صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۸۳۱۶
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۷
یادداشت

امام حسن عسکری(ع) در عین رأفت و مهربانی با مردم و مخصوصاً خطاكاران، در شرایط اشاعه شبهات و انحرافات، جدی و قاطع بود تا افراد متوجه خطای خود شوند.

در ادامه بررسی سیره امام حسن عسکری(ع) در مواجهه با خطاکاران، رویکرد قاطع و انقلابی ایشان در برابر جریان‌های انحرافی و خطاکاران سرسخت، الگویی روشن برای مرزبندی با اندیشه‌های فاسد ارائه می‌دهد. نحوه مواجهه امام با این قشر، نشان‌دهنده چهره‌ای دیگر از حکمت امامت است.

قاطعیت انقلابی و مرزبندی با انحراف 

امام حسن عسکری(ع) در فضایی آکنده از شبهه‌افکنی‌های فرقه‌های انحرافی، هرگز رویه‌ تساهل و تسامح در پیش نگرفت. گرچه اهل بیت(ع) برای هدایت آمده بودند و با رأفت و مهربانی با مردم و مخصوصاً خطاكاران رفتار می‌كردند، ولی در شرایط اشاعه شبهات و انحرافات، جدی و قاطع بودند تا افراد متوجه خطای خود شوند. ایشان با درک خطر تحریف در بنیان‌های اعتقادی، با شجاعتی کم‌نظیر، چهره‌ منحرفان را افشا و مرز حق را از باطل مشخص می‌کردند.


بیشتر بخوانید:


افشاگری و بیزاری آشکار 

احمد بن محمد بن مطهر می‌گوید: برخی از پیروان امام حسن عسكری(ع) نامه‌ای به ایشان نوشتند و از آن حضرت پرسیدند: آیا آشنایانی را كه امامت موسی بن جعفر(ع) را نپذیرفته‌اند، دوست بداریم یا از آن‌ها بیزاری جوییم؟

حضرت پاسخ داد: «لَا تَتَرَحَّمْ عَلَی عَمِّك، لَا رَحِمَ اللَّهُ عَمَّك وَ تَبَرَّأْ مِنْهُ أَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِی ءٌ فلَا تتَوَلَّاهُمْ وَ لَا تَعُدْ مَرْضَاهُمْ وَ لَا تَشْهَدْ جَنَائِزَهُمْ وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً. سَوَاءٌ مَنْ جحَدَ إِماماً منَ اللَّهِ أَوْ زَادَ إِمَاماً لَیسَتْ إِمَامَتُهُ مِنَ اللَّهِ أَوْ جَحَدَ أَوْ قَالَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ. إِنَّ جَاحِدَ أَمْرِ آخِرِنَا جاحِدُ أَمرِ أَوَّلِنَا وَ الزَّائِدَ فِینَا كالنَّاقِصِ الْجَاحِدِ أَمْرَنَا؛ به عمویت، ترحم و رأفت نكن. خداوند عمویت را نیامرزد. از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خدا از آن‌ها بیزاری می‌جویم. آن‌ها را دوست نداشته باش، از بیمارانشان عیادت نكن، در تشییع جنازه‌هایشان حاضر نشو و هرگز بر جنازه‌های آن‌ها نماز نگزار؛ خواه امامی را از ناحیه خدا انكار كرده باشند، خواه امامی را كه امامتش از سوی خدا نیست، بر امامان افزوده باشند، یا قائل به تثلیث (سه خدایی) باشند. كسی كه امامت آخرین فرد ما را انكار كند، گویا امامت اولین ما را انكار كرده و كسی كه تعداد ما را اضافه بداند، مانند كسی‌ست كه از تعداد ما كاسته و امامت ما را انكار كرده است.»

نکته قابل توجه اینكه، سؤال‌كننده نمی‌دانست عمویش منحرف شده است و حضرت با این كلام، او را آگاه فرمود. 

نفرین بر خائنان 

علی بن سلیمان بن رُشید چنین نقل می‌کند که امام حسن عسكری(ع) گنجینه‌ای از مال داشت كه آن را نزد «علی بن راشد» قرار داد؛ اما او آن را به «عُرْوَة بن یحیی بغدادی» (معروف به دهقان) تحویل داد. عروه مقداری از آن را برداشت و باقی‌مانده آن را آتش زد. امام او را لعنت کرد، از او برائت جست و فرمود: «در محضر پروردگارم این شب را به مناجات نشستم و تا قبل از اینكه صبح طلوع كند و این آتش خاموش شود، خدای متعال دشمنش را (كه لعنت خدا بر او باد) به هلاكت رساند.» 

درهم‌کوبیدن بنیان‌های غلو 

پاسخ امام به ادعاهای ساختگی علی بن حسکه که ایشان را خدا خوانده و احکام شریعت را لغو‌شده اعلام کرده بود، یکی از قاطع‌ترین متون در تاریخ مبارزه با غلو است. برخی از اصحاب به امام حسن عسكری(ع) نامه نوشتند و سؤال كردند: علی بن حسکه ادعا می‌كند از دوستان شماست و شما خدای قدیم ازلی هستید و همچنین او واسطه و فرستاده شماست و عقیده دارد كه نماز و زكات و حج و روزه همگی برای معرفت شما و معرفت نبوت كسانی مثل ابن حسكه است؛ از این رو، او مؤمن كاملی‌ست كه دیگر تكلیف نماز و روزه و حج از او برداشته شده است.

حضرت با صراحت فرمود: «كذَبَ ابْنُ حسَكةَ علَیهِ لَعنَةُ اللَّهِ وَ بِحَسْبِك أَنِّی لَا أَعْرِفُهُ فِی مَوَالِی، ما لَه لَعنَهُ اللَّهُ!؛ دروغ گفت ابن حسكه و لعنت خدا بر او باد! برای تو همین بس كه من او را در میان یاران خود نمی‌بینم. او را چه شده است؟ خدا او را از رحمت خود دور كند!»

«فَوَاللَّهِ مَا بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ الْأَنْبِیاءَ قَبْلَهُ إِلَّا بِالْحَنِیفِیةِ وَ الصَّلَاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصِّیامِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ، وَ مَا دَعَا مُحَمَّدٌ(ص) إِلَّا إِلَی اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِیك لَهُ، وَ كذَلِك نَحْنُ الْأَوْصِیاءُ مِنْ وُلْدِهِ عبِیدُ اللَّه لَا نُشْرِك بِهِ شَیئاً، إِنْ أَطَعْنَاهُ رَحِمَنَا وَ إِنْ عَصَینَاهُ عَذَّبَنَا؛ سوگند به خدا! خدا محمد(ص) و پیامبران پیش از او را مبعوث نكرد، مگر به دین حنیف و نماز و زكات و روزه و حج و ولایت و محمد(ص) جز به سوی خدای یگانه بی‌شریک دعوت نكرد؛ همچنین ما اوصیا از فرزندان او، بندگان خداییم كه هیچ‌چیز را شریک او قرار نمی‌دهیم. اگر از خدا اطاعت كنیم، به ما رحم می‌كند و اگر از او نافرمانی كنیم، كیفرمان می‌دهد.»

«مَا لَنَا عَلَی اللَّهِ مِنْ حُجَّةٍ بَلِ الْحُجَّةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَینَا وَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ، أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِمَّنْ یقُولُ ذَلِك وَ أَنْتَفِی إِلَی اللَّهِ مِنْ هَذَا الْقوْلِ، فاهْجُرُوهُمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ أَلْجِئُوهُمْ إِلَی ضیقِ الطرِیقِ! فَإِنْ وَجَدْتَ مِنْ أَحَدٍ مِنْهُمْ خَلْوَةً فَاشْدَخْ رَأْسَهُ بِالصَّخْرِ؛ ما هیچ عذر و حجتی بر خدا نداریم و این خدای سبحان است كه بر ما و تمام بندگانش حجت دارد. من از هر كه آن ادعاها را بكند، بیزارم و از چنان گفتاری تبری می‌جویم. از آنان كه خدا لعنتشان كند، دوری كنید و در تنگنا قرارشان دهید و چنانچه در خلوت یكی از ایشان را دیدید، با سنگ سرش را بشكنید. این سطح از قاطعیت، هنگامی رواست که پای تحریف اساس دین در میان باشد.»

مرزبندی در دعا 

امام حتی در دعا برای درگذشتگان نیز مرزبندی دقیق خود را حفظ می‌کرد. ایشان در پاسخ به درخواست دعا برای والدینی که یکی از آنان از غالیان بود، فقط برای والد مؤمن دعا می‌فرمود. این رفتار، درس عمیقی در لزوم تمایز قائل‌شدن بین حق و باطل، حتی در عاطفی‌ترین لحظات است. این سیره قاطعانه به ما می‌آموزد که مهربانی امام هرگز به معنای مصالحه در اصول نیست. همان امامی که با گناهکاری که خطای شخصی مرتکب می‌شد، از سر رحمت رفتار می‌کند، در برابر سردمداران انحراف و تحریف‌کنندگان دین، چون شمشیری بران می‌درخشد. این است توازن حکیمانه «رحمت» و «قهر» در مکتب اهل بیت(ع). 

طرد بدون مماشات 

امام عسکری(ع) با درک حساسیت دوران غیبت و خطر نفوذ اندیشه‌های انحرافی، هرگونه ابهام در موضع شیعه را با صدایی رسا و بیانی صریح برطرف می‌کرد. رویکرد ایشان در قبال منحرفان، فقط به اعلام بیزاری محدود نبود، بلکه استراتژی فعالی برای طرد و انزوای آنان نیز داشت. 

فرمان قاطع برای نابودی فکر انحرافی 

نامه امام به عبیدی درباره ابن بابا قمی، نمونه‌ای از برخورد قهرآمیز با کسانی‌ست که خود را به امام منتسب می‌کردند تا اساس دین را تخریب کنند. امام فرمود: «از فهری و حسن بن محمد (ابن بابای قمی) برائت می‌جویم و تو هم از آن‌ها بیزاری بجو! من، تو و همه شیعیانم را از نزدیک‌شدن به آنان برحذر می‌دارم و آنان را كه خداوند لعنتشان كند، لعنت می‌كنم...!»

این فرمان، فقط یک نفرین نیست؛ حکمی عملی برای نابودی فیزیکی نمادهای فتنه است، زمانی که فتنه‌ای بزرگ‌ جامعه را تهدید می‌کند. 

قاعده‌سازی برای جامعه شیعه 

نامه‌ امام به یکی از خواص شیعه درباره احمد بن هلال، صوفی فریبکار، یک خط‌کشی حقوقی برای تمام جامعه است: بیزاری از منحرف، تکلیفی عمومی‌ست و سکوت در برابر انحراف، همراهی با گناه محسوب می‌شود. این سیره قاطعانه نشان از آن دارد که امامت هرگز با سکوت در برابر انحراف و نفوذ سازگار نیست. ایشان در شرایطی سخت و پیچیده، الگویی کامل از رهبری دینی به نمایش گذاشت که در عین محدودیت‌های شدید، مسیر هدایت را با حکمت، قاطعیت و درایت پی گرفت.

امام یازدهم در محیطی خفقان‌آور و تحت مراقبت دائمی، با بهره‌گیری از روش‌هایی نوآورانه، مسئولیت هدایت جامعه را به شکلی مؤثر به انجام رساند. این سیره فقط گزارشی تاریخی نیست؛ نمونه عملی برای مدیریت جامعه دینی در همه عصرهاست. امام حسن عسکری(ع) به رهبران جامعه اسلامی آموخت که چگونه می‌توان در عین مهربانی با توده‌های گمراه، قاطعیت با نخبگان منحرف، هوشیاری در برابر دشمنان نفوذی و فعال‌بودن در فضا و شرایط محدود و کنترل‌شده، مسیر حق را پاسداری کرد و جامعه ایمانی را از آسیب‌های درونی و بیرونی مصون داشت.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام