صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۶۳۷۳۴
تاریخ انتشار : ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۲
تقویم نینوا ـ ۱

گروه سیاسی: امام حسین (ع) با کاروان خود در آخرین منزل پیش از ورود به نینوا در اولین روز از ماه محرم‌الحرام سال 61 به قصر بنی مقاتل رسیدند؛ ایشان در مسیر با برخی قبایل گفت‌وگو کردند اما آنها برای همراهی کاروان حسینی بهانه‌جویی می‌کردند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، سال 60 هجری قمری در حالی رو به پایان بود که حجة‌الوداع دیگری در تاریخ اسلام رقم خورد.
امام حسین(ع) که همراه با اهل بیت خود راهی سفر حج شده بودند، با دو جریان روبرو بودند؛ جریان اول از سوی یزید بود که به هر طریقی می‌خواست از ایشان برای خلافت خود بیعت بگیرد. زمانی که یزید با ممانعت جدی اباعبدالله الحسین روبرو شد، دستور به قتل ایشان داد.
از سوی دیگر کوفیان برای بیعت با امام حسین(ع) از ایشان دعوت کرده بودند. بزرگان با ارسال طومار به اباعبدالله الحسین(ع) خواسته بودند تا به سرزمین آنها مهاجرت کنند.
امام حسین(ع) پس از پایان مناسک حج تصمیم گرفت مسیر خود را به سمت کوفه تغییر دهد و به دلیل اینکه می‌دانستند مسیر پر فراز و نشیبی را در پیش خواهند داشت به هر قبیله و یا گروهی می‌رسیدند با آنها برای همراهی مذاکره می‌کردند. بهانه‌جویی‌های هر یک برای عدم همراهی با کاروان حسینی قابل تأمل است.
امام حسین (ع) با کاروان خود در آخرین منزل پیش از ورود به نینوا در اولین روز از ماه محرم‌الحرام سال 61 به قصر بنی مقاتل رسیدند.
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند. امام(ع) از آنها خواست تا در این سفر به یاری‌شان بیایند اما هر یک بهانه‌ای آوردند. برخی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی‌دهد و برخی زنان و فرزندان خود را بهانه کردند. امام حسین(ع) همچنین با عبیدالله بن حر جعفری ملاقات کرد و از او برای همراهی در این سفر دعوت کردند. وی با بهانه‌های مختلفی دعوت امام خود را رد کرد و از حسین بن علی (ع) خواست تا اسب و شمشیرش را بگیرد و از او بگذرد.
امام حسین(ع) در پاسخ گفتد: نه در اسبت خیری هست، نه در خودت؛ حال که یاریم نمی‌کنی به قدری از این‌جا دور شو که صدای مظلومیت من را نشنوی؛ چراکه از رسول خدا شنیدم که فرمود: هرکس صدای مظلومیت ما را بشنود و یاری نکند، خداوند او را در آتش جهنم  می‌افکند.
امام حسین(ع) در این روز از جوانان دستور داد تا مشک‌ها را پر کنند تا شبانه حرکت کنند.
گفت‌وگوی امام حسین (ع) با فرزند بزرگوارش پس از اینکه آیه «انا لله و انا علیه راجعون» را تکرار می‌کردند، نشان از حقانیت و آگاهی ایشان از وقایع روزهای آتی دارد. علی اکبر وقتی علت این امر را می‌پرسد، امام (ع) فرمودند: در خواب اسب سواری جلو من ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می‌آید. علی‌اکبر پرسید: آیا ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمودند: سوگند به خدا که ما بر حقّیم. علی‌اکبر گفت: پس ما را باکی از مرگ نیست.
حر بن یزید ریاحی که از سوی عبیدالله بن زیاد مأمور توقف امام حسین(ع) در مسیر کوفه بود به نزدیکی کاروان حسینی رسیده است و تلاش می‌‌کند مانع از پیشروی این کاروان شود.