صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۷۷۸۹۵
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۵
برگزیده بانوان قرآن‌پژوه:

گروه اندیشه: اعظم پویازاده در مورد اولویت‌های مطالعات قرآنی، اظهار کرد: ما برای ترجمه آثار غربیان در حوزه قرآن‌پژوهی نیاز به خیزشی داریم تا با شیوه‌های تحقیق غربیان در این باب آشنا شویم و از آن‌ها در تحقیقات خودمان بهره بگیریم.

اعظم پویازاده، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن دانشگاه تهران که به عنوان یکی از بانوان قرآن‌پژوه در سال جاری انتخاب شده است، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به توضیح سوابق علمی و پاره‌ای از فعالیت‌های پژوهشی خود و تشریح برخی اولویت‌ها در حوزه قرآن‌پژوهی و مطالعات قرآنی پرداخت که این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

خانم پویازاده برای شروع گفت‌وگو لطفاً توضیحاتی را راجع به تحصیلات و فعالیت‌های علمی خود برای مخاطبان خبرگزاری ایکنا بیان بفرمائید.
اعظم پویازاده هستم که گاه مطالبم را با نام اعظم  پویا می‌نویسم و از این بابت مورد اعتراض برخی. پس از آن که تحصیلات دوره دبیرستان را در رشته علوم تجربی به پایان رساندم، در سال 1362 وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شدم. آن زمان هنوز الهیات دارای گرایش‌های کنونی نبود. الهیات دو رشته آزاد و دبیری داشت. من در رشته آزاد تحصیل می‌کردم. تعداد واحدهای درسی در آن زمان خیلی بیشتر از الان بود و ما هم فلسفه می‌خواندیم، هم فقه و هم ادیان و هم علوم قرآنی. من گرایش علوم قرآنی را انتخاب کردم. دوره کارشناسی ارشد را هم در همان دانشکده ادامه دادم و پایان‌نامه خود را با عنوان «بررسی روش تفسیری مفاتیح‌الغیب فخررازی» به اتمام رساندم.
برای دکتری به دانشگاه تربیت مدرس رفتم و عنوان رساله‌ام «مواجهه قرآن با فرهنگ مسیحیت» بود که چاپ شده است. در حال حاضر هم نزدیک به 17 سال است که در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در گروه علوم قرآن و حدیث مشغول تدریس هستم. حدود 10 سال پیش برای یک دوره یک‌ساله پُست‌داک، یک فلوشیپ از یکی از مؤسسات وابسته به یکی از دانشگاه‌های آلمان گرفتم که تجربه بسیار خوبی برای من بود. من در پروژه تفسیر قرآن در قرن بیستم کار می‌کردم. چند سال بعد هم یک سفر تحقیقاتی دو ماهه به آلمان داشتم که روی اسلام و مسیحیت و اختصاصاً قرآن و انجیل، با یک کشیش مسیحی پروتستان که استاد دانشگاه آزاد برلین هم بود، کار می‌کردم. دکتر ویلکنز روی زندگی و شخصیت مسیح در اناجیل کار می‌کرد و معتقد بود یکی از نقاط مثبت اسلام نسبت به مسیحیت این است که مسلمانان در اسلام با یک کتاب روبرو هستند، اما مسیحیان با چهار کتاب و لذا با چند چهره از مسیح. آن زمان فرصت خوبی بود تا با تعدادی از متخصصان در الهیات مسیحی در باب قرآن و انجیل گفت‌وگو کنم.
در حال حاضر هم کار تدریس، تحقیق و پایان‌نامه‌های دانشجویانم را در رشته علوم قرآنی به چند حوزه محدود کرده‌ام. این حوزه‌ها عبارتند از: مکاتب و روش‌شناسی تفاسیر قرآن، آراء قرآن‌پژوهان غربی، یا به اصطلاح رایج در جامعه ما قرآن و مستشرقان و نیز بررسی تطبیقی قرآن و انجیل.

در این مواردی که اشاره کردید، در حال حاضر چه کارهایی را در دست انجام دارید؟
در حوزه قرآن‌پژوهان غربی مشغول کارهایی هستم. کتابی زیر چاپ است با عنوان «مستشرقان و روش‌شناسی تفسیر شیعه» که با همکاری شخصی دیگر انجام شده است. کتاب «قرآن و زن» از امینه ودود را هم به طور مشترک ترجمه کرده‌ایم که احتمالاً تا پایان همین سال منتشر می‌شود. کتاب «مدخلی کوتاه به قرآن» از مایکل کوک نیز با همان همکارم ترجمه شده که ویرایش نهایی آن باقی مانده است و کتاب «بت‌پرستی و ظهور اسلام» از جرالد هاوتینگ نیز با همکار دیگری در دست ترجمه است. کتاب «مقدمه‌ای بر قرآن» به ویرایش خانم مک اولیف حاوی تعدای مقاله است که تصمیم گرفتم مقالات آن را در یک کار گروهی به دست ترجمه بسپارم. مقالات میان تعدادی از دانشجویان مستعد تقسیم شده، ولی از آن جا که جزء اولین تجربه‌های اکثرافراد این گروه است و همینطور به خاطر مشغله‌های خودم، هنوز به نتیجه نهایی نرسیده، اما ترجمه برخی از آن‌ها به اتمام رسیده است. من، خصوصاً در این حوزه، به کارهای مشترک و جمعی قائلم. در حال نوشتن یک فرهنگ واژگان قرآنی‌ام؛ فرهنگی که مبتنی بر برخی متون دایرةالمعارف قرآنی به زبان انگلیسی است. در رشته‌های فلسفه و دیگر علوم فرهنگ‌های لغت زیادی وجود دارد که امکان فهم متون را فراهم می‌آورند، اما در حوزه علوم قرآنی تنها یکی دو فرهنگ لغت وجود دارد که آن هم کاملاً تخصصی نیست، بلکه در تمامی رشته‌های الهیات است. امید دارم کار این فرهنگ لغت زودتر به پایان برسد.

آیا حوزه پژوهش‌های شما فقط محدود به قرآن‌پژوهی و مطالعات قرآنی است یا به حوزه‌های دیگر نیز می‌پردازید؟
یکی از مفاهیمی که همیشه دغدغه من بوده است، مفهوم «ایمان» است. از آن جا که یکی از علائق من فلسفه دین است، مقالاتی با این رویکرد نوشته‌‌ام و کتابی هم در این زمینه ترجمه کرده‌ام با عنوان «ایمان چیست؟» و سپس همین مفهوم را از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان کاویده‌ام که در مقالاتی منتشر شده‌اند. دو کتاب «معنای زندگی» و «دین و معرفت» از جمله ترجمه‌هایم در حوزه فلسفه دین است.

نظر شما درباره وضعیت قرآن‌پژوهی در جامعه ما چیست و به عقیده شما چه عرصه‌هایی در این حوزه نیاز به کار بیشتری دارند؟
در این باره باید بگویم که در همه عرصه‌ها نیاز به کار عمیق وجود دارد. متأسفانه در سال‌های اخیر ما به سمت رشد کمی سوق داده شده‌ایم و این نیاز به یک تجدیدنظر جدی دارد. این وظیفه‌ای است بر دوش مسئولان این رشته که زمینه‌های رشد کمی را برچینند و در مقابل زمینه را برای رشد کیفی فراهم آورند.

آیا در این زمینه اولویتی را مد نظر دارید و یا به نظر شما مباحث و موضوعاتی هستند که پرداختن به آن‌ها به طور خاص ضرورت داشته باشد؟
به نظر می‌رسد ما برای ترجمه آثار غربیان در حوزه قرآن‌پژوهی نیاز به یک خیزش داریم تا با شیوه‌های تحقیق غربیان در این باب آشنا شویم و از آن‌ها در تحقیقات خودمان بهره گیریم. حتی اگر در فکر نقد این آثار هم باشیم، که البته هر اثری را باید به تیغ نقد سپرد، نخست باید آن آثار را خوب بفهمیم و لازمه این کار ارائه ترجمه‌های دقیق از این متون است.
متأسفانه ما در این حوزه با مشکلاتی روبرو هستیم، از جمله این که گاه افرادی به نقد این نوشته‌ها می‌پردازند که خود به زبان متون اصلی آشنایی ندارند و از آن جایی که شیوه رایج در دانشگاه‌های ما به گونه‌ای است که برای ترجمه متون اهمیتی قائل نیست و این کارها امتیازی در پرونده پژوهشی اعضای هیئت علمی ندارد، معمولاً کسانی که توانایی پرداختن به این کار را دارند، از آن جایی که می‌بینند کاری پرزحمت ولی بی‌اجر است، کمتر وارد آن می‌شوند. آنان می‌بینند نوشتن یک مقاله تحقیقی بسیار متوسط هم وقت بسیار کمتری می‌گیرد، هم ذهن‌سوزی کمتری دارد و هم امتیازی بیشتر.

در حال حاضر مجلاتی علمی هستند که به این مباحث می‌پردازند و دانشجویان و نسل جدید هم به این حوزه اقبال نشان می‌دهند، آیا با توجه به این‌ها، شما معتقدید که حرکت مناسبی در این جهت صورت نمی‌گیرد؟
ما با یک بازار آشفته‌ای در این حوزه روبرو هستیم؛ چه در مقاله‌ها و چه در پایان‌نامه‌های دانشجویان. بسیاری از مجلات یک ترجمه خوب از مقالات قرآن‌پژوهان غربی را چاپ نمی‌کنند، اگر هم بکنند امتیازی برای مترجم به حساب نمی‌آید، اما یک نقد بسیار معمولی و سطحی در آن مورد را چاپ می‌کنند. در هر حال دانشجویان مستعدی هستند که می‌توان آنان را در این حوزه پرورش داد و می‌توان پایان‌نامه‌ها را به سمت ترجمه متون اصلی هدایت کرد. به نظر من دپارتمان‌های علوم قرآنی باید به شناسایی این متون و اولویت‌بندی آن‌ها مبادرت ورزند و در کار پایان‌نامه‌های دانشجویان، حتی به صورت مشترک، ترجمه آن‌ها را در اولویت قرار دهند. این کار به مراتب دشوارتر و مفیدتر از برخی از موضوعات نسبتاً تکراری است که روی آن‌ها کار می‌شود.

یکی از مشکلاتی که در رشته علوم قرآن و پژوهش‌های قرآنی وجود دارد و عموم صاحب‌نظران هم آن را به عنوان یک آسیب مطرح می‌کنند همین کار روی موضوعات تکراری در پایان‌نامه‌هاست. نظر شما در این باره چیست؟
بله، این تأکیدی درست است. یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌ها برای پیش بردن تحقیقات قرآنی همین پایان‌نامه‌‌هاست، که اگر خوب هدایت شوند به نتایج بسیار خوبی خواهیم رسید. خوشبختانه مؤسسه امام رضا(ع) در قم به همت آقای عبدالهیان حدود 20 هزار پایان‌نامه قرآنی را گردآوری کرده، که دانشجویان می‌توانند با جستجو در سایت آن مؤسسه مطمئن شوند موضوعی کار شده است یا نه. اما این اطلاعات  چندان در اختیار دانشجویان نیست. البته برای آن که دانشجو پایان‌نامه بهتر و محققانه‌تری ارائه دهد نیاز به بازنگری در ضوابط دانشگاهی هم هست.
یکی از مشکلاتی که ما در ارتباط با پایان‌نامه‌های دانشجویی داریم، شتابزدگی است. دانشجو دو ترم برای کار خود وقت دارد که چند ماه آن را برای آماده کردن خود برای کنکور دکتری صرف می‌کند و با عجله دفاع می‌کند. من همین جا از مسئولان وزارت علوم تقاضا می‌کنم شرط اتمام پایان‌نامه را برای شرکت در کنکور دکتری قرار دهند، که این یکی از معضلات دانشگاه‌هاست.

یکی از حوزه‌های پژوهشی‌ای که شما به آن اشاره کردید و خودتان به آن مشغول هستید تطبیق میان قرآن و دیگر کتب آسمانی است. آیا به نظر شما و با توجه به این که خودتان در این زمینه فعالیت می‌کنید، این دست پژوهش‌ها هم می‌تواند و یا باید مورد توجه پژوهشگران قرآنی باشد؟
بله، قطعاً یکی از حوزه‌هایی که نیاز به کار بیشتری در آن احساس می‌شود مطالعات تطبیقی میان قرآن و دیگر کتاب‌های آسمانی است. در بسیاری از دپارتمان‌‌های علوم قرآنی واحد درسی‌ای مرتبط با این موضوع وجود ندارد، یا اگر هم هست ارائه نمی‌شود؛ از جمله در دانشگاه تهران. در پایان‌نامه‌ها هم کمتر به این مبحث پرداخته می‌شود. این در حالی است که در بسیاری از دانشکده‌های الهیات گرایش ادیان هم وجود دارد و زمینه برای کارهای میان‌رشته‌ای و داد و ستد استاد میان این دو گروه فراهم است. من تلاش کرده‌ام در دانشکده خودمان این باب را بگشایم و همین سال گذشته یک پایان‌نامه در این حوزه با مشارکت یکی از استادان گروه ادیان به تصویب رسید.

در مورد دیگر زمینه‌ها و موضوعات پژوهشی چطور؟
خب، البته در حوزه‌های دیگر هم بی‌نیاز از کارهای گسترده‌تر نیستیم. برای مثال، ترجمه برخی از تفاسیر قرآن ترجمه‌های خوبی نیستند. برای نمونه ترجمۀ تفسیر المیزان علامه طباطبایی، با وجود مراجعه بسیار به این کتاب، ترجمه‌ای است با اغلاط فراوان، و از یک فارسی روان برخوردار نیست. حتی کارهایی از همین دست هم می‌توانند موضوع پایان‌‌نامه‌های مشترک قرار گیرند و محصول آن مورد استفاده جامعه قرآن‌پژوه باشد.

آیا در مورد کلیت رشته علوم قرآن و حدیث و جایگاه و شاکله و سرفصل‌های آن نقطه‌نظر خاصی دارید؟
مدتی است رشته علوم قرآنی در دانشگاه‌ها نیاز به تأسیس رشته‌های مختلف را احساس کرده است و حتی در برخی از دانشگاه‌ها روی سرفصل‌های دروس آن هم کار شده، اما در بایگانی نگه داشته شده است. در عوض گروه‌ها مبادرت به تأسیس رشته‌های مجازی کرده و نیروی خود را صرف یک کار فرعی کرده‌اند. بحث در باره سرفصل دروس و گرایش‌های مختلف علوم قرآنی و دروسی که  نیاز جدی به آن وجود دارد، فرصت دیگری را می‌طلبد.
یکی دیگر از مشکلات دانشگاهی این رشته پذیرفتن تعداد دانشجوی زیاد است. ترم گذشته در یکی از کلاس‌های کارشناسی‌ارشد من 24 دانشجو حضور داشتند؛ که این مانع از بحث و گفت‌وگو در کلاس می‌شود.

با توجه به این که شما به عنوان یکی از بانوان قرآن‌پژوه برگزیده، انتخاب شده‌اید، آیا نکته‌ای در مورد قرآن‌پژوهی در میان بانوان و مسائلی که در این راه وجود دارد هست که دغدغه شما باشد و بخواهید آن را مطرح کنید؟
در مورد بانوان قرآن‌پژوه باید بگویم، جای بسیارخوشبختی است که زنان در این عرصه خیلی خوب وارد شده‌اند. دانشجویان زنِ بسیار پرکار در دانشگاه‌ها مشغول تحقیق در این رشته‌اند. البته زنان در همه عرصه‌ها با مشکلات بیشتری نسبت به مردان روبرو هستند و این به قرآن‌پژوهی اختصاص ندارد. باید از موسسۀ امام رضا(ع) در قم هم تشکر کنم که سال‌هاست بانوان قرآن‌پژوه را مورد توجه قرار داده است.

نظرات بینندگان
ح
|
|
۰۰:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۲/۱۳
خیلی خوب بود.جناب استادپویازاده درمباحث علمی نگاه عمبقی دارند.برای ایشان وهمه قرآن پژوهان آرزوی موفقیت دارم.
م
|
|
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۹
خیلی خوب بود
ان شاء الله شاهد موفقیت بیشتر بانوان در حوزه های پژوهشی باشیم
موسوی
|
|
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۶
مصاحبه بسیار جالب و مفیدی بود. با آرزوی موفقیت برای این بانوی قرآن پژوه.