صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۴۰۰۹
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
نعمت‌الله موسی‌پور در گفت‌وگو با ایکنا بررسی کرد

عضو هیئت علمی دانشگاه هرمزگان با بیان اینکه وقف در طول تاریخ اسلامی همواره به‌عنوان ابزاری برای کمک به جامعه و دستگیری از نیازمندان مطرح بوده است، گفت: البته وقف در بهترین حالت تنها می‌تواند نقش مکمل و موقتی ایفا کند؛ همچون عصایی که به بیمار فرصت حرکت می‌دهد، نه اینکه جایگزینی برای مسئولیت‌های بنیادین حکومت در اداره اقتصاد و کاهش محرومیت باشد.

وقف به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین نهادهای اجتماعی و دینی در تاریخ اسلام همواره جایگاهی ویژه در سامان‌دهی روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی داشته است. این سنت ریشه‌دار نه تنها در راستای تحقق ارزش‌های الهی و اخلاقی شکل گرفته، بلکه به‌عنوان ابزاری پایدار برای توزیع عادلانه منابع و تقویت همبستگی اجتماعی عمل کرده است. در فرهنگ ایرانی، اسلامی، موقوفات در طول قرون متمادی توانسته‌اند در حوزه‌هایی همچون آموزش و پرورش، توسعه علمی، ساخت مراکز درمانی، عمران شهری و حتی پشتیبانی از هنر و فرهنگ نقش‌آفرین باشند و آثار ماندگاری از خود به‌جای بگذارند. 

یکی از مهمترین و در عین حال حیاتی‌ترین کارکردهای وقف، محرومیت‌زدایی و کاهش فاصله طبقاتی در جامعه است. با توجه به وجود نیازها و محرومیت‌های متنوع در لایه‌های مختلف اجتماعی، وقف توانسته بستری فراهم کند تا خیران و نیک‌اندیشان با سرمایه‌گذاری معنوی و اقتصادی خود بخشی از این خلأها را جبران کنند. از ساخت مدارس و بیمارستان‌ها در مناطق کمتر برخوردار گرفته تا تأمین هزینه‌های تحصیل دانش‌آموزان و دانشجویان کم‌بضاعت، همگی نمونه‌هایی از کارکرد عملی وقف در این مسیر هستند. در حقیقت، وقف هم ابزاری برای خدمت به جامعه است و هم نمادی از عدالت اجتماعی که می‌تواند از طریق بازتوزیع ثروت، زمینه‌ساز رشد و توسعه متوازن شود. 

امروزه با پیچیده‌تر شدن نیازهای اجتماعی و گسترش ابعاد محرومیت، بیش از هر زمان دیگری ضرورت بازنگری در ظرفیت‌های وقف و به‌کارگیری آن در حل مسائل روز جامعه احساس می‌شود. بهره‌گیری از اندیشه‌های نوین، تلفیق مدیریت علمی با نهاد وقف و توجه به نیازهای واقعی اقشار آسیب‌پذیر، می‌تواند روح تازه‌ای به این سنت کهن ببخشد و آن را به ابزاری کارآمدتر برای رفع چالش‌های کنونی بدل کند. 

ایکنا در راستای بررسی پیوند عمیق میان سنت حسنه وقف و مسئله محرومیت‌زدایی و نیز واکاوی ابعاد تاریخی و دینی وقف در حوزه کاهش میزان فقر و افزایش عدالت اجتماعی، همزمان با هفته وقف به گفت‌وگو با نعمت‌الله موسی‌پور، عضو هیئت علمی دانشگاه هرمزگان و فعال عرصه مدیریت امور خیریه پرداخته که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا - وقف از منظر اسلامی چه جایگاهی دارد و چه نقش ویژه‌ای در حمایت از محرومان ایفا می‌کند؟ 

وقف به واقع یک پدیده اجتماعی جهانی است که در جهان مسلمانان دارای قواعد خاصی است. این پدیده اجتماعی نوعی واگذاری اموال شخصی برای کارهای خاصی است که واقف آن‌ها را مصلحت یا مفید یا مؤمنانه می‌داند. به همین سبب موضوعات وقف در جهان امروز دارای تنوع فراوانی است. ممکن است در دوره‌هایی از حیات اجتماعی فشارهای حکومتی برای نوع خاصی از وقف سبب توسعه آن شده باشد اما در بنیاد آن نوعی اختیار مطرح است که تصمیم را به شخص فراهم ‎کننده اموال یا خدمات (واقف) واگذار می‌کند. گاه نیز ممکن است به سبب شرایطی از قبیل تبلیغات یا تحقق امری خاص، اشخاص دارای تمکن مالی به ارائه گونه‌‏های خاصی از وقف روی آورده باشند. 

وقف نوعی دستگیری اجتماعی است که اصولا باید آن را موقت و به تناسب موقعیت محسوب کرد. وقف در هیچ کجای جهان کنونی و گذشته جایگزین تدبیر امور مملکت نبوده است. حکمرانی در قبال محرومان مسئولیت ذاتی دارد، اما مردم در قبال آنان دارای مسئولیت گذرا هستند. وقف را نمی‌توان بیش از یک مسکّن برای کاهش درد محرومیت قلمداد کرد؛ در جایی که جراحی بزرگ اقتصاد برای بهبود وضعیت لازم است. 

ایکنا - تجربه تاریخی وقف در ایران و جهان اسلام چگونه بوده و چه درس‌هایی برای امروز ما دارد؟ 

یکی از سنت‌های وقف در ایران، موضوع ‎محوری و اتکای آن به خود است. منظور از موضوع ‎محوری همان است که وقف برای امری خاص است و منظور از اتکای آن به خود آن است که به نحوی تعبیه شده که شخصی به اتکای همان موقوفه می‌توانسته خود و موقوفه را اداره کند. اینکه اداره متولی از موقوفه باشد یا از کار دیگر، اشکال متفاوت این عمل بوده است. اما واقف اصولا به این موضوع توجه داشته که متولی از موقوفه یا از طریق دیگر امرار معاش کند و موضوع صرف درآمدهای موقوفه نیز از پیش مقرر بوده است. این بدان معناست که موقوفه، خوداتکا تعریف شده است. قاعدتا اگر نتواند چنین باشد، انتظار استمرار حیات آن نیز مطرح نمی‌شود.  

لذا امروزه اگر سازمانی حکومتی به اداره موقوفات مشغول است، باید سالیانه به مردم گزارش دهد که چگونه مدیریت کرده و چه حاصل آورده و آن را در کجا و به کدام مصلحت مصرف کرده است. آیا می‌توان از سازمان ذی‎ربط چنین کارکردی را به وضوح دید؟ تا زمانی که چنین نشود و مدیریت در این مجموعه اجتماعی پاسخگوی جامعه نباشد، نمی‌توان به اثربخشی وقف در جامعه ایران امیدوار بود. وقف‌های تازه نیز چند صباحی دیگر همان می‌شوند. در دهه چهل و پنجاه قرن چهاردهم، انقلابیون مسلمان مدعی بودند اگر اداره موقوفات ایران به آن‌ها سپرده شود، هیچ فقیری در ایران نخواهد بود. این بیان امام خمینی(ره) در دهه چهل قرن چهاردهم هجری شمسی است که فرمودند: «وزارت اوقاف می‌خواهید درست کنید، باید وزارت اوقاف از ما باشد، نه اینکه شما تعیین کنید. تعیین شما قبول نیست؛ شما ارزش ندارید که تعیین کنید؛ ما باید تعیین کنیم.‏‎ ‎‏بگذارید تعیین کنیم ما یک نفر را، یک آقایی را رئیس فرهنگش کنیم، یک نفر هم وزیر‏‎ ‎‏اوقافش بکنیم؛ اوقاف را، آن وقت ببینید که اینطوری که الان دارد لوطی‎خور می‌‌شود، نخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسید. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن‎وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‎شان می‌کنیم؛ با همین اوقاف، با همین اوقاف ما فقرا را غنی می‏‌کنیم».‏‎ ‎‏ 

اما اکنون هم حکومت اسلامی برقرار است و هم مدیریت موقوفات، انفال و مملکت را روحانیت و حکومت در اختیار دارد، ولی همچنان جمعیت بزرگی از ملت نیازمند و محروم هستند و برای شما این سوال مطرح است که موقوفات چگونه می‌تواند در خدمت ملت قرار گیرد؟ این است که بنده می‌گویم تا حکومت مسئولیت ذاتی خود را به رسمیت نشناسد و خود را مطیع ملت نکند، هیچ چیز نمی‌تواند فقر و محرومیت را از میان ببرد. 

ایکنا - چه نوع وقف‌هایی بیشترین تأثیر را در تأمین معیشت محرومان داشته‌اند؟

اصولا وقف‌ها نمی‌توانند تامین معیشت محرومان کنند، مثل آن است که بپرسید چه نوع عصایی می‌تواند دونده «ماراتون» را برای کسب توفیق کمک ‎کند. اصولا با عصا نمی‌توان دوید و عصا فقط حائلی است که می‌تواند به شخص دارای مشکل برای مدت کوتاهی کمکی اندک برساند تا او با افزایش بنیه خود بتواند حرکت کند. محرومان به‌‎واقع ملت این جامعه هستند که حاکمیت در قبال فقر و فلاکت آنان مسئولیت دارد. مملکت وقتی به درستی مدیریت شود، محرومیت کاهش می‌‏یابد و از میان می‌رود. مسئولیت حاکمیت چیزی غیر از وقف است و باید آن‌ را در مدیریت درست، اقتصاد پویا و حذف فساد دنبال کرد. محرومان از آن جهت محروم‎ هستند که چیزی را از دست داده‌‌اند.

ایکنا - چالش‌ها و موانع اجرای وقف‌های مؤثر برای محرومان در جامعه امروز چیست؟ 

نوع نگاه به محرومیت و عدالت مسئله اصلی در بکارگیری وقف است. اصولا وقف را باید در جایگاه یک مکمل موقت دید نه در جایگاه یک عضو اصلی و عنصر موثر. همچنان مسئله شکستگی و عصا را باید مجدد به یاد آورید. عصا هرگز نمی‌تواند جایگزین پای قوی و دارای انعطاف شود. عصا به طور موقت ممکن است حمایتی از پای آسیب دیده کند. وقف فقط می‌تواند چنین دیده شود، البته اگر جامعه دارای مدیریت متغیر و پاسخگوی به مردم باشد. مدیریت وقف تا زمانی که مدیریت کلان کشور، پاسخگو نیست، دارای اثربخشی نخواهد بود. به تمثیل می‌توان متوسل شد که شخص بیمار همه اعضا و جوارحش به میزانی بیمار هستند و جامعه بیمار نیز چنین است. در یک شرایط مدیریتی که پاسخگویی در آن مطرح نیست و همه چیز آن در نهایت به مقام برتر منتهی می‌شود، اجرای موثر وقف هم نمی‌تواند معنایی پیدا کند. 

ایکنا - نقش نهادهای دولتی و مردمی در مدیریت و بهره‌برداری از اموال موقوفه چگونه است؟ 

اصولا موقوفات امر مردمی است و باید مردمی دیده و اداره شود. اینکه حکومت و دولت به موقوفات ورود کند، فقط به سبب نمایندگی ملت می‌تواند اندکی قابل توجیه باشد؛ پس آنچه مطرح است، پاسخگویی به ملت است. مدیریت موقوفات را لزوما باید امر وکالتی دانست و در قبال مالکیت ملت، پاسخگو بود. دولتی ‎شدن موقوفات خطایی بزرگ است. حکومت آنچه را در اختیار دارد اگر به درستی مدیریت کند، کفایت می‌کند. لازم نیست برای تصرف آنچه مردم به اداره و مدیریت آن کوشش موثر می‌کنند، ورود کند. فارغ از اینکه توجیهی منطقی برای دولتی ‎شدن موقوفات نمی‌توان یافت، چند دهه فعالیت‌‌های حکومتی سازمان اوقاف و امور خیریه نیز حکایت از آن دارد که دولت و حکومت متولی خوبی برای اداره ‎کردن موقوفات نیست. 

باور بنده این است که موقوفات را می‌توان به شیوه شرکت‌های سهامی اداره کرد. سهام‌داران چنین شرکتی، متولیان کنونی موقوفات خواهند بود و مدیریت آن‌ها به شیوه متغیر و پاسخگو براساس حسابرسی‏‌های سالیانه با انتخابات انجام می‌شود. این تغییر در مدیریت امری ضروری است که مبتنی بر حسابرسی و پاسخگویی دنبال شود. آنچه اکنون در اوقاف جریان دارد، فارغ از برخی بخش‌های خودمختار، تحت تولیت یک سازمان حکومتی است که اصولا به تشخیص عمل می‌کند و به مقامات منصوب کننده پاسخگویی دارد. 

ایکنا - آیا وقف می‌تواند جایگزین یا مکمل حمایت‌های دولتی در تأمین نیازهای اقتصادی فقرا باشد؟ 

هرگز نمی‌توان از وقف به عنوان جایگزین حمایت‌‎های حکومت بهره گرفت. اصولا حکومت در قبال اقتصاد ملت مسئولیت دارد. این مسئولیت وقتی عملی می‌شود که حکومت نسبت به فقر مردم مسئولیت بپذیرد و در قبال آن پاسخگو باشد. حاکمیت اگر براساس خواست و نیاز و شرایط مردم اقدام کند، آن‌گاه اصولا فقر و ناداری برآمده از سیاست‌های اتخاذ شده، از سوی مردم محکوم می‌‌شود و مدیران به تناسب توفیق در تامین نیازهای مردم هم پاسخگو خواهند بود و هم مورد بازخواست قرار می‌گیرند. همچنان بر ایده مکمل ‎بودن وقف تاکید می‌کنم. وقف را فقط می‌‏توان موقت دید و برای گذر از یک مشکل و حادثه کارساز دانست. 

مملکت و مردم فقیر را نمی‌توان با وقف به جایی رساند. مملکت و مردم باید براساس سیاست‌‎های درست و اقتصاد کارآمد دارای شرایط زیست انسانی و مناسب باشند و وقف را فقط به عنوان حمایت و کمک موقت باید لحاظ کرد، همانند عصایی که به هنگام شکستگی پا برای مدتی کوتاه مورد استفاده قرار می‌گیرد و همینکه شخص اول از آن بی‌‎نیاز شد، شخص دیگر از آن بهره‌مند خواهد شد. 

ایکنا - چه راهکارهایی برای افزایش آگاهی مردم و تشویق به وقف برای محرومان وجود دارد؟ 

این ایده که وقف طریقی برای رفع محرومیت است، یک انحراف بزرگ و بداندیشی درباره وقف است. وقف نمی‌تواند جایگزین مسئولیت حکومت در قبال محرومیت ملت شود. اگر ملتی چنان شوند که همه به عصا نیازمند باشند، باید حاکمان و مدیران را مواخذه و سرزنش کرد. اصولا مردمی که پایی برای حرکت دارند، می‌توانند مدتی البته کوتاه و تعدادی البته معدود از عصا برای کمک به حرکت بهره گیرند، اما هرگز یک جامعه پاشکسته نمی‌توان داشت که همه با عصا حرکت کنند و زندگی در آن جریان عادی داشته باشد. آنان که به وقف به عنوان راهی برای کاهش محرومیت بنیادین جامعه کنونی ایران نظر می‌کنند، کسانی هستند که جامعه لنگان را مطلوب زیستن می‌شمارند. 

این خطایی بزرگ است که وقف جایگزین اقتصاد شفاف و تولید‎کننده و پررونق قلمداد شود. به ویژه در مملکتی که ثروت فراوان در آن است و قابلیت‌های نامحدود برای بهره‌گیری از آن ثروت و توسعه اقتصادی کشور، ممکن است. آنچه اکنون برخی به ترویج آن اقدام می‌کنند، پنهان‌سازی مسئولیت حکومت در قبال رونق اقتصادی جامعه است. چنین دیدگاهی با توسل به اینکه وقف باید به میدان آید و کارستان کند، مسئولیت حکومت در قبال ملت را می‌کاهد و ملت را با دوگانه‌های ثروتمند و فقیر طلبکار یکدیگر می‌کند. 

ایکنا - نمونه‌های موفق وقف در زمینه معیشت محرومان در ایران یا کشورهای دیگر را می‌توانید معرفی کنید؟ 

وقف در حدود آنچه اقتضای ذاتی آن است، تا جایی که حکومت در آن دخالت نمی‌کند، در ایران موفق عمل کرده است. با وجود این، بهتر است به سبب آگاهی اندک از نمونه‌ها سخن نگویم، اما می‌‏توانم تاکید کنم که مردمی ‎بودن وقف شرط لازم موفقیت آن است. امر وقف موضوع کار مردم است و لازم است خود آنان مدیریت این موضوع را به شیوه شرکت‌های سهامی برعهده داشته باشند. 

ایکنا - چگونه می‌توان از ظرفیت وقف برای ایجاد اشتغال و توانمندسازی محرومان استفاده کرد؟ 

همچنان باور دارم که نباید از وقف انتظار کارهایی را داشت که مسئولیت آن مربوط به حکومت و دولت است. این جابجایی سبب اختلال در کارکرد هر دو نهاد می‌شود. وقف فقط می‌تواند امری اجتماعی باشد که برآمده از مسئولیت‌پذیری اجتماعی است. اینکه مردم چنین باورهایی داشته باشند، وظیفه‌ای بر دوش نظام‌های آموزشی است. مدرسه و دانشگاه در کوشش‌های تعلیمی خود برای تربیت اشخاص دارای مسئولیت اجتماعی می‌کوشند اما اینکه دولت و حکومت چنین باوری را ترویج کند یا داشته باشد که وقف کارهای بر زمین ‎مانده او را به‌ انجام رساند، خطایی است که سبب فرار از مسئولیت می‌شود. حکومت و دولت در قبال افزایش توانایی و شایستگی ملت و ایجاد فرصت‌های فعالیت شرافتمندانه، مسئولیت دارد و اصولا وقتی ملت در چنین شرایطی قرار گیرد، بر بنیاد آموزش‌های مدرسه‌‎ای و تربیت اجتماعی برای دستگیری از هم‎نوع و هم‎وطن کوشش خواهد کرد. 

البته به هر حال نباید از ملتی محروم و فقیر و فاقد مهارت و ناتوان از مدیریت زندگی انتظار داشت که بتواند با وقف‌های کنونی از فلاکت رهایی یابد و یا بتواند پس از این به وقف اقدام کند.  با وجود این، آنچه اکنون از سوی حاکمیت بر اوقاف حاکمیت یافته، شرایطی است که نسبت آن با ملت تعریف نشده و فعالیت‌های سازمان‌‎های مربوط به اوقاف در ابهام دنبال می‌شود. این شرایط مانع آن است که بتوان انتظار داشت عملکرد اوقاف روشن گزارش شود و از طریق آگاهی مردم انتظار از آن مطرح و البته اقدام به آن تحریک شود. برای خروج از این وضعیت، مدیریت محدود به زمان و متغیر و پاسخگوی ملت لازم است که مبتنی بر شفافیت دنبال شود. 

ایکنا- چه سیاست‌ها یا اصلاحاتی می‌تواند اثربخشی وقف را در رفع محرومیت افزایش دهد؟ 

قائل به این نیستم که وقف بتواند رفع محرومیت اجتماعی کند. وقف را فقط می‌توان یک تکیه‌گاه موقت دید (همانند عصایی برای زمان آسیب‌‎دیدگی). یک سایه بین راهی است. سایه بین راهی نمی‌‎تواند خانه محسوب شود. سایه را فقط باید موقت دید تا به خانه رسید. حکومت مسئولیت رفع محرومیت را دارد. حکومت‌ها که انفال و اموال عمومی را در اختیار دارند، مسئولیت دارند هم به درستی این دارایی‌‎ها را مدیریت کرده و هم به تناسب آن را توزیع کنند. اگر حکومت و حاکمان به چنین ذهنیتی و فکری متوسل شوند که وقف بیاید و فقر و محرومیت را ریشه‌کن کند، به واقع آن‌ها از مسئولیت خود کناره‌گیری کرد‌ه‌اند، به ویژه در ایران که کشوری دارای ثروت‌های انبوه و بزرگ و منابع فراوان است.

فقیرسازی ایران را باید عملی بدانیم که آن را به عنوان انحراف بزرگ در تاریخ بشر ثبت کنیم نه آنکه از وقف بخواهیم که به رفع محرومیت این ملت نشسته بر ثروت عظیم کمک کند.  وقف را فقط می‌توان یک اتکای موقت برای یک گروه یا کسانی که موقتا نیازهایی دارند، لحاظ کرد، حتی وقتی ‎که به اوقاف بزرگ ایران نظر داریم، وقف نمی‌تواند بیش از یک عصا به هنگام لنگی موقت یا سایه بین راهی قلمداد شود. اگر چنین شود، انحرافی در فهم و تحلیل پدید می‌آید که عدالت، انصاف و مسئولیت حکومت را مخدوش می‌کند.

گفت‌وگو از مجتبی افشار

انتهای پیام