خداوند در دنیا نردبانهای متعدد و متفاوتی برافراشته است، نردبانهایی برای دنیا و نردبانهایی برای عبور از دنیا. حسهای دنیا نردبان کرانه همین دنیا هستند و حسهای معنوی نردبانی است که به آسمانها راه میبرند. پیامبران الهی که راهنما و نجاتبخش هر دو گیتیاند، نردبانهایی برای رهایی و عروج آدمیان ارائه کردهاند. خود کلام وحی نیز نردبانی مستحکم برای عروج و تعالی است. از جمله معراج، خود داستان نردبان رفیعی است که پیامبر خاتم (ص) با آن تا عرش خدا پرواز کرد.
در آن عروج شکوهمند و بهجتزا که حضرت به واسطه جبرئیل، با خداوند به گفتوگو پرداخت، خداوند از نردبانهای صعود و سقوط از جمله حسد، کینه و آلودگیها که پلههای سقوط آدمیاند تا از رضا، توکل، محبت به مستمندان، آخرت، ذکر، عبادت و عشق به خالق که نردبان مستحکم به رفرف قاف احدیت است، سخن گفت.
همچنین در کلام وحی و احادیث قدسی فراوان از عشق و حب به پیامبر خدا (ص) و آثار و جلوههای آن سخن گفته شد، بدان سبب که عشق به محمد (ص) و همراه شدن با او، بنیاد عروج است.
خداوند به رحمت خود، ردای مصطفی را نردبان نجات و رستگاری قرار داده تا هر که گوشه ردایش گیرد و دستان بدان آویزد، شادابی و آرامش روزی بَرد و از قعر دوزخ و آتش نفس رهایی یابد و در جنت عدن و آرامش، مأوا گزیند.
نخستین پله این نردبان که آدمی را به سوی حق میکشد که اصل و اساس این عروج شمرده میشود، ایمان به خداوند و پیامبرش (ص) است، چنانکه امیر(ع) فرمود: انَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ؛ برترين چيزى كه توسّل جويندگان به خداى سبحان، بدان توسّل مى جويند، ايمان به او و به پيامبر اوست»(نهجالبلاغه/ خطبه 110).
گام بعدی هوشیاری در این راه است، در همه پلههای صعود باید اهل پرواز و عروج بدانند که این سفر مستلزم مجاهده بیوقفه و صیقل دادن مداوم دل و حفظ و ارتقای ایمان است تا از خطرات طریق در امان بماند. خداوند که مقصد و غایت این عروج است، پیامبرش را پیر و هادی این طریقت و آگاه و بصیر از فرجام و شایسته بودن نردبانهای عروج، معرفی کردهاند و او را مبشر و منذر این طریق قرار دادهاند.
او بر همه خلق راهبر و راهنماست و با رحمت بر مؤمنان، معین و راهبر صعودشان است و عروجشان را تسریع و تضمین کرده و با مقابله و انذار به اهل کفر و شرک، مانع سقوطشان میشود. از این رو برای اهل کفر و شرک نیز رحمت است، بدین سبب او را رحمت بر جهانیان خوانده است.
سلوک مهر ورزی نبوی در جامعهای تبلور دارد که هنوز خشونت در زوایای مختلف حیات اجتماعی و فردی تراوش دارد و جاری است، سخن تعجبانگیز افرع بن حابس در مشاهده صحنهای از مهرورزی پدرانه پیامبر (ص) با کودکش بازتاب این فرهنگ بر جای مانده جاهلیت است. با اعجاب از مشاهده پیامبر (ص) در رفتار عاشقانه و مهر ورزانه که حسن و حسین (ع) را میبوسید، گفت: من ده فرزند دارم که هرگز یکی از آنان را نبوسیدهام.
رسول خدا فرمود: «من چه کنم که خداوند، رحمت خویش را از تو گرفته است؟ اما جانهای بیغبار و عاری از تیرگیهای فرهنگ جاهلیت این رفتار و سلوک حضرت با دو نور دیدهاش آن چنان که برای مردان آن روز تعجب برانگیز بود و شاید دور از شئون نبوی حتی مرد و مهتر خانه و عشیره میانگاشتند، برای کودکان بارش مهر پاک بود که دلهای پاکشان را سیراب میکرد. ایشان که بارها میدید که حسن و حسین (ع) با هم کشتی میگیرند، آنان را با روی گشاده و لبان خندان تشویق میکرد. هنگامی که در کُشتی، آن دو با هم گلاویز میشدند، پیامبر (ص) میگفت: «ایهاً حسن؛ یلا بلند شو حسن.»
یک بار که مادرشان فاطمه (س) تماشاگر این بازی شادمانه عزیزانش بود و سرشار از شادی و سرور پیامبر (ص)، به پدر گفت: پدر از پسر بزرگ میخواهی بر کوچکتر فشار آورد و غلبه کند؟! فرمود: جبرئیل اینجاست و میگوید: "ایهاً حسین. جبرئیل که در گِرد پیامبر است در خوشی شادمانه او که از شادی کودکانه دختر زادههایش فراهم آمده بود، شرکت دارد.
انتهای پیام