، ای بهترین کسی که [پای بر] سنگریزه‌ها نهاده است.» 

پس از واقعه کربلا، سکینه همراه دیگر بازماندگان کاروان امام حسین(ع)، به اسیری برده شد. نقل است هنگامی که از او پرسیدند: «ما تا به حال اسیرانی به این والایی و بزرگواری ندیده‌ایم، شما کیستید؟» با شکوه و متانت وصف‌ناپذیری پاسخ داد: «ما اسیران خاندان پیامبریم (اسیران آل محمد).»

همسرداری سکینه 

بعد از مصائب واقعه کربلا تا زمان ازدواج سکینه، اطلاعات چندانی از زندگی او در دست نیست؛ ولی منابع تاریخی و ادبی نام شمارى از شخصیت‌ها را در مقام همسر یا خواستگار آن بانوی بزرگوار ثبت کرده‌اند، از جمله عبدالله بن حسن(ع)، مصعب بن زبیر، عبدالملک بن مروان و... . گفتنی‌ست که صحیح‌ترین روایات، عبدالله بن حسن(ع) را نخستین همسر سکینه معرفی کرده‌اند. در بعضی منابع آمده است که امام حسین(ع) پیش از شهادت، سکینه را به عقد عبدالله بن حسن درآورد؛ ولی او پیش از وقوع عقد دائم، در کربلا به فیض شهادت نائل آمد. 

در منابع دیگر چنین نقل شده است که مصعب بن زبیر در سال ۶۷ قمری، از سوی برادرش، عبدالله بن زبیر به حکومت عراق منصوب شد و در همین دوران، با تقدیم کابینی هنگفت، توفیق همسری با سکینه را یافت. این کابین زیاد از یک سو حاکی از جایگاه رفیع اجتماعی سکینه بود و از سوی دیگر، گواهی بر این است که زندگی سکینه پیوندی ناگسستنی با مسائل سیاسی عصر خویش داشت و چه‌بسا او به نوعی، ناگزیر به این انتخاب شده باشد. 

پاسداشت کرامت خاندان 

بانو سکینه همواره و در هر فرصتی، با جسارتی تحسین‌برانگیز، به پاسداشت شرافت نسب و بزرگداشت مقام خاندان نبوت می‌پرداخت و آن را به دیگران متذکر می‌شد. روایت است که همسر دیگر مصعب، عایشه دختر طلحه که همواره با سکینه به رقابت و مفاخره می‌پرداخت، در مجلسی با تکبر گفت: «من دختر شهیدم (اشاره به پدرش طلحه).» سکینه سکوت اختیار کرد تا هنگامی که مؤذن ندا سر داد: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ.» در این هنگام روی به عایشه کرد و فرمود: «این نام جد من است یا جد تو؟» عایشه شرمسار شد و گفت: «پس از این هرگز بر شما تفاخر نخواهم کرد.» 

این مواضع قاطعانه، هوشمندانه و غرورآمیز، بیانگر آگاهی عمیق سکینه از جایگاه رفیع خاندان وحی و عزم راسخ برای زنده نگاه داشتن این میراث در تاریک‌ترین دوران تاریخ اسلام است. 

رویارویی با خلفا و والیان 

سکینه بانویی بزرگ‌منش، شجاع و آگاه بود که حتی از رویارویی مستقیم با خلفا و گفتن سخنان درشت با ایشان نیز ابایی نداشت. او همواره با متانت و صلابت، منزلت و جایگاه رفیع خاندان خویش را پاس می‌داشت و در هر فرصتی، آن را به حاکمان زمانه گوشزد می‌کرد. نقل است که سکینه در حضور خلیفه، هشام بن عبدالملک که گستاخی و بی‌ادبی می‌کرد، برآشفت و فرمود: «ای احول! تو با این رفتار به ما تحکم و توهین کردی؟ به خدا سوگند، فقط روز طف (کربلا) بود که ما را به تو نمایاندند!» هشام گفت: تو زن جسور و سالمندی هستی و ما به همین دلیل به تو احترام می‌گذاریم.» 

علاوه بر این، از منش او در مواجهه با والیان ستمگر چنین ثبت کرده‌اند: «سکینه روزهای جمعه، پوشیده و در حجاب همراه کنیزانش به نماز می‌آمد و چون خالد بن عبدالملک بن‌ حارث بن‌ حكم (والی مدینه از سال ۱۱۱ تا ۱۱۷ ق) بالای منبر می‌رفت و علی را دشنام می‌داد، کنیزان سکینه نیز او را دشنام می‌دادند و خالد دستور می‌داد تا آن کنیزان را بزنند.» همچنین زمانی که مروان، جدش علی(ع) را لعن می‌کرد، سکینه او و پدر و جدش را لعن می‌کرد. سکینه نه‌تنها از قدرت سیاسی زمانه هراسی نداشت، بلکه با درک کامل از جایگاه خویش، به‌صورت فعال و قاطع، در برابر هرگونه تحقیر و توهین به اهل بیت(ع) می‌ایستاد. 

وفات و مدفن سکینه 

سال تولد و مدت زندگی سکینه به‌طور دقیق مشخص نیست؛ اما یقیناً می‌دانیم که در پنجم ربیع‌الاول سال ۱۱۷ ق، در زمان خلافت خالد بن عبدالله یا عبدالملک بن حارث بن حکم، در مدینه درگذشت. آورده‌اند که چون سکینه وفات کرد، خالد بن عبدالله بن حارث بن حکم، والی مدینه گفت: «منتظر باشید تا بر او نماز بخوانم» و از شهر خارج شد و تا ظهر یا شب بازنگشت؛ بنابراین شبیه بن نصاح بر او نماز خواند. مورخان محل قبر سکینه را در مدینه دانسته‌اند.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام