در همین راستا، خبرنگار ایکنا از اردبیل با محسن اسمعیلزاده، جانباز دوران دفاع مقدس، نویسنده و مدرس درس «آشنایی با دفاع مقدس» در دانشگاه محقق اردبیلی و دانشگاه فرهنگیان آسان اردبیل گفتوگویی کرده است؛ کسی که سالهاست تلاش میکند تا فرهنگ ایثار و شهادت را به دانشجویان منتقل کند و با نگارش آثار مکتوب، گامی در جهت حفظ و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت بردارد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل این گفتوگوست:
از سال ۱۳۹۷ در دانشگاه محقق اردبیلی و دانشگاه فرهنگیان استان اردبیل درس «آشنایی دفاع مقدس» تدریس میکنم و همیشه تلاش دارم حالوهوای جبهه را به دانشجویان و جوانان منتقل کنم. همچنین با استفاده از ظرفیت دانشجویان در راستای جمعآوری خاطرات ایثارگران فعالیت دارم.
واقعیت این است صحنهها و احوالات رزمندگان، بهویژه عظمت روحی و معنوی آنان که در زمان حضور در جبهه از نزدیک دیدهام، مرا به این باور رساند که نباید اجازه دهیم این فضا و این روحیات فراموش شود. ما موظفیم این حالات و ارزشها را به نسلهای بعد منتقل کنیم تا آنان در مقاطع حساس زندگی، در بنبستها و مشکلات، از روحیات رزمندگان الگو بگیرند و راه درست خود را ادامه دهند.
تاکنون دو کتاب با موضوع دفاع مقدس تدوین کردهام: اولی کتاب «خاطرات ماندگار» شامل مجموعه خاطراتی است که دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۳۹۹ بهعنوان کار تحقیقی ارائه دادهاند و من آنها را گردآوری کردهام و از سوی انتشارات «خط هشت» با حمایت مالی ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان اردبیل به چاپ رسیده است. دیگری «باران خاطرات» که اکنون در دست تدوین و مراحل پایانی است.
رزمندگان ما ویژگیهای استثنایی و الهی داشتند که ناشی از معنویت، اطاعت از قرآن و اسلام و تبعیت از حضرت امام خمینی(ره) بود. این ویژگیها از آنان انسانهایی ویژه و جنگاورانی منحصر بهفرد ساخته بود. باید این خصوصیات را به نسلهای امروز منتقل کنیم تا آنان نیز در همان مسیر حرکت کنند و بتوانند با مشکلات زندگی مبارزه کرده و بر آنها غلبه کنند.
انتظار میرود دستگاههای فرهنگی به وظایف خود در قبال رزمندگان و پاسداشت ارزشهای دفاع مقدس عمل کنند و هر نهاد نهایت تلاش خود را در هر حوزهای که به ثبت و صیانت از ارزشهای دفاع مقدس مثل تولید کتاب و فیلم و جمعآوری خاطرات و دیگر فعالیتهای فرهنگی و هنری بهکار گیرند تا به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، حفاظت و صیانت از فرهنگ شهدا و فداکاریهای رزمندگان و انتقال آن به نسلهای آینده کمک کنند.
بهنظر من باید هرچه سریعتر خاطرات رزمندگان و جانبازان ثبت شود، قبل از آنکه آنها را از دست بدهیم. حتی اگر بعضی از این ایثارگران تمایلی به بازگویی خاطراتشان نداشته باشند، باید برای بازگویی خاطرات تشویق و ترغیب شوند، چراکه این خاطرات متعلق به ملت و کشور است و نباید در سینهها بماند. اینها بهعنوان گنجینههای ملی باید استخراج و منتقل شوند. درخواستم از این عزیزان این است که خاطرات خود را بیان کنند تا برای نسلهای آینده الگو و سرمایهای ارزشمند باشد.
اشکالات عمدتاً مربوط به مسائل ادبی و نگارشی است. لازم است در مراحل پایانی، ویراستاری دقیق انجام شود تا ایرادهای چاپی، انشایی و ادبی در کتابها باقی نماند.
دانشجویان معمولاً خاطراتی از پدران یا اقوام خود برایم میآورند. بعضی از این خاطرات آنقدر تأثیرگذار است که هرگز از ذهنم پاک نمیشود. بهعنوان نمونه، یکی از دانشجویان خاطرهای از یکی از روستاهای اطراف اردبیل نقل کرد که من نام آن را گذاشتم: «همولایتی دلاور»؛ ماجرا از این قرار بود که به یک سرباز مأموریت میدهند برای شکستن محاصره رزمندگان، وارد منطقه شود. او با یک خودروی ایفا حرکت میکند. وقتی به محل میرسد، میبیند حدود دهها رزمنده در حال دفاع از یک خط هستند و تیربارهایی روی خاکریز کار گذاشتهاند.
گردوغبار چهره فرماندهشان را پوشانده بود، اما فرمانده در همان شرایط دشوار سرباز را با اسم کوچک صدا میزند و به او مأموریت میدهد. سرباز در دلش تعجب میکند که در این شرایط جنگی چه کسی او را با نام خودش صدا میزند.
پس از آنکه رزمندگان پیروز میشوند و نیروهای عراقی که در حد یک تیپ بودند شکست خورده و فرار میکنند، تازه متوجه میشود که فرمانده همان همولایتی خودش، «علی کفایت» از نیروهای سپاه که رشادتهای بسیاری در جبهه داشت، است. متأسفانه او پس از پایان دفاع مقدس، در یک حادثه رانندگی از دنیا میرود.
چنین خاطراتی هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود. اینها سرمایههایی ارزشمندی هستند که میتوان آنها را بهعنوان الگو در اختیار نسل امروز و آینده گذاشت تا با الهام از آن مسیر زندگی را درست انتخاب کنند.
انتهای پیام