صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۹۳۲۰۵۴
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۸
کیانوش سوزنچی:

گروه هنر: متأسفانه بخش مهمی که در پیام‌رسانی توسط نمادهای دینی و قرآنی به فراموشی سپرده می‌شود خود مخاطب است در حالی که طراحی و جانمایی این نمادها باید متناسب با نیاز مخاطب باشد.


کیانوش سوزنچی، عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) گفت: بحث نماد قرآنی موضوعی مبهم است اینکه آیا چیزی که مرتبط با قرآن است را به خاطر ارتباط با این کتاب الهی، نماد قرآنی فرض کنیم و یا اینکه چیزی را به عنوان نماد بشناسیم که از باطن قرآن بیرون کشیده شده باشد؟



وی افزود: متأسفانه تعبیری که ظاهرا از نماد قرآنی می‌شود این است که اشاره به خطوط و نقش و نگاره‌های اسلیمی که در تزئین قرآن استفاده می‌شود را نماد قرآنی می‌نامیم. همچنین اگر آیات کلام‌الله را در جایی نصب کنیم آن را نماد قرآنی می‌نامیم.



سوزنچی اظهار کرد: در اصل تبدیل نشانه به نماد آن را حاوی معنای ثانویه می‌کند و با مشاهده نماد مفهومی دیگر به غیر از آنچه به چشم می‌آید در ذهن ایجاد می‌شود. میزان تأثیرگذاری نماد به اینکه چه اندازه مفهوم ثانویه به خوبی منتقل می‌شود بستگی دارد.



وی اضافه کرد: نمادهای مذهبی در ذهن ما ایرانی‌ها معمولا به نمادهای عزاداری مخصوصا عزاداری ایام عاشورا باز می‌گردد. از آنجا که فعالیت‌های ماه محرم نزدیکی بسیاری با فرهنگ عامه ما دارد از نظر نمادین ارتباط زیادی با آن برقرار می‌کنیم. مثلا «دست بریده» جانفشانی حضرت ابوالفضل(ع) را تداعی می‌کند.



این مدرس دانشگاه عنوان کرد: هنگامی که مثلا با قصه‌های قرآنی مأنوس باشیم تصویرسازی این داستان‌ها می‌تواند به شکل نماد رخ بنماید، اما اگر از داستانی بی‌خبر باشیم نمی‌توانیم معنای ثانویه یک نماد را به درستی برداشت کنیم.



وی گفت: در بسیاری موارد قرآن آنچنان به زندگی ما راه نیافته است که اولا خالقان نمادهای قرآنی زیاد باشند و ثانیا درک عمومی نسبت به این نمادها در سطح بالایی باشد. اگر بخواهیم از نمادها همراه با توضیحات استفاده کنیم دیگر نمی‌توانیم آن را نماد بنامیم، بلکه نوعی پیام‌رسانی و آموزش است، درک نماد مرحله بعد از پیام‌رسانی است.



وی ادامه داد: برای نمونه، هنگام گشایش کتاب خدا معمولا دو صفحه آغازین شامل سوره حمد و آیات آغازین سوره بقره با تذهیب و نگارگری‌های زیبایی همراه هستند که این دو صفحه به شکل کتیبه همواره یادآور قرآن مجید هستند. این طرح می‌تواند نماد قرآنی محسوب شود، اما میزان تاثیرگذاری و هدف ارائه آن در معماری و فضای شهری باید بررسی شود.



سوزنچی افزود: در این مورد می‌توان اضافه کرد که اگر شما جمله‌ای فارسی را به خط ثلث یا نسخ روی دیوار بنویسید، بیننده در اولین برداشت در ذهن خود آن را با قرآن گره می‌زند. این موضوع مربوط به خاطره ذهنی بیننده است، اما اینکه واقعا می‌توان این نوع نمادها را نماد قرآنی نامید مبحث دیگری است.



مدرس مباحث طراحی منظر در دانشگاه تربیت مدرس اذعان کرد: اساسا طراحی فضای شهری ما از نظر ساختاری دچار مشکل است، ما اگر بخواهیم یک سری مفاهیم اسلامی را در شکل‌دهی فضا به معنای کلان درک کنیم بایدبه زندگی یک مسلمانان برگردیم و از آن الگو بگیریم.



وی ادامه داد: در عمل شهرهای ما بر این اساس طراحی نشده‌اند، حتی فضای شهری هم بر این اساس طراحی نشده ‌است. مبحثی که پیش می آید این است که با وضعیت موجود از چه پتانسیل‌هایی می‌توان استفاده کرد و این پیام رسانی را انجام داد. هنرهای تجسمی این قابلیت را دارند تا براساس موضوع و محتوا با ضعف و قوت متفاوت در ارتباط برقرار کردن با موضوع در این حوزه فعالیت کنند.












 سوزن‌چی

در فضای شهری باید مطالعاتی صورت بگیرد و مکان‌های مناسب و سوژه‌های مناسب با آن مکان انتخاب شود و بعد از آن سفارش کار به هنرمند برای تولید آثار مذهبی صورت بگیرد تا اثرگذار و دارای نتیجه باشد


سوزنچی اظهار کرد: بخش مهمی که در پیام‌رسانی توسط نماد به فراموشی سپرده می‌شود خود مخاطب است. ممکن است اثر از نظر هنری فاخر و قابل توجه باشد اما جایی که قرار می‌گیرد اثرگذار نیست، یعنی در فضای شهری این موضوع که چه جاهایی مناسب این پیام‌رسانی است مطالعه نشده است.



وی اضافه کرد: جدا از اینکه نصب آیات کلام‌الله در برخی جاها مناسب شأن و منزلت آن نیست، که این خود مسئله دیگری است، اینکه قرار است تبلیغ مذهب به چه شکلی از بیان صورت گیرد خود جای بحث دارد. در واقع ارتباطی که مخاطب با اثر در آن جایگاه برقرار می‌کند از خود اثر مهم‌تر است.



برگزیده اولین دوسالانه نگارگری کشور ادامه داد: در فضای شهری باید مطالعاتی صورت بگیرد و مکان‌های مناسب و سوژه‌های مناسب با آن مکان انتخاب شود و بعد از آن سفارش کار به هنرمند برای تولید آثار مذهبی صورت بگیرد تا اثرگذار و دارای نتیجه باشد.



وی افزود: متأسفانه به نظر می‌آید اوضاع در این حوزه کمی نابسامان است. زیرا هزینه‌هایی می‌کنیم که عملا نتیجه‌ای را دربر ندارد. یکی از نمونه‌های مطلوب در این حوزه نقاشی دیواری حدیث نبوی «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا» (مردم خوابند، آن‌گاه که می‏‌میرند بیدار می‌شوند) در بزرگراه جلال‌آل‌احمد است. از جهت مقیاس و مکان این دیوار در جای خوبی قرار دارد و چون معمولا پل آزمایش در آن قسمت دارای ترافیک است، بی‌اختیار توجه رانندگان و مسافران را جلب می‌کند و می‌تواند اثرگذار باشد. مکان این طرح از این بابت که در منطقه ترافیکی قرار دارد خوب است. اما اگر همین نماد در حاشیه بزرگراهی که اتومبیل‌ها با سرعت از آن می‌گذرند قرار داشت تنها به شکل حاشیه‌ای رنگی دیده می‌شد.



سوزنچی اضافه کرد: نمونه‌ای دیگر که به نظر درست کار نشده است پارک نهج‌البلاغه است که تنها چندین کتیبه از بیانات حضرت امیرالمومنین(ع) در آن قرار داده شده و به نظر می‌رسد این موضوع ارتباطی با مخاطب برقرار نکرده است.



وی اظهار کرد: طراحی، شکل‌دهی فضاهای خرد و کلان و اجرای کلام حضرت امیر(ع) در پارک می‌توانست مورد مطالعه قرار گرفته و در جای‌جای پارک به صورت چشم‌گیر اجرا شود. البته به طور کلی بیان مفاهیم معنوی به شکل تصویری و کالبدی کار مشکلی است، اما به نظر می‌آید ظرفیت آن وجود دارد.



سوزنچی در پایان در مورد ارتباط شهرداری با هنرمندان گفت: ارتباط بین هنرمندان و شهرداری سفارشی، سلیقه‌ای و مقطعی است. برنامه‌ریزی خاصی با در نظر گرفتن این موضوع که هنر می‌تواند دگرگون‌کننده فضای شهر در نظام شهر باشد انجام نشده است.