به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری بینالملل ایران(ایکنا) در کاشان، آیتالله سید محمدباقر مصطفوی کاشانی که از چند ماه پیش به علت ناراحتی قلبی در بیمارستان میلاد بستری شد بعد از یک عمر اجتهاد و فقاهت به دیار باقی شتافت.
آیتالله مصطفوی در سال 1310 ه.ش در خانوادهای متدین و اهل علم و فضیلت در کاشان دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دروس ابتدایی در 13 سالگی وارد حوزه علمیه کاشان شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.
این فقیه جلیلالقدر که از علمای برجسته استان اصفهان به شمار میآمد در حوزههای علمیه قم و نجف نیز به تحصیل پرداخته بود و از محضر علمای برجستهای چون شیخ عبدالله مدنی، خویی، میرزا باقر زنجانی، سید جمال گلپایگانی، شیخ کاظم شیرازی، حکیم، سید عبدالهادی شیرازی، سید علی حایری و شیخ محمود نجفی، شیخ عبدالجواد کرباسی، سلطانی بروجردی و سید رضا صدر بهره جسته بود.
وی که در کنار تحصیل و تدریس علوم دینی یکی از فعالان فرهنگی منطقه محسوب میشد پس از چند دهه تلاش و جهد در عرصه علم و فقاهت سرانجام دعوت حق را لبیک گفت و به سایر علمای فقید کاشان پیوست.
گذری بر زندگینامه آیتالله مصطفوی
در روز اول اسفندماه سال 1310 کودکی سرشار از نبوغ و استعداد در دل کویر مرکزی ایران و خانوادهای مؤمن و سرشناس در تاریخ این سرزمین، در محله سر پله شهرستان کاشان متولد شد.
پدر بزرگوارش آیتالله سیداحمد مصطفوی، از علمای بزرگ شهر و داماد سیدمصطفی کاشانی، پدر آیتالله ابوالقاسم کاشانی بود.
سید باقر مصطفوی حسینی، از همان کودکی هوشی سرشار داشت و پس از تحصیل در بهترین مدرسه شهر راهی کسب علوم دینی شد.
هفت ساله بود که از نعمت حضور پدر محروم شد و در دامان پاک مادر و دایی خود تحصیلات ابتدایی و علوم مقدماتی حوزههای علمیه را در شهرستان کاشان و زیر نظر آیتاللهالعظمی میر سیدعلی یثربی گذراند.
اما پس از سه سال مطالعه علوم حوزوی در کاشان، عطش بیانتهای این جوان باهوش و مستعد، او را به سمت افقهای والاتری سوق میداد، به طوری که با شوقی تمام راهی قم شد.
قم نیز با همه وسعت و علمش این یگانه را راضی نمی کرد و دستی او را با تقدیر نجف گره زده و پس از گذشت حدود دو سال رهسپار نجف شد تا 23 سال از سال های جوانی را وقف کسب علوم دینی در آن دیار کند.
سید باقر جوان، خود را در نجف میان دریای موّاج فقاهت و اصول، شناور یافت و 23 سال از محضر آیات اعظام، سیدابوالقاسم موسوی خویی، مجتبی لنکرانی، جمال بلاغی، سیدعبدالاعلی سبزواری، میر حسین یزدی، عباس قوچانی، علامه عبدالحسین امینی و دیگر بزرگان حوزه علمیه نجف در فقه، اصول، تفسیر و اخلاق بهرهها برد.
در عظمت استادان او همین بس که علم کلام را نزد صاحب کتاب الغدیر، علامه امینی و فلسفه را تزد وصی و جانشین آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی، شیخ عباس قوچانی تلمذ کرد.
سید باقر، در ابتدای ورودش به نجف وارد مدرسه سیدکاظم یزدی و در حجره نوه ایشان ساکن شد اما پس از مدت کوتاهی با مشاهده مضیقه جا و مکان برای نوه سید کاظم یزدی راضی به مشقت او نشده، آنجا را به قصد مدرسه بخارایی ترک کرد.
وی در شرایط سخت و مشقت بار دوری از شهرو دیار به کسن علم پرداخت اما اوضاع نامساعد اقتصادی هیچگاه مانعی بر سر راه عاشقان علم اهل بیت(ع) نبوده، عالمان نجف نیز از این مسأله مستثنی نبودند.
آیتالله مصطفوی در خاطرات خود از سیدرضا تبتی، طلبه هندیالاصل ساکن نجف یاد میکند که سالها به دور از هیچگونه کمک مالی خانواده در مجاورت امیرالمؤمنین(ع) و با عنایات ویژه آن حضرت به تحصیل علوم دینی مشغول بود.
وی در اینباره میگوید: در آن روزگار وضع اقتصادی طلاب نجف بسیار نامناسب بود و علاوهبر این مسأله، خانواده سیدرضا هم که درگیر جنگ چین و تبت و محاصره بودند، امکان ارسال هزینههای تحصیلی به نجف را نداشتند.
آیتالله مصطفوی اما از وضعیت مطلوب زندگی این طلبه جوان در طول 13 سال سخن گفته، میافزاید: امیرالمؤمنین(ع) با عنایات ویژه خود متعلمان مخلص علوم دینی را در کنف حمایت خود دارد و آنها را در این راه خطیر یاری میکند.
وی در حجرهای محقر اما گرم و صمیمی در کنار یارانی همچون آیتالله سیدعلی سیستانی، ناصر مکارم شیرازی، وحید خراسانی، جعفر سبحانی و دیگر نوادر علمی روزگار پلههای فقاهت و بینش را طی میکرد.
طی این سالها با تدریس و تحصیل علم و اخلاق و درک محضر استادان بزرگ عالم تشیع همراه بود که این امر ذوق و شوق این عالم عاشق حقیقت را دوچندان میکرد.
روح والا و جان جویای حقیقت وی سبب شد که پس از رفع حکم تحریم از خواندن فلسفه، به آموختن این علم روی آورد، چراکه سالها به فتوای اولین مرجع شیعه یعنی آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی مطالعه فلسفه در حوزههای علوم دینی تحریم شده بود.
علت تحریم فلسفه، نبود ظرفیت و درک لازم در همه افراد و امکان گمراه شدن آنها اعلام و با گذشت زمان و شرایط روزگار، این حکم ملغی شد و آیتالله سیدباقر مصطفوی نزد حاج شیخ عباس قوچانی فلسفه آموخت.
آنچنان درس و بحث و مطالعه، سید باقر 40 ساله را در دریای عمیق علم فرو برده بود که وضعیت نامناسب جسمانی را مانعی بر سر راه تحصیل و تعلیم نمی دید و همواره به دنبال شناخت حقیقت، پلههای کمال را میپیمود.
اما وضعیت نامناسب جسمانی او را به جایی رساند که استاد بزرگوارش آیتالله العظمی خویی بر او خرده گرفته، بازگشت او را تکلیفی دینی دانست و این عالم حقیقت جو را راهی شهر و دیار زادگاهش کرد.
بازگشتی که برای او نه، ولی برای مردم کاشان، شادی و برکت به همراه داشت و هر روز سیل مردم مشتاق، در آرزوی آموختن کلمهای و دیدار با عالمی فرزانه به سوی او میشتافتند.
در همین سال ها بود که صدام حسین حدود دو هزار نفر از طلاب ایرانی علوم دینی را از عراق اخراج کرد و به این ترتیب مهاجرت علما از نجف به قم آغاز شد.
بازگشت ناخواسته آیتالله سیدباقر مصطفوی به ایران و حضور او در شهر کاشان، منشأ خیرات و برکات زیادی برای شهر بود که هماکنون نیز وجود ایشان ملجا و پناه سائلین و ایتام امت پیامبر(ص) است.
وی از سال 1351 با حضور در شهر کاشان، به اقامه جماعت و تفسیر و خطابه پرداخت که حاصل فعالیت های علمی ایشان در این سال ها مجموعه های دست نویسی در زمینه تفسیر، طهارات ثلاث و کتاب صلوه است.