در همین خصوص، خبرنگار ایکنای خراسان رضوی، گفتوگویی با حسین افخمی، استادیار مدیریت اسلامی پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید تعریف خودمان از مفهوم زیارت را مشخص کنیم. به بیان دیگر، حکمرانی زیارت بر اساس این تعریف معنا مییابد. در فرآیند پژوهشی تدوین پیشنویس سند ملی زیارت، تعریفی ارائه شد که حاصل یک کار پژوهشی است و مورد تأکید و تائید قرار گرفت:
«زیارت، حضور آگاهانه و مؤثر نزد اولیای الهی برای تعالی معنوی خود در نظام هستی توحیدی و تجدید عهد با ایشان برای کنشگری در جامعه اسلامی است».
بر این اساس، وقتی میگوییم حکمرانی زیارت، منظور این است که باید این مفهوم برای همه زائران فراهم شود. در واقع، حکمرانی زیارت به معنای توجه به تمامی فرآیندهایی است که حکومت برای تحقق امر ضروری زیارت باید انجام دهد.
حضرت رضا(ع) در حدیثی شریف میفرمایند (نقل به مضمون) که هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد و وفای کامل به این عهد، و بجا آوردن نیکوی آن، با زیارت قبور ایشان محقق میشود. بر این اساس، حکمرانان موظف هستند زمینه وفای به این عهد را فراهم کنند؛ یعنی حکومت موظف است بهگونهای حکمرانی کند که این وفای به عهد بهطور صحیح و کامل انجام شود.
منظور من در اینجا مداخله بیجای حکومت در امر زیارت نیست، بلکه انجام وظایف لازم در این زمینه است؛ یعنی مدیریت همه فرآیندهای زیارت با توجه به خواست همه کنشگران و بازیگران امر زیارت، اعم از بازیگران دولتی: وزارتخانههای میراث فرهنگی و گردشگری، کشور، ارشاد، بهداشت و درمان، راه و شهرسازی، بازیگران مذهبی و دینی: متولیان اماکن متبرکه، اوقاف، حوزههای علمیه و مراجع عظام تقلید، بازیگران خصوصی: هتلها، آژانسهای مسافرتی، شرکتهای حملونقل، کسبوکارهای محلی، مالکان پلتفرمها و…، و بازیگران مدنی: سازمانهای مردمنهاد، انجمنهای محلی، گروههای داوطلب، دانشگاهیان و خود زائران.
وقتی از مدیریت زیارت صحبت میکنیم، منظور استفاده از یکسری منابع برای امر زیارت است که هدف ما صرفاً از طریق مدیریت، اصلاح، بهبود و ارتقای بهرهوری این منابع است. این رویکرد قطعا با حکمرانی زیارت متفاوت است. در دانش مدیریت نیز بر این باوریم که باید از موضع مدیریت زیارت به سمت حکمرانی زیارت حرکت کنیم.
باید دقت شود که وقتی میگوییم حکمرانی زیارت، منظور یک مفهوم صرفاً مدیریتی یا اداری نیست، بلکه یک چارچوب تحلیلی و هنجاری است که به ما کمک میکند پیچیدگیهای ذاتی امر مهم و ضروری زیارت در دنیای کنونی را درک کرده و برای آن راهحلهای عادلانه، مؤثر و پایدار پیدا کنیم.
در یک نظام حکمرانی مؤثر، زیارت نه به عنوان یک مشکل که باید کنترل شود، بلکه به عنوان یک سرمایه معنوی، فرهنگی و اجتماعی دیده میشود که باید به صورت مسئولانه مورد توجه قرار گیرد. این سرمایه معنوی و اجتماعی، اگر به درستی مورد توجه قرار گیرد، میتواند زمینههای مهم تحولی را در ابعاد کلان فرهنگی و اجتماعی ایجاد کند و همچنین زمینهساز تحول اقتصادی و سیاسی نیز باشد.
به نظر میرسد حکمرانی دقیق و بهینه زیارت سبب میشود زائران، مجاوران و حتی خادمان، هم در تعمیق زیارت و هم در تسهیل آن ارتقاء یابند.
به نظر میرسد اولین چالش، ادراک ناصحیح جامعه نسبت به مفهوم حکمرانی زیارت است؛ موضوعی که به مرور در حال اصلاح است، اما نیاز به شتاب بیشتری دارد.
دومین چالش، چالش ساختاری است. واقعیت این است که به رغم وجود سازوکارهای متعدد دولتی و خصوصی، هیچ نهادی در حوزه زیارت در کشور مسئولیت رسمی ندارد. ما در این زمینه دچار تفرق حاکمیتی هستیم؛ نهادها ضمن اینکه خود را جزو مهمترین بازیگران امر زیارت میدانند، مسئولیت رسمی مشخصی در این حوزه ندارند.
وزارتخانههای متعدد مانند میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت کشور، وزارت خارجه، وزارت راه و شهرسازی، شهرداریهای شهرهای زیارتی، آستانهای مقدس، سازمان اوقاف و امور خیریه و حوزههای علمیه از جمله نهادهایی هستند که در این حوزه دخیلاند، اما نهاد اصلی و رسمی حاکمیت برای امر زیارت وجود ندارد.
این خلأ در قالب کارگروه ملی زیارت قرار بود جبران شود، اما به دلیل تأخیر در برگزاری جلسات و فواصل نسبتاً طولانی بین آنها، کارکرد اصلی خود را از دست داده است. این تفرق حاکمیتی منجر به تعارض در اهداف و اولویتها، فقدان سیاستگذاری یکپارچه، عدم شفافیت، تخصیص نامتوازن منابع و تضعیف حکمرانی دادهمحور شده است؛ در حالی که حکمرانی دادهمحور از اصول بنیادین حکمرانیهای موفق و شایسته محسوب میشود.
در کشور ما به دلیل عدم وحدت و انسجام در امر دادهها و نگرشهای غیرسیستمی برخی مدیران نسبت به حکمرانی داده و ضرورت آن، تصمیمات در حوزه زیارت غالباً در فضایی فاقد داده صحیح گرفته میشود. متأسفانه نهادهای مسئول نیز در این زمینه همکاری کافی ندارند.
به نظر میرسد زیرساختهای زیارتی ایران با یک تعارض جدی مواجه هستند. از یک سو، در نقاط کانونی و مقاصد اصلی مانند حرمهای مطهر در مشهد، قم و شیراز، شاهد سرمایهگذاریهای عظیم و توسعه فیزیکی قابل توجه هستیم؛ اما از سوی دیگر، مسیرهای منتهی به این مقاصد و کل شبکه زیارتی با ناهماهنگی، نابرابری فضایی، فرسودگی و ضعف شدید در مدیریت مواجهاند. متأسفانه، مسیرهای بزرگراهی کشور هیچیک به سمت مشهدالرضا(ع) توسعه نیافته است. به عبارت دیگر، مشکل اصلی کمبود مطلق زیرساخت نیست، بلکه توزیع نامتوازن، مدیریت ناکارآمد و برنامهریزی واکنشی برای زیرساختهای موجود است.
در حوزه حمل و نقل، بهرغم مشکلات متعدد در حمل و نقل جادهای، زیرساختهای شبکه ریلی و هوایی نیز پاسخگوی نیازها نیستند و ظرفیت فعلی در ایام اوج تقاضا کافی نیست. توسعه شبکه ریلی سریعالسیر به سمت شهرهای زیارتی و بهویژه مشهد مقدس و استفاده از ناوگان هوایی شرکتهای هواپیمایی خارجی برای پروازهای داخلی در ایام اوج تقاضا، از جمله راهکارهای پیشنهادی برای حل این مشکل است.
همچنین، حمل و نقل درونشهری مانند مترو و اتوبوس در شهرهای زیارتی، بهویژه در اطراف حرمها، با چالش جدی مواجه است. به نظر میرسد با همکاری و حمایت از شهرداریهای شهرهای زیارتی، امکان توسعه و ارتقای این ناوگان وجود دارد.
به نظر میرسد نقش فناوریهای نوین، به ویژه هوش مصنوعی، در بهبود و تعالی حکمرانی زیارت، یک نقش تحول پارادایمی دارد. این فناوریها صرفاً ابزارهایی برای بهینهسازی فرآیندهای موجود نیستند، بلکه ظرفیت بازتعریف کامل رابطه میان زائر، مجاور و خادم را نیز فراهم میکنند.
این ظرفیت تحولی در حوزههایی مانند مدیریت هوشمند جمعیت و پشتیبانی (لجستیک) میتواند از ازدحام جمعیت جلوگیری کند، جریان حرکت جمعیت را در نقاط گلوگاهی با اخطارهای بموقع بهینه سازد و در شرایط اضطراری با تخصیص مناسب منابع مخاطرات را کاهش دهد. در مجموع، این امر منجر به افزایش رضایت زائران، مجاوران و خادمان خواهد شد.
یکی از شیوههای رایج حکمرانی، حکمرانی پلتفرمی است؛ در این نوع حکمرانی، سکوهای نرمافزاری و سختافزاری به توسعه حکمرانی شایسته کمک میکنند. ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند با استفاده از دادههای جمعآوریشده از لایههای مختلف و تحلیل تعاملات افراد در شبکههای تعاملی، مدیران و برنامهریزان را در فرآیند دشوار تصمیمگیری یاری کنند.
البته برای پیادهسازی این امر، باید متناسب با بوم و ساختار کشور، بررسی و پژوهش دقیق انجام شود. لیکن به طور کلی و بر اساس مدلهای رایج، به نظر میرسد بهترین مدل برای حکمرانی زیارت، مدل حکمرانی شبکهای است.
در این مدل، به جای ساختار سلسلهمراتبی و فرماندهی از بالا به پایین که معمولاً نهادهای دولتی یا آستانهای مقدس در رأس آن قرار دارند، بر همکاری افقی و تعامل میان همه ذیحقان تأکید میشود. تصمیمات در این مدل از طریق گفتگو، اقناعسازی، چانهزنی و اجماعسازی در یک شبکه نخبگانی شکل میگیرد.
از آنجا که همه نقش دارند، در اجرای تصمیمات و تحقق اهداف مشارکت میکنند و تصمیمگیریها به صورت منطقهای و متناسب با شرایط هر منطقه زیارتی اتخاذ میشود.
کشورهای زیادی در دنیا امروز با اهداف خاص، به ارتقاء و تعالی حکمرانی زیارت میپردازند. در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، مسیرهای پیادهروی به سمت کلیساهای مشهور با هدف رفع خلأ معنوی در جامعه و همچنین توسعه اقتصادی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفتهاند. تجربه این کشورها باید مورد مطالعه قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف آن استخراج شود.
عربستان، هندوستان و برخی کشورهای آسیای شرقی نیز در حوزه حکمرانی زیارت تجارب ارزشمندی دارند که قابل بهرهبرداری است. لیکن پیشنهاد بنده این است که تشکیل مرکز پژوهشی زیارت به صورت مشترک بین ایران و عراق میتواند زمینهساز انجام پژوهشهایی باشد که بهترین تجارب در حوزه حکمرانی زیارت را به نمایش بگذارد و حکمرانان را در امر مهم و ضروری زیارت یاری کند.
انتهای پیام