به گزارش ایکنا از قم،
مهدی ناجیعظیمی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در سومین نشست از سلسله نشستهای توانمندسازی روانیار با عنوان «امید، نشاط و بهزیستی روانشناختی» که یکشنبه ١۳ مهرماه به همت
جهاددانشگاهی قم برگزار شد، بیان کرد: با وجود تمام امکانات و رفاه موجود در جامعه امروز، این پرسش اساسی مطرح میشود که چرا بسیاری از افراد احساس ناشادی و ناامیدی میکنند، شاهد گسترش امکانات تفریحی، پارکها، شهربازیهای مجهز، رستورانهای متعدد و فستفودهای فراوان هستیم. با این حال، به نظر میرسد این ابزارها و امکانات نتوانستهاند نشاط و شادکامی پایدار را برای افراد به ارمغان آورند.
وی گفت: در زندگی مدرن، یک کارمند به راحتی امکان دورکاری دارد و یک خانم خانهدار از ماشینظرفشویی و لباسشویی پیشرفته بهره میبرد. با وجود این رفاه، بسیاری از افراد احساس رضایت و خوشبختی نمیکنند، مراسم و جشنهای مختلف، کنسرتها و مهمانیها نیز نتوانستهاند حال خوب پایدار ایجاد کنند.
این روانشناس اضافه کرد: ویکتور فرانکل، روانشناس معناگرا، نکته عمیقی را مطرح میکند؛ رشد و شکوفایی انسان در بستر رنج و سختیهای معنادار اتفاق میافتد، لذا شادی واقعی، پس از پذیرش و عبور از چالشها به دست میآید، نه در نبود کامل درد و مشکل.
وی با بیان اینکه امروزه شاهد کاهش تابآوری در افراد هستیم، اظهار کرد: محافظت افراطی از فرزندان در برابر ناکامیها، آنان را در برابر کوچکترین مشکلات شکننده کرده است. پسری که در ۱۲ سالگی هر چه خواسته دریافت کرده، یا دانشآموزی که با انواع اسباببازیهای گرانقیمت محاصره شده، هیچگاه ناکامی متعادل را تجربه نکرده است. چنین فردی، وقتی در بزرگسالی با اولین مشکل واقعی در رابطه شغل یا زندگی مشترک، مواجه میشود، به سرعت ناامید میشود و توانایی حل مسئله را ندارد.
ناجی گفت: ناکامیهای متعادل، به ما فرصت میدهند تا تواناییهای درونمان را کشف کنیم. وقتی برای حل یک مسئله تلاش و از آن عبور میکنیم، یک رضایت درونی عمیق در ما شکل میگیرد که بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از لذتهای زودگذر مادی است.
این روانشناس با بیان اینکه امید واهی به ناجی بیرونی نیز از عوامل ناامیدی است، تصریح کرد: بسیاری از افراد منتظرند یک قهرمان، یک دوست، یک همسر یا یک رهبر، از راه برسد و زندگیشان را نجات دهد. این انتظار، آنها را از تلاش برای نجات خودشان بازمیدارد و به تدریج به احساس درماندگی و اسارت روانی منجر میشود.
ناامیدی از دیگران و آزادی روانی
وی با بیان اینکه ناامیدی از دیگران، میتواند نوعی آزادی روانی به ارمغان آورد، گفت: وقتی بدانی کسی قرار نیست تو را نجات دهد، تازه شروع میکنی به ایستادن روی پاهای خودت. اوج بلوغ فکری آن است که بدانی، هیچکس مسئول نجات تو نیست و تو نیز مسئول نجات دیگران نیستی، فقط میتوانی در مسیرشان همراه باشی.
ناجی ادامه داد: در مشاوره و رواندرمانی نیز هدف اصلی، توانمندسازی مراجعهکننده است، نه دادن راهحلهای آماده؛ اگر مشاور دائماً به مراجعه کننده خود جواب بدهد، درواقع او را وابسته و ناتوان بار آورده است.
این روانشناس با اشاره به اینکه یکی دیگر از موانع نشاط درونی، «حسرت زندگی دیگران» است، بیان کرد: وقتی دائم به داشتهها و موفقیتهای دیگران چشم بدوزیم، از ظرفیتها و موهبتهای خودمان غافل میشویم. دنیا جهان تزاحم است، یعنی نمیتوانیم همه چیز را همزمان داشته باشیم. هر انتخاب، به معنای چشمپوشی از انتخابهای دیگر است و اگر این واقعیت را نپذیریم و بخواهیم همه چیز را با هم داشته باشیم، دچار اضطراب، حسرت و فرسودگی میشویم.
وی اظهار کرد: حتی مرگ نیز، اگر درست به آن بیندیشیم میتواند امیدآفرین باشد. یادآوری مرگ به ما میفهماند که زمان محدود است و باید از لحظهها به بهترین شکل استفاده کنیم. همان طور که رولو مِی گفته است؛ «اگر بتوانم دوباره زندگی کنم، پنجره خانهام را رو به قبرستان باز میکنم.» چرا که یاد مرگ، زندگی کردن در زمان حال را معنا میبخشد.
ناجی در پایان گفت: وقتی فرد منتظر میماند تا دیگری زندگیاش را نجات دهد، از تلاش برای بهبود خود بازمیماند در حالی که ناامیدی از دیگران میتواند به آزادی روانی بینجامد. حسرت زندگی دیگران و تمرکز بر داشتههای آنان نیز از موانع نشاط درونی است. پذیرش این واقعیت که دنیا جهان تزاحم است و نمیتوان همه چیز را همزمان داشت، ضروری است.
انتهای پیام