آیاتی مانند توصیه به اطعام مستمندان و یتیمان («وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ…»؛ سوره انسان/ 8) و فهرست مصارفِ زکات (سوره توبه/انشاءِ آیات مرتبط) نشان میدهد که ثروت در نگاه قرآن هم حق فردی و هم وسیلهای عمومی است و نه صرفاً برای رفاه مصرفکننده کنونی، بلکه برای حفظ کرامت و توانمندسازی جامعه. از این منظر، «کارآفرینی اجتماعی» که با استفاده از ابزارهای بازار به حل مسائل اجتماعی میپردازد، در امتداد روحِ قرآنیِ انفاق در راه خدا، عدلِ اقتصادی و تعاون بر نیکی قرار میگیرد: وقتی بنگاه اقتصادی با هدف ایجاد فرصت شغلی پایدار، ارائه خدماتِ اجتماعی یا بازتوزیع بخشی از منافعش به محرومان عمل کند، میتوان آن را مصداقی معاصر از تحقق حکمهای قرآنی درباره مسئولیت اجتماعی دانست.
نقش «کار» در قرآن نیز فراتر از صرف کسب درآمد توصیف شده و بهگونهای که هم به کرامتِ فردی و هم نظمِ اجتماعی پیوند میخورد مورد تأکید است. آیاتی همچون «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ» (توبه/ 105) کار را دارای بار اخلاقی و قابل محاسبه نزد خدا معرفی میکنند و آیه «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» کرامت ذاتی انسان را یادآور میشود. همزمان قرآن با نکوهش تقلب و استثمار در معاملات («وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ» و امر به عدمغصب اموال و انجام معامله عادلانه) ضوابطی برای شراکت اقتصادی منصفانه وضع میکند.
بنابراین از منظر قرآنی، کارِ شرافتمندانه و کسب حلال نه تنها وسیلهای برای عزت فردی از راه استقلال، احترام نفس و مسئولیتپذیر، بلکه ابزاری برای عزت جمعی و عدالت اجتماعی است، بنابرین کارآفرینی اجتماعی که توأماً به تولید ارزش اقتصادی و ارتقای سرمایه اجتماعی میپردازد، میتواند تعبیر عملی و معقولی از اهداف قرآنیِ عدالت، احسان و کرامت انسانی باشد.
انتهای پیام