صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۰۸۴۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۱
بازنشر گفت‌وگوی ایکنا با زنده‌یاد «سعید مظفری»

سعید مظفری، پیشکسوت دوبلور کشورمان که روز گذشته دارفانی را وداع گفت، در مصاحبه‌ای که سال 98 با ایکنا داشت بیان کرده بود:‌ همکاری در مجموعه معجزه و قرائت ترجمه قرآن برای من خاطره‌ای فراموش‌نشدنی است؛ بیان کلام خداوند تجربه‌ای شگفت‌انگیز است و نمی‌توان آن را به‌سادگی توصیف کرد. تعمق در این آیات اثر عمیقی بر زندگی من گذاشت و من به‌روشنی می‌توانستم تأثیر آن را بر شخصیت و نگرشم احساس کنم.

صدا، گاهی از چهره ماندگارتر است؛ صدایی که با خاطرات نسل‌ها در هم می‌آمیزد و از پرده‌ سینما فراتر می‌رود. زنده‌یاد سعید مظفری، از برجسته‌ترین دوبلورهای تاریخ دوبله ایران، از صداهای ماندگاری بود که سال‌ها با هنر و شخصیت خود، به آثار سینمایی جان بخشید.

او در طول بیش از پنج دهه فعالیت حرفه‌ای، به جای بازیگران بزرگی همچون کلینت ایستوود، راجر مور و آنتونی کویین سخن گفت و در دوبله‌ آثار ماندگاری چون محمد رسول‌الله(ص)، عمر مختار و ده‌ها فیلم دیگر، حضوری درخشان داشت.

به بهانه درگذشت این پیشکسوت هنر دوبله، گفت‌وگویی که خبرگزاری ایکنا در سال ۱۳۹۸ با این پیشکسوت دوبله انجام داده، در ادامه می‌آید:

ایکنا ـ در ابتدا درباره نحوه ورودتان به حوزه دوبله توضیح دهید.

ورود من به حرفه دوبله کاملاً اتفاقی بود. پسرعموی من با زنده‌یاد محمدعلی زرندی، یکی از بزرگان دوبله، دوستی داشت و او به خانه ما رفت‌و‌آمد می‌کرد. روزی از من درباره دوبله پرسید. گفتم که با دوبله آشنایی دارم و می‌دانم فیلم‌های خارجی توسط دوبلور‌ها به زبان فارسی برگردانده می‌شوند. زرندی از من دعوت کرد روزی برای تماشای دوبله یک فیلم به استودیو بروم. دعوت او را پذیرفتم و در روز مقرر همراهش رفتم. آن روز بسیاری از بزرگان دوبله، از جمله چنگیز جلیلوند، را دیدم. جالب است بدانید پس از پایان دوبله آن اثر، زرندی از من خواست جمله‌ای بگویم تا در فیلم استفاده شود. این موضوع برایم باورکردنی نبود و در ابتدا نپذیرفتم، چون احساس می‌کردم توانایی انجام این کار را ندارم، اما با اصرار او آن جمله را گفتم. واکنش‌ها شگفت‌انگیز بود و همگی معتقد بودند آن جمله به بهترین شکل ممکن ادا شده است.

به یاد دارم در آن دوران، دوبلورهای پیشکسوت روی صندلی می‌نشستند و گویندگان جوان ایستاده دیالوگ‌ها را بیان می‌کردند، زیرا احترام به پیشکسوتان از اصول مهم کار بود. وقتی آن روزها را با فضای دوبله امروز مقایسه می‌کنم، بسیار افسوس می‌خورم. متأسفانه امروزه برخی دوبلور‌ها حتی پیش از دوبله فیلم را نمی‌بینند! در حالی‌که در گذشته، تماشای چندباره‌ی فیلم پیش از ورود به اتاق دوبله امری الزامی بود.

پس از همان یک جمله، فعالیت من در عرصه دوبله آغاز شد. در آن زمان دانشجوی ادبیات ایتالیایی بودم و قصد داشتم طراح شوم، اما با انگیزه و حمایتی که زرندی به من می‌داد، به‌تدریج در دوبله جا افتادم. در همان ایام، بعد از دوبله، معمولاً عصرها به دانشگاه می‌رفتم تا دروسم را نیز دنبال کنم. لازم می‌دانم به نکته‌ای اشاره کنم؛ فقط در چهار یا پنج فیلم کوتاه صحبت کردم، زیرا از فیلم ششم، با حمایت زرندی، به‌جای نقش‌های اصلی سخن می‌گفتم. اگر اشتباه نکنم، در فیلم ششم به‌جای بازیگر بزرگی چون «راجر مور» صحبت کردم.

شاید این سؤال پیش بیاید که چگونه توانستم به‌سرعت در دوبله موفق شوم؟ به باور من، داشتن دانش و آگاهی برای یک دوبلور ضروری است، زیرا وقتی دوبلور سواد و شناخت کافی داشته باشد، جملات را بهتر درک می‌کند و به‌درستی ادا می‌کند. فهیمه راستکار، دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون، نیز از جمله افرادی بود که در پیشرفت من تأثیر بسزایی داشت؛ حتی به یاد دارم نخستین نقش اولی را که گفتم، او به من پیشنهاد کرد.

خاطره‌ای جالب از آن دوران دارم. در آن زمان کسی مرا به نام نمی‌شناخت و همگان مرا با عنوان «فامیل زرندی» صدا می‌کردند، در حالی‌که هیچ نسبت فامیلی با او نداشتم. مدیر دوبلاژ شدنم در آن دوران نیز از اتفاقات مهم زندگی حرفه‌ای من بود. اندکی پس از آغاز فعالیتم، سرکسیان ــ یکی از مدیران استودیوهای دوبله ــ مدیریت دوبلاژ چند فیلم را به من پیشنهاد کرد. این موضوع با مخالفت برخی دوبلورهای پیشکسوت روبه‌رو شد، زیرا برایشان دشوار بود بپذیرند که یک جوان، در مدت زمانی کوتاه، مدیر دوبلاژ شود.

ایکنا ـ شما در پروژه‌ای به همراه چنگیز جلیلوند و مریم شیرزاد ترجمه قرآن را قرائت کردید. این کار با استقبال گسترده‌ای مواجه شد. درباره این اثر توضیح دهید.

آن مجموعه که «معجزه» نام داشت، برای من خاطره‌ای فراموش‌نشدنی است؛ زیرا هنگامی که قرار است ترجمه قرآن کریم را بخوانید، باید به‌طور کامل با حس و حال جملات و مفاهیم آیات همراه شوید. بیان کلام خداوند تجربه‌ای شگفت‌انگیز است و نمی‌توان آن را به‌سادگی توصیف کرد. تعمق در این آیات اثر عمیقی بر زندگی من گذاشت و من به‌روشنی می‌توانستم تأثیر آن را بر شخصیت و نگرشم احساس کنم.

ایکنا ـ یکی از ماندگارترین نقش‌های شما برای مخاطبان، نقش «زید» در فیلم «محمد رسول‌الله(ص)» است. درباره این اثر و خاطراتی که از دوبله آن دارید بفرمایید.

دوبله فیلم محمد رسول‌الله(ص) داستانی مفصل دارد. اوایل دوران انقلاب بود که در دفتری نشسته بودم و با فردی آشنا شدم که سه فیلم خریده بود و قصد داشت آن‌ها را در ایران دوبله کند. او از شخصی سخن می‌گفت که دوستی قدیمی با او داشت و در آن زمان در تهران ساکن بود. هنگامی که توصیفاتش را شنیدم، متوجه شدم آن فرد پدرِ همسرِ من است. زمانی که گفتم دامادِ دوستش هستم، بسیار خوشحال شد و از من خواست به خانه پدر همسرم برویم. پس از آن آشنایی، از من دعوت کرد مدیریت دوبله‌ آن سه فیلم را برعهده بگیرم که یکی از آن‌ها محمد رسول‌الله(ص) بود.

برای دوبله‌ این فیلم زمان زیادی صرف کردم و در ادامه، دوبلورهای هر نقش را مشخص نمودم. نقش اصلی فیلم مربوط به آنتونی کویین بود و هیچ‌کس جز منوچهر اسماعیلی نمی‌توانست جای او صحبت کند، زیرا صدای او کاملاً با نقش هم‌خوانی داشت. با اسماعیلی تماس گرفتم و پیشنهاد همکاری دادم، اما او گفت تنها در صورتی حاضر است در این فیلم صحبت کند که خود مدیر دوبلاژ آن باشد.

با این حال، چون باور داشتم هیچ‌کس بهتر از منوچهر اسماعیلی برای ایفای نقش حمزه مناسب نیست، مدیریت دوبلاژ فیلم محمد رسول‌الله(ص) را به او واگذار کردم. جالب است بدانید نقش زید را از ابتدا برای خودم در نظر گرفته بودم، اما زمانی که مدیریت دوبلاژ را به اسماعیلی سپردم، این موضوع را مطرح نکردم تا او آزادانه تصمیم بگیرد چه کسی جای زید صحبت کند. با این‌ حال، او نیز تأکید کرد که حتماً من باید به جای زید حرف بزنم.

ایکنا ـ ملاک شما در فیلم محمد رسول‌الله(ص) برای انتخاب دوبلورها چه بود؟

زمانی که در مقام مدیر دوبلاژ، دوبلورهای یک اثر را انتخاب می‌کنم، مهم‌ترین اولویت برایم ویژگی‌های روحی و توانایی ذهنی صداپیشگان است. البته برای نقش آنتونی کویین، احمد رسول‌زاده نیز گزینه‌ بسیار مناسبی بود. اگر صدای او را در فیلم عمر مختار به یاد بیاورید، درمی‌یابید که تا چه اندازه با بازی آنتونی کویین هم‌خوانی داشت. با این‌ حال، در فیلم محمد رسول‌الله(ص) نوع بازی کویین بیشتر جنبه‌ سلحشورانه داشت، به همین دلیل صدای منوچهر اسماعیلی بهترین انتخاب ممکن بود.

برای دوبله‌ این فیلم، چهار ماه به‌صورت مداوم کار کردیم تا بتوانیم اثری درخور و بی‌نقص ارائه دهیم. می‌دانستیم این فیلم مانند دیگر آثار سینمایی نیست، بلکه اثری است که با ایمان و باورهای مردم پیوند خورده است. از همین‌رو تصمیم گرفتیم تمام توان خود را به کار گیریم تا نتیجه‌ کار عاری از خطا باشد. خوشبختانه این هدف محقق شد و فیلم با استقبال گسترده‌ مخاطبان روبه‌رو شد؛ به‌گونه‌ای که حتی امروز، پس از گذشت سال‌ها، تماشای آن همچنان برای بینندگان جذاب و تأثیرگذار است.

ایکنا ــ چرا در آن زمان بزرگانی چون والی‌زاده، چنگیز جلیلوند و خسرو خسروشاهی در این فیلم حضور نداشتند؟

در این فیلم، افزون برنامه‌هایی که اشاره کردید، از حضور برخی دیگر از بزرگان دوبله نیز بی‌بهره بودیم. اما در این‌باره باید به دو نکته توجه کرد. نخست آنکه در هیچ فیلمی نمی‌توان انتظار داشت همه‌ دوبلورهای مطرح حضور داشته باشند، زیرا تعداد نقش‌ها محدود است. دوم آنکه هماهنگی میان صدا و نقش اهمیت اساسی دارد و نمی‌توان صرفاً براساس شهرت، صداپیشگان را میان نقش‌ها تقسیم کرد.

برای نمونه، اگر قرار بود خسرو خسروشاهی به‌جای زید صحبت کند، تماشاگر نمی‌توانست به‌درستی با شخصیت زید ارتباط برقرار کند، زیرا ذهنش بلافاصله متوجه «آلن دلون» می‌شد؛ صدای خسروشاهی به‌قدری با این بازیگر عجین شده است که جدایی‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

در کنار این موارد، نباید از دوبله‌ خیره‌کننده‌ رفعت هاشم‌پور در نقش «هند» غافل شد. او از دوبلورهای پیشکسوت و از جاودانه‌های تاریخ دوبله ایران است، هرچند متأسفانه مدتی است از این حرفه کناره‌گیری کرده است.

درباره‌ بازخورد دوبله‌ فیلم نیز باید بگویم واکنش مردم پس از اکران اثر، شگفت‌انگیز و تحسین‌برانگیز بود. بهترین پاداش را از مخاطبانمان گرفتیم؛ همان عشق و رضایتی که در چشمانشان می‌دیدیم.

ایکنا ــ آیا در دوبله، زمانی پیش آمده است که درگیر احساسات شوید و نتوانید به کار ادامه دهید؟

این اتفاق برای دوبلورهای مرد کمتر پیش می‌آید؛ دست‌کم برای من هرگز پیش نیامده است که در هنگام دوبله، به‌صورت واقعی دستخوش احساسات شوم. البته در مورد بانوان این مسئله بیشتر رخ می‌دهد، زیرا احساسات در وجود آنان عمیق‌تر و جدی‌تر است.

البته در برخی فیلم‌ها گریه کرده‌ام، اما این واکنش، بخشی از اجرای نقش بوده است و نه واکنشی احساسی. زمانی‌که اقتضای صحنه چنین بود، باید واقعاً گریه می‌کردم تا دوبله طبیعی و باورپذیر به نظر برسد. در مورد صحنه‌هایی که نیاز به خنده‌ی واقعی داشت نیز چنین بود؛ باید از درون می‌خندیدیم تا اثر طبیعی جلوه کند.

متأسفانه در دوبله‌های امروزی، این جنبه‌ واقعی کمتر مشاهده می‌شود. اگر در برخی فیلم‌ها دقت کنید، به‌سادگی متوجه می‌شوید دوبلور تنها «ادای گریه» درمی‌آورد. همین مسئله باعث می‌شود مخاطب نتواند با نقش ارتباط عاطفی برقرار کند، زیرا صداقت احساس در صدا شنیده نمی‌شود.

ایکنا ـ دوبله‌ شما روی شخصیت کلینت ایستوود یکی از ماندگارترین دوبله‌هایتان است. برای نخستین بار چگونه جای او صحبت کردید؟

برای نخستین بار در یک سریال تلویزیونی به جای کلینت ایستوود صحبت کردم. پس از آن، هرگاه فیلمی از این بازیگر در ایران به نمایش درمی‌آمد، گویندگی او را بر عهده داشتم و به‌تدریج صدای من با چهره‌ی ایستوود در ذهن مخاطبان گره خورد.

فعالیت من در دوبله تا زمان وقوع انقلاب اسلامی ادامه داشت. پس از پیروزی انقلاب، حدود دو سال بیکار بودم. این وضعیت برای اغلب دوبلور‌ها پیش آمد، زیرا در آن دوران فیلم‌های بسیار کمی دوبله می‌شدند و تنها تعداد محدودی از آثار تلویزیونی از این قاعده مستثنا بودند.

مدتی بعد، دوبله‌ فیلم‌ها از سر گرفته شد و ما به دوبله‌ آثار ایرانی پرداختیم. با این حال، پس از چند سال، به‌دلیل اختلافاتی که میان منوچهر اسماعیلی و بنیاد سینمایی فارابی پیش آمد، روند دوبله‌ فیلم‌های ایرانی بسیار کمرنگ شد. بنیاد فارابی به کارگردانان اعلام کرد از صدای ضبط‌شده‌ سرِ صحنه استفاده کنند و برای تشویق آنان امتیازاتی نیز در نظر گرفت. اگر این امتیازات ارائه نمی‌شد، بعید بود سینماگران به چنین کاری رضایت دهند، زیرا تردیدی نیست که دوبله، به شکل چشمگیری بر افزایش کیفیت آثار سینمایی تأثیر می‌گذارد.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام