صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۸۲۴۵
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۸
یادداشت

در تحلیل رویکرد امام حسن عسکری(ع) در مواجهه با خطاکاران، می‌توان الگویی جامع و چندبعدی مشاهده کرد که فراتر از مجازات صرف، به پیشگیری و درمان ریشه‌ای گناه می‌پردازد و تلفیقی از پیشگیری حکیمانه، هدایت خردمندانه و اصلاح همراه با محبت است.

در بررسی شیوه تعامل امام حسن عسکری(ع) با افرادی که مرتکب خطا و گناه می‌شدند، ابتدا باید نگاهی به بیانی ژرف از آن حضرت داشته باشیم؛ بیانی که هم زنگار غفلت از دل می‌زداید و هم یادآور می‌شود که هر چه داریم، از برکت خاندان کرامت است. 

امام حسن عسکری(ع) در نامه‌ای به اسحاق بن اسماعیل چنین مرقوم فرمود: «خداوند تبارک و تعالی منت نهاد و رحمتش اقتضا کرد كه بر شما واجبات را لازم كند؛ البته واجب‌کردن آن‌ها نه به‌دلیل این است كه به شما محتاج باشد، بلكه رحمت واسعه‌اش شما را شامل شد. باری، این الزام و ایجاب به‌دلیل آن صورت گرفت كه طیب از خبیث ممتاز شود و آنچه در سینه‌های شماست، مورد ابتلا و آزمایش قرار گیرد و نیت‌های قلبی شما را خالص کند و تا شما نسبت به رحمتش از دیگری پیشی گزینید و به منازل و جایگاهتان در بهشت برسید و مراتب هر كدامتان معلوم شود؛ پس به منظور این مقاصد، حج و عمره و اقامه نماز و دادن زكات و گرفتن روزه و اتخاذ ولایت را به شما تفویض کرد و برایتان بابی قرار داد تا به‌واسطه آن، ابواب فرائض گشوده شود: «وَ لَوْ لَا مُحَمَّدٌ(ص) وَ الْأَوْصِیاءُ مِنْ وُلْدِهِ كنْتُمْ حَیارَی كالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ؛ اگر حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و اوصیای آن حضرت كه جملگی فرزندانش هستند، نبودند، شما همچون بهائم متحیر می‌بودید؛ یعنی یک واجب از واجبات را هم نمی‌دانستید.» 

همان‌گونه که ورود به هر شهر و دیاری فقط از گذرگاه دروازه‌اش ممکن است، رسیدن به مقام تسلیم در برابر فرائض الهی نیز فقط از مسیر اهل بیت(ع) میسر می‌شود. خداوند بر مسلمانان منت نهاد و نعمت ولایت ایشان را به پیروانشان عطا کرد و فرمود: «الْیوْم أَكملْتُ لَكمْ دِینَكمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكمُ الْإِسْلامَ دِینًا؛ امروز دین شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برایتان پسندیدم.» 

اما اگر انسان‌هایی با اختیار خود از سایه این ولایت خارج شوند، چه؟ اهل بیت(ع) و به‌ویژه امام حسن عسکری(ع) در مواجهه با خطاکاران و گناهکاران چه رویکردی داشتند؟ چه زمان از خطاهای آنان می‌گذشتند و چه زمانی آن‌ها را مستحق مجازات می‌دانستند؟ 

در تحلیل رویکرد امام حسن عسکری(ع) در مواجهه با خطاکاران، می‌توان الگویی جامع و چندبعدی مشاهده کرد که فراتر از مجازات صرف، به پیشگیری و درمان ریشه‌ای گناه می‌پردازد. این سیره را می‌توان در محورهای زیر بازخوانی کرد: 

پیشگیری هوشمندانه و حذف بسترهای گناه: امام حسن عسکری(ع) با درک عمیق از روانشناسی گناه، پیش از وقوع خطا، زمینه‌های آن را شناسایی و خنثی می‌کرد. نمونه بارز این رویکرد، در ماجرای تصمیم وكیل امام بر تعرض به خدمتکار خود نمایان شد. هنگامی که زمینه گناه در حال شکل‌گیری بود، حضرت با حضوری به‌موقع و هشدار دلسوزانه وارد شد، جلوی انجام گناه را گرفت و فرمود: «اتقُوا اللَّهَ! خَافُوا اللَّهَ؛ پروا پیشه كنید و از خدای متعال بترسید.» سپس با فروش خدمتکار و اخراج وكیل، به‌طور کامل بستر گناه را از میان برداشت. این اقدام، نمادی از مداخله‌ای حکیمانه است که هم از وقوع گناه جلوگیری می‌کند و هم فرد را از پیامدهای شوم آن نجات می‌دهد. 

درمانگری خردمندانه و هدایت به مسیر صحیح: امام(ع) خطاکاران را نه با طرد، که با دریایی از حکمت به ساحل نجات رهنمون می‌کرد. نمونه‌های زیر گویای این روش است: 

رویارویی با دروغگویی توانمند 

امام در مواجهه با اسماعیل بن محمد که با سوگند دروغ، فقیرنمایی می‌کرد، ضمن افشای پنهان‌کاری او فرمود: «تَحْلِفُ بِاللَّهِ كاذِباً وَ قَدْ دَفَنْتَ مِائَتَی دِینَارٍ، وَ لَیس قوْلِی هذَا دَفْعاً لَك عَنِ الْعَطِیةِ؛ به خداوند سوگند دروغ یاد می‌كنی، در حالی كه دویست دینار پنهان كرده‌ای؟! این سخن من برای آن نیست كه به تو كمک نكنم.» ایشان او را از بخشش محروم نکرد و دستور داد: «أَعْطِهِ یا غُلَامُ مَا مَعَك»؛ اما در کنار این بخشش، او را از عاقبت شوم دروغ و خیانتش آگاه کرد. 

مناظره با فیلسوف سرگردان 

هنگامی که اسحاق كندی، فیلسوف عراقی در پی یافتن تناقض در قرآن برآمد، امام(ع) بدون مواجهه مستقیم، از طریق یکی از شاگردانش، پرسشی بنیادین به او انتقال داد: «اگر مقصود گوینده قرآن غیر از برداشت تو باشد، چه پاسخی داری؟» این پرسش ساده، چنان شالوده اندیشه او را متلاطم کرد که خود، تمام نوشته‌هایش را به آتش کشید. در اینجا امام(ع) با سؤالی استوار، بنایی از شک را فروریخت. 

درس یگانگی و توحید 

محمد بن ربیع شیبانی که از مناظره با بت‌پرستی دچار تردید شده بود، با جمله‌ای کوتاه از امام(ع) به خود آمد: «أَحَدٌ أَحَدٌ فَوَحِّدْهُ؛ خدا یكی است، پس او را یگانه بدان.» این جمله کوتاه از چنان انرژی پاک و معنوی وافری برخوردار بود که او را مدهوش کرد. 

احترام حتی به خطاکار 

حسین بن حسن از نوادگان امام صادق(ع) بود که آشکارا شراب می‌خورد. او برای حاجتی، نزد احمد بن اسحاق اشعری رفت؛ اما وی، او را نپذیرفت. از این ماجرا گذشت تا احمد بن موسی خدمت امام در سامرا رسید؛ اما امام حسن عسکری(ع) او را نپذیرفت. هنگامی که احمد علت را جویا شد، ایشان به آنچه بین او و حسین بن حسن گذشته بود، اشاره کرد و فرمود: «تو راست می‌گویی (که او شراب‌خوار است)؛ اما در هر شرایطی باید آن فرد را به سبب انتسابش به ما، اكرام و احترامش را حفظ می‌کردی.» 

احمد بن اسحاق هنگامی كه به قم بازگشت، بزرگان و از جمله حسین بن حسن را دعوت كرد. هنگامی كه او را دید، به سمتش رفت و او را در بالای مجلس جای داد. حسین بن حسن تعجب كرد و علت رفتارش را پرسید. احمد ماجرا را بیان كرد. حسین با شنیدن سخنان احمد كه نشانگر لطف و رحمت امام(ع) نسبت به او بود، از اعمال زشت خود پشیمان شد و بعد از مراجعت به خانه، شراب‌هایش را نابود كرد، از خوبان روزگار شد و ملازمت مساجد را اختیار کرد و بیشتر اوقات خود را در مسجد به سر می‌برد تا وقتی كه از دنیا رفت و نزدیک قبر حضرت فاطمه معصومه(س) دفن شد. 

تصحیح باورهای انحرافی 

امام(ع) در ملاقات با ادریس بن زیاد که دچار غلو درباره ائمه(ع) بود، با استناد به آیه قرآن فرمود: «یا إِدْرِیسُ بَلْ عِبادٌ مُكرَمُونَ لا یسْبِقُونَهُ بالْقَوْلِ وَ همْ بأَمْرِهِ یعْمَلُونَ؛ ای ادریس! بلكه آنان بندگان مقرب خدایند و در گفتار بر او سبقت نمی‌گیرند و به فرمان وی عمل می‌كنند.» امام(ع) با این بیان، خط بطلانی بر باورهای نادرست کشید و جایگاه واقعی امامت را تبیین کرد. ادریس در پاسخ امام گفت: «حَسْبِی یا مَوْلَای وَ إِنَّمَا جِئْتُ أَسأَلُك عنْ هذَا؛ ای مولای من، مرا همین كلام بس است؛ زیرا آمده بودم تا این مسئله را از شما بپرسم.» 

این نمونه‌ها نشان می‌دهد که سیره امام حسن عسکری(ع) در مواجهه با خطاکاران، تلفیقی از پیشگیری حکیمانه، هدایت خردمندانه و اصلاح همراه با محبت بود. ایشان برای هر زخم، مرهمی مناسب می‌نهاد و برای هر سرگشتگی، چراغی برمی‌افروخت.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام