صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۹۰۰۷
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۱
در سوگ «معمار نسل منتظر»

جامعه قرآنی و تربیتی ایران هفتمین روز را بدون چهره‌ای سپری می‌کند که نه تنها الفبای قرآن را به میلیون‌ها کودک ایرانی آموخت که مهندسی یک «نظام تربیتی توأمان» بر محور قرآن و عترت را در کارنامه خویش دارد. استادی که از حلقه‌های کوچک خانگی در دهه ۶۰ تا تألیف کتب درسی و تأسیس مکتبی به نام «بیت‌الثقلین» پیش رفت و نشان داد که می‌توان در دل جهان مدرن، نسلی را تربیت کرد که دل در گرو ثقلین داشته باشند.

درگذشت استاد غلامعباس سرشور خراسانی، تنها یک فقدان شخصی برای خانواده و شاگردانش نیست، بلکه فقدانی برای «گفتمان تربیت دینی کودک» در ایران است. ایشان در دورانی طلایی از انقلاب، زمانی که شور اسلامی به دنبال قالب‌های آموزشی ماندگار می‌گشت، با درکی عمیق از «روان‌شناسی کودک» و «مقتضیات زمان»، قدم به عرصه گذاشت. کار او از کلاس‌های درس کلاس اول در منطقه‌ نه‌چندان برخوردار شهر مشهد آغاز شد و در جلسات ساده و خانگی سایر نقاط شهر ادامه یافت تا در حد توان خود خلأ موجود در نظام رسمی آموزش و پرورش را با عطری از محبت و صمیمیت جبران کند.
 
اینجا بود که نبوغ آموزشی او متجلی شد: «آموزش تلفیقی و هم‌زمان قرآن و معارف اسلامی». در روش او، کودک همزمان با یادگیری روخوانی قرآن، با قصه‌های ائمه اطهار (ع)، شعرهای اخلاقی و مفاهیم ارزشی به زبانی ساده و جذاب آشنا می‌شد. این نوآوری، پاسخی عملی به دغدغه‌ همیشگی خانواده‌های متدین بود که چگونه می‌توان هم فرزندی قرآن‌خوان داشت و هم فرزندی بااخلاق و آشنا با فرهنگ عترت علیهم السلام. 
 
این حرکت جریان‌ساز با استقبال برخی خانواده‌ها و سایر اساتید دغدغه‌مند مواجه شد و به تأسیس مؤسسه فرهنگی _ تربیتی «بیت‌الثقلین» انجامید. انتخاب این نام، خود بیانیه‌ای روشن از فلسفه وجودی این نهاد بود؛ تمسک به حدیث شریف ثقلین پیامبر اکرم(ص) و تربیت نسل بر پایه دو بال شکست‌ناپذیر قرآن و عترت. هدف، تربیت «منتظران مصلح» بود؛ کودکانی که نه تنها منتظر امام زمان (عج) هستند، بلکه با کسب فضایل اخلاقی و علمی و نیز حضور فعال و اصلاح‌گرایانه در عرصه‌های مختلف اجتماعی خود را برای ظهور آماده می‌کنند. 
 
اما تأثیر این استاد فرهیخته به حصار یک مؤسسه محدود نماند. مسئولیت تألیف و مشارکت در تدوین کتاب درسی قرآن دوره ابتدایی، تجلی‌گاه دیگری از نبوغ آموزشی او بود که افق‌های فکری‌اش را به عرصه‌ای فراگیر و ماندگار گسترش داد. در این عرصه، روش‌های کودک‌محور، تصویرسازی‌های خلاق و تلفیق هوشمندانه مفاهیم اخلاقی با سیلابس درسی، از یک آموزشگاه تربیتی فراتر رفت و به «میراث مکتوبی برای نسل‌ها» تبدیل شد. امروز کمتر دانش‌آموزی در نظام آموزش و پرورش ایران هست که طعم شیرین آموزه‌های قرآنی را بدون تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم این نوآوری‌ها را نچشیده باشد.
 
آنچه این همه تأثیر را ممکن ساخت، نه امکانات فراوان که  «اخلاص، تواضع و پشتکاری خستگی‌ناپذیر» بود. شاگردان و همکارانش بر این ویژگی راسخند که او تا آخرین لحظات عمر، در حال خدمت بود و توفیقش را در عمل به «وظیفه» می‌دانست. این صداقت و ایثار، باعث شد تا مکتب او نه تنها در بیت‌الثقلین که در ده‌ها و بلکه صدها مؤسسه و کانون فرهنگی در سراسر کشور الگوبرداری و ترویج شود.
 
جامعه قرآنی و تربیتی ایران هفتمین روز را بدون چهره‌ای سپری می‌کند که نه تنها الفبای قرآن را به میلیون‌ها کودک ایرانی آموخت که مهندسی یک «نظام تربیتی توأمان» بر محور قرآن و عترت را در کارنامه خویش دارد. استادی که از حلقه‌های کوچک خانگی در دهه ۶۰ تا تألیف کتب درسی و تأسیس مکتبی به نام «بیت‌الثقلین» پیش رفت و نشان داد که می‌توان در دل جهان مدرن، نسلی را تربیت کرد که دل در گرو ثقلین داشته باشند.
 
اکنون جامعه قرآنی کشور این معلم بزرگ را در آستانه هفتمین روز فراق بدرقه می‌کند. گرچه چراغ وجودش خاموش شده، اما هزاران چراغی که در دل‌های شاگردانش روشن کرد و نظام آموزشی که با تفکرش متحول شد، همواره روشن و اثرگذار خواهد بود.
 
«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ»
(به راستی که ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه از پیش فرستاده‌اند و آثارشان را می‌نویسیم.)
(سوره یس، آیه ۱۲)
انتهای پیام