به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از اردبیل، حضرت علیبن موسیالرضا(ع) در سال 148 هجری قمری روز یازدهم ذیالقعده در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر(ع) و مادر آن حضرت نیز بانوی بزرگواری بهنام نجمه میباشند. حضرت امام رضا(ع) همانند اجداد طاهرین خویش در فضایل و کرامات اخلاقی و علم و دانش سرآمدترین فرد زمان خود بودند. مدت امامت حضرت امام رضا(ع) بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارونالرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه مأمون بود. عصر امام رضا(ع) از نظر اعتقادی، فکری و فرهنگی، عصر آشفتهای بود. مکتبهای فقهی و کلامی متعددی در متن جامعه حضور داشتند و هرکدام از آنها در ایجاد فساد عقیدتی در میان مردم تلاش میکردند و در چنین شرایطی بحرانی اعتقادی بود که عالم آل محمد(ص) با علم الهی خویش تا حد توان و امکان با نشر عقاید بحق اسلام ناب، به مبارزه با آنها پرداختند. حضور این امام همام از بدو ورود تاکنون در ایران برکات زیادی همراه داشته و ثواب بسیاری برای زیارت ایشان ذکر شده است.
آن روز که نسیم نور زمین را از عطرمیلاد تو آکند و فرشتگان بال در بال مقدم منوّرت را گلباران کردند. آسمان آیینهبندان عشق بود و زمین زیر چتر خورشیدی درانتظار به آغوش کشیدن مردی از تبار محمد(ص) بیقرار و پرتپش شده بود. آن روزِ تاریخی، مدینه موّاج از شفافی عشق بود و سرانجام آسمان نور افشانی شد. لحظهها بر قدوم تو سجده گذاشته و ثانیهها عطشناک تا اوج آسمان فواره کشیدند. و چنین بود که مردی آسمانی در لباس زمینیان بهنام علی بن موسیالرضا(ع) دیده بهجهان گشود و باقدوم مبارکش سراسر این کره خاکی را غرق نور و برکت و امید نمود....
ولادت
حضرت اباالحسن علی بن موسیالرضا(ع) و هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت است، بنابر نقلهای مشهور در سال 148 هجری قمری روز یازدهم ذیالقعده در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. و کنیه حضرت«اباالحسن» و مشهورترین لقب ایشان«رضا» است(1). سایر القاب ایشان عبارتند از: صابر، فاضل، شمسالشموس، غوث اللَهَفان (فریادرس بیچارگان)، عالم آل محمد(ص) و امام الرئوف. بنابر روایتی که در کتاب عیون اخبارالرضا نقل شده، دلیل ملقب بودن علی بن موسی(ع) به لقب رضا این بوده است که هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق، به(ولایتعهدی ایشان) رضایت دادند و چنین موقعیتی برای هیچ یک از پدران آن حضرت فراهم نشده بود. از این رو در میان امامان معصوم، ایشان به«رضا» ملقب شد(2).
تولد از پدر و مادری بزرگوار
پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر(ع) و مادر آن حضرت بانوی بزرگواری بهنام امّ البنین یا تکتم یا نجمه که هر سه اسم در تاریخ آمده، بوده است(که البته نام نجمه در میان این اسامی مشهورتر میباشد). این بانوى بزرگوار زنى با فضیلت بود که خدا او را شایسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر(ع) و مادرى امام رضا(ع) قرار داده بود.
کیفیت تولد
در روایات تاریخی آمده است که نجمه مادر حضرت امام رضا(ع) کنیزى بود که حمیده مادر حضرت موسى بن جعفر(ع) او را خرید. حمیده مىگوید: «حضرت رسول الله(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: اى حمیده، این نجمه براى فرزند تو موسى است، که به زودى بهترین اهل زمین از او به دنیا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشیدم، وقتى که رضا(ع) بهدنیا آمد نجمه را طاهره نام نهاد و....»(3).
همچنین علامه مجلسی در بحارالانوار از بانویی روایت میکند که مىگوید: «شنیدم از نجمه(س) که مىفرمود: وقتى به فرزندم على(ع) باردار شدم سنگینى حمل را احساس نمىکردم و وقتى در خواب بودم از داخل شکم خود صداى تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند را مىشنیدم و این باعث خوف و هراس من شده بود. وقتى که بیدار مىشدم صدایى نمىشنیدم. زمانى که(فرزندم) رضا(ع) بهدنیا آمد دست خود را بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند کرد و لبهاى مبارک خود را حرکت مىداد، گویا حرف مىزد، در این هنگام پدر او موسى بن جعفر(ع) بر من وارد شد و فرمود: مبارک باد بر تو اى نجمه لطف و کرامت پروردگارت و سپس فرزندم على(ع) را در پارچهاى سفید پوشاند و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و کام او را با آب فرات باز کرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که او بقّیه الله در زمین خدا است»(4).
شمهای از دریای فضائل؛
ساده زیستی
حضرت امام رضا(ع) همیشه تابستانها بر روى حصیر مىنشست و زمستان بر روى پلاس«گلیم» و لباس تن آن حضرت لباس درشت و نامرغوب بود، مگر زمانىکه با مردم ملاقات داشت که در آن هنگام با لباس مرغوب نزد آنان مىآمد(5).
بردباری
امام رضا(ع) خوی نیکوی حلم و بردباری را از پدر بزرگوار خود امام کاظم(ع) و اجداد طاهرین خویش به ارث برده بود و در برابر افراد جاهل و گستاخ با بردباری رفتار مینمودند. روزی یکی از خوارج که مقام ولایتعهدی را منافی با شؤون و حیثیت امام رضا(ع) میدانست، خنجری زهرآلود در آستین خود پنهان کرد و گفت: «میروم با او بحث کنم، اگر بر پذیرش ولایتعهدی حجتی داشت چه بهتر وگرنه با این خنجر او را خواهم کشت». چون به حضور امام(ع) رسید، بدون آنکه صحبتی کند، حضرت از نیت پلید او آگاه شد و با بردباری با وی برخورد کرد و فرمود: «اگر در برابر شبهه خود پاسخ قانع کنندهای شنیدی آن خنجری را که در آستین پنهان کردهای بشکن و به دور انداز». آن مرد پس از شنیدن سخنان منطقی امام(ع) از کرده خود پشیمان شد و خنجر را شکست و دور انداخت و توبه کرد و گفت: «شهادت میدهم که تو فرزند پیامبری و در گفتارت راستگو هستی»(18).
تأکید بر نماز اول وقت
در مورد اهمیت دادن امام به نماز اول وقت نیز ذکر این روایت خالی از لطف نمیباشد. امام رضا(ع) و عمران صابی یکی از دانشمندان بزرگ عصر مأمون، در حضور خلیفه عباسی درباره توحید بحث میکردند. امام رضا(ع) با استدلال محکم، به شبهههای او پاسخ میداد. هر لحظه بحث و مناظره آن دو اوج میگرفت تا اینکه هنگام نماز ظهر فرا رسید. حضرت همان لحظه از جا برخاست و فرمود: «وقت نماز فرا رسیده است». عمران که چنین انتظاری نداشت گفت: ای آقای من! ادامه بحث و پاسخ سؤال مرا قطع نکن، همانا دلم آتش گرفت. حضرت تحت تأثیر احساسات و عواطف او قرار نگرفت و با کمال قاطعیت فرمود: نماز را میخوانیم و دوباره باز میگردیم. حضرت با همراهان خود برخاسته نماز خواندند و سپس به مجلس مناظره بازگشتند و به ادامه بحث پرداختند(16).
عالم آل محمد(ص)
ابراهیم بن عبّاس مىگوید: «هرگز ندیدم از امام رضا(ع) چیزى را بپرسند که آن حضرت نداند و عالمتر از او نسبت به زمان خودش ندیدم. مأمون همواره آن حضرت را با سؤالهاى مختلف امتحان مىکرد و آن بزرگوار جواب مىفرمود. در عین اینکه جوابهاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن را در هر سه روز یک بار ختم مىکرد و مىفرمود: «اگر بخواهم کمتر از سه روز یک ختم قرآن بخوانم مىتوانم. اما به هیچ آیهاى مرور نمىکنم مگر آنکه در آن فکر مىکنم و اینکه چه وقت و درباره چه چیز نازل شده است. لذا قرآن را در سه روز ختم مىکنم»»(6).
لازم بهذکر است که عصر امام رضا(ع) از نظر اعتقادی، فکری و فرهنگی، عصر آشفتهای بود. مکتبهای فقهی و کلامی متعددی در متن جامعه حضور داشتند و هرکدام از آنها در ایجاد فساد عقیدتی در میان مردم تلاش میکردند. واقفیه، یکی از گروههای دامنهداری بود که به امامت امام رضا(ع) اعتقادی نداشتند. آنها بر این باور بودند که امام کاظم(ع)، همان مهدی موعود بوده و از نظرها غایب شده است. سرآن این گروه منحرف، بهخاطر مسائل مادی، حاضر شدند با دادن رشوه، مسئله امامت امام رضا(ع) را مسکوت بگذارند. فرقههای غلات، مفوّضه، مُرجئه، جبریون و اهل حدیث، از دیگر فرقههای اسلامی بودند که به ترویج افکار و اندیشههای خود میپرداختند. افزون بر فرقههای اسلامی، یهودیان، مسیحیان، مجوسیان و ستاره پرستان نیز با مطرح کردن شبهههای دینی، سعی میکردند مسلمانان را از دایره اسلام خارج کنند(16). و در چنین شرایطی بحرانی اعتقادی بود که عالم آل محمد(ص) با علم الهی خویش تا حد توان و امکان با نشر عقاید بحق اسلام ناب، به مبارزه با آنها پرداختند، بهگونهای که در تمام مناظرات علمی آن حضرت کسی از دانشمندان توانای آن زمان یارای مباحثه با آن حضرت را نداشته و در تمام مناظرات خود به قدرت علمی فوقالعاده این امام همام اذعان نمودند.
نمونهای از جود و بخشش
امام رضا(ع) در جود و بخشش سرآمد مردم زمان خویش بود. ابن شهر آشوب مینویسد: «امام رضا(ع) در روز عرفه در خراسان، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. «فضل بن سهل» گفت: «این گونه بخشش زیان آور است». فرمود: «نه، بلکه سودآور است، هرگز آنچه را که موجب اجر و پاداش اخروی است غرامت مشمار»(19).
اطعام فقرا و صدقه پنهانی
معمربن خلاد مىگوید: وقتى حضرت امام رضا(ع) مىخواستند غذا بخورند یک کاسه بزرگى را کنار سفره مىگذاشتند و از بهترین غذاها، از هر کدام مقدارى، در آن کاسه مىریختند و مىفرمودند: آنرا به مساکین بدهند. سپس این آیه مبارکه را قرائت مىفرمودند: «فلا اقتحم العقبة» «پس انسان آن گردنههاى سخت را نتواند پیمود»( سوره بلد آیه 11) و بعد مىفرمود، چون خداوند مىدانست که براى هر انسانى، آزاد کردن بنده مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت با اطعام طعام قرار داد. همچنین در روایات آمده است که آن حضرت در نهان صدقه مىداد و بیشتر این عمل را در شبهاى تاریک به انجام مىرساند(20).
صاحب صفات والای انسانی
همچنین از ابراهیم بن عبّاس در مورد خصایل والای انسانی آن حضرت نقل کرده است: «هرگز ندیدم حضرت امام رضا(ع)کسى را با سخن خویش بیازارد و ندیدم هرگز سخن کسى را قطع کند، و مىگذاشت تا حرف او تمام شود. هرگز حاجت کسىرا در صورتىکه قدرت برآوردن آنرا داشت رد نمىکرد. هرگز نزد کسى پاى خود را دراز نمىکرد و تکیه نمىزد. هرگز ندیدم سخن درشتى به خادمان خود بگوید و هرگز ندیدم که آب دهان بر زمین بیاندازد و همین طور ندیدم که با صداى قهقهه بخندد بلکه تبسم مىکرد.
زمانى که به اندرون خانه مىرفت و سفره مىانداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مىنشانید. آن حضرت شبها را بیشتر بیدار بود و کمتر مىخوابید. بیشتر شبها را تا صبح بیدار بود، روزه بسیار مىگرفت. هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترک نمىشد. آن حضرت در پنهانى نیکى و تصدق بر فقرا بسیار داشت، و بیشتر آن در شبهاى تاریک بود، بنابراین هرکس ادّعا کند که مانند او را در فضل دیده است او را راستگو مپندارید»(6).
همچنین نقل شده است که شخصى از اهل بلخ که در سفر حضرت امام رضا(ع) از مدینه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده و مىگوید: «روزى در بین راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفید و سیاه را بر سر سفره جمع کرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود که براى اینان سفرهاى جداگانه مىانداختند! آن حضرت فرمود: «تند مرو، همانا خداى ما یکى است، مادر و پدر همه یکى است، و پاداش به اعمال است»»(7).
و نیز در روایت دیگری آمده است: شبى فردى بر آن حضرت میهمان شد، آن بزرگوار و میهمان نشسته بودند و صحبت مىکردند، در این حال چراغ خراب شد، آن شخص خواست چراغ را اصلاح کند، آن بزرگوار نگذاشتند و خود اقدام به اصلاح چراغ فرمودند و گفتند: «ما خانوادهاى هستیم که مهمان را به کار نمىگیریم»(8).
خلفای معاصر
طبق نقل مورخان، مدت امامت حضرت امام رضا(ع) بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارونالرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه مأمون بود. امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود در شهر مدینه اقامت داشت ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان فراخواند و آن حضرت سالهای قبل از شهادت خویش را در خراسان سپری کردند(9).
اگرچه در زمان هارونالرشید اختناق و استبداد حاکم بود، با اینحال دوران آزادی نسبی و فعالیّتهای فرهنگی و علمی امام رضا(ع) بهشمار میرود، زیرا در این مدّت(ده سال) هارون بهصورت آشکار متعرض امام نشد و امام موفق به ترتیب شاگردانی در علوم و معارف اسلامی گردید. شاید عدم تعرض هارون بهسبب نگرانی وی از تکرار عواقب قتل امام موسی بن جعفر(ع) بوده است، چراکه وی سعی داشت خود را از این جنایت تبرئه کند و از آنجا که امام از این سیاست آگاه بودند بیباکانه علیه حکومت وقت افشاگری میکردند(10).
امین و مأمون هردو فرزندان هارونالرشید ولی از دو مادر بودند. هارون در زمان خلافت خود از مردم برای امین به عنوان ولیعهد خود بیعت گرفت و مأمون را نیز ولیعهد دوم قرار داد. در دوران حکومت امین و سالهایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون گذشت، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسّی در تاریخ به چشم نمیخورد و پیداست که دستگاه خلافت بنیعباس در این سالهای کوتاه که گرفتار اختلافات داخلی و مناقشات امین و مأمون و خلع مأمون از ولایتعهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود، فرصت کمتری برای اذیت و آزار علویان و خصوصا امام رضا(ع) یافت و ما میتوانیم این سالها (193- 198) را ایام فعالیت نسبی امام و فرصت مناسبی برای فعالیتهای آن حضرت در نشر اسلام ناب محمدی(ص) در جامعه آن روز بدانیم(11).
ولایتعهدی امام رضا(ع)
مأمون، خلیفه عباسی، تصمیم گرفت برای جلب رضایت مسلمانان و خاموش کردن آتش شورشها در عراق و شام، امام رضا(ع) را برای ولایتعهدی از مدینه به خراسان بیاورد. امام، نخست در برابر این خواسته مأمون مقاومت کرد، ولی به دلایلی چون مصلحت جامعه و مسلمانان، سرانجام آن را پذیرفت، و این یکی از نمادهایی است که اهلبیت(ع) در همه حال سعی در ایجاد وحدت و همدلی در جامعه داشته و هیچگاه راضی به ایجاد اختناق و دو دستگی در جامعه نشدهاند.
امام رضا(ع) در دوران ولایتعهدی خود، چهره حقیقی مأمون را به مردم نمایاند. آن حضرت نه تنها اعمال و رفتار مأمون را تأیید نکرد، بلکه با برنامهها و رفتار معقول و منطقی، مردم را از ماهیت حقیقی خلافت عباسی و دوری خلفای آن از اسلام ناب آگاه کرد. عباسیان، با شعار دوستی و محبت خاندان پیامبر(ص) به حکومت رسیده بودند و برخلاف ظاهر، در باطن با حیله و تزویر و فریب مسلمانان، در پی رسیدن به مقاصد شوم خود بودند. امام رضا(ع) این دورویی را آشکار و مردم را از فریب کاری خلفای عباسی آگاه کرد. برخی اهداف مأمون از انتخاب امام رضا(ع) به ولایتعهدی عبارتند از: 1) شخصیت علمی امام رضا(ع) و نفوذ کلام ایشان در میان مسلمانان، 2) کنترل فعالیتهای اجتماعی و سیاسی امام رضا(ع)، 3) بهرهبرداری از احساسات مردم در زمینه محبت به خاندان پیامبر اکرم(ص)، 4) فرونشاندن فعالیتهای ضد حکومتی علویان علیه عباسیان، 5) مشروعیت بخشیدن به خلافت عباسی(13).
برکات ورود امام رضا(ع) به ایران
حضور امام رضا(ع) در ایران موجب رشد و گسترش تشیع شده و خاطره خوش اسلام ناب محمدی(ص) پیش از خلافت امویان و عباسیان و طعم شیرین عدالت علوی را برای آنان زنده کرد. مناظرههای علمی امام رضا(ع) با دانشمندان ادیان و مذاهب گوناگون، افزون بر آشکار ساختن توانمندیهای علمی و مذهبی آن حضرت، سبب فزونی فعالیتهای شیعیان در خراسان شد. ایرانیان، بهویژه خراسانیان به ائمه اطهار(ع) و بهویژه امام رضا(ع) ارادت و محبت بسیاری داشتند.
در قرن دوم هجری بهدلیل فشارهای امویان و عباسیان، سادات به ایران مهاجرت کردند. پس از آمدن امام رضا(ع) به ایران نیز عدهای از علویان به این سرزمین آمدند که بعدها تحت تعقیب عباسیان قرار گرفتند و بسیاری از آنان در شهرهای گوناگون به شهادت رسیدند. یکی از فعالیتهای امامان معصوم تربیت شخصیتهای اسلامی و شیعی بوده است تا از این راه، فرهنگ غنی شیعه را در میان مردم بگسترانند. امام رضا(ع) نیز شاگردانی تربیت کرد که در گسترش و تبیین اندیشههای آن حضرت نقش بسیاری ایفا کردند. برخی از این شاگردان ایرانی بودند. دانشمندانی مانند اباصلت هروی، فضل بن شاذان نیشابوری، زکریا ابن آدم قمی، عبدالله بن مبارک نهاوندی، حسن بن سعید اهوازی، محمد بن فضل رخجی و محمد بن سلیمان دیلمی برخی از یاران ایرانی امام رضا(ع) بهشمار میروند(14و15).
کرامتهای رضوی
کرامتهای حضرت امام رضا(ع) حقیقتا از شماره خارج و بیمنتهاست و روی آوردن به مضجع شریف آن بزرگوار با صدق نیت و خلوص دل مشمول جلب عنایت و بزرگواری این امام همام خواهد شد. شیخ طبرسی در این زمینه میگوید: «آنچه مردم پس از شهادت وی تا زمان ما از برکت مشهد مقدس آن حضرت و علامات و عجائبی که مشاهده کردهاند و موافق و مخالف بدان تصدیق نمودند از حد شمارش خارج است. در این مشهد مقدس کور مادرزاد و دیگر مریضان شفا یافتند و دعاها مستجاب و جاجتها برآورده شده که بسیاری از اینها را خود مشاهده کردیم و نسبت به آن علم یقینی که شک در آن راه نیابد، پیدا نمودیم». شیخ حر عاملی هم میگوید: «من هم مثل شیخ طبرسی بسیاری از این معجزهها را مشاهده کردم و یقین برای من حاصل شد، همانگونه که برای او یقین حاصل شده بود و در مدت مجاورت من در مشهد مقدس که 26 سال میشود، در این خصوص چیزهایی شنیدم که از شمارش گذشته و در خاطر ندارم»(12).
زیارت ضریح و حرم رضوی
قرآن کریم ساختن مسجد و بنای بارگاه را بر مزار مردان خدا جائز دانسته و شاهد آن ساختن مسجد بر سر قبر اصحاب کهف است(سوره کهف، آیه 21) و نیز در قرآن میخوانیم که یعقوب(ع) پیراهن یوسف(ع) را به چشم نابینای خود مالید و دیدگانش شفا یافت(سوره کهف آیات 93و96). گرچه پیراهن چیزی جز پارچه نیست، اما چون مدتی ملازم و همنشین بدن مطهر یوسف(ع) بوده دارای این اثر شفا بخش شده است.
از طرفی پیامبراکرم(ص) هنگامیکه در سرزمین منا سر مبارک خود را به قصد تقصیر پس از فریضه حج میتراشیدند اصحاب، موی آن حضرت را برای تبرّک میبردند(و ایشان نیز ممانعتی برای انجام این کار نمینمودند). پس بوسیدن ضریح ائمه(ع) فقط و فقط از سر احترام نهادن به حجت خدا و امام معصوم(ع) است. همانگونه که مسلمانان جلد قرآن کریم را چون کلام خدا روی آن نوشته شده و از مجاورت قرآن و کلماتش قداستی خاص پیدا کرده است میبوسند. اینک، عاشقان و دوستان اهلبیت(ع) وقتی به زیارت مولایشان امام رضا(ع) میروند گرد ضریح حضرتش پروانهوار میچرخند و از آن بوسهها برمیدارند و دست تبرّک بدان میکشند(17).
اهمیت زیارت حرم رضوی
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودهاند: «بزودى پارهاى از تن من در خراسان دفن مىشود، هیچ غمگینى او را زیارت نمىکند مگر اینکه خدا غم از دلش بزداید و هیچ زائر گنهکارى مگر اینکه خداى تعالى گناهانش را بیامرزد».
حمزة بن حمران از امام صادق(ع) نقل مىکند که فرمود: «هرکه نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش، زیارت کند، اجر هفتاد شهید از شهدایى که در کنار رسول اکرم(ص) پیکار کردهاند، به او داده مى شود». عرض کردم فدایت شوم عرفان به حقش چگونه است؟ فرمود: «بداند که او امام واجب الاطاعه و غریب و شهید است».
امام جواد(ع) نیز در مورد زیارت قبر پدر گرامیشان فرمودهاند: «هرکه قبر پدرم، حضرت رضا(ع) را در توس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مىبخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله(ص) مىنهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مىنشیند تا خداوند به اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید.
اباصلت هروى نیز روایت کرده است که حضرت امام رضا(ع) مىفرمود: «من بزودى مظلومانه با سم کشته مىشوم و قبرم کنار قبر هارون خواهد بود. خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهلبیتم قرار خواهد داد، هر که مرا در غربتم زیارت کند، بر من واجب خواهد شد که در روز قیامت او را زیارت کنم. قسم به آن کسى که محمد(ص) را گرامى داشته و او را میان جهانیان به نبوت برگزیده است، هرکس در کنار قبرم دو رکعت نماز بگزارد خداوند گناهانش را مىآمرزد. زائران قبر من در روز قیامت گرامیترین وارد شوندگان بر خداى تعالى هستند، هر مؤمنى که مرا زیارت کند و در راه زیارت قطرهاى از آسمان بر صورتش بچکد، خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مىکند(20).
حدیث سلسله الذهب حضرت امام رضا(ع)/پذیرش توحید و ولایت جواز دوری از عذاب الهی
در پایان این نوشتار حدیث حدیث سلسله الذهب امام رضا(ع) بهعنوان حدیثی نورانی از این امام همام بهحضور خوانندگان محترم ارائه میگردد: امام رضا(ع) در راه سفر خویش به خراسان وارد نیشابور شدند. عده بسیار زیادى دور حضرت را گرفتند و از ایشان طلب حدیث کردند. حضرت از پدرشان امام کاظم (ع)، از پدرشان امام جعفر صادق(ع)، از امام محمد باقر(ع)، از امام زینالعابدین(ع)، از امام حسین(ع) از على بن ابى طالب(ع)، از رسول خدا(ص) نقل فرمودند که جبرئیل به آن حضرت عرض کرد: خداوند میفرماید: «کلمه لا إله إلا الله حصنى، فمن دخل حصنى، أمن من عذابى» «کلمه لا إله إلا الله قلعه من است و هر کس داخل قلعه من شود، از عذابم در امان است» و ایشان پس از لختى درنگ، فرمودند: «بشروطها و أنا من شروطها»«این امر شروطى دارد و من(یعنى پذیرش ولایت من) از جمله آن شروط هستم».
در مجموع باید گفت حضور نورانی و سراسر برکت امام رضا(ع) در ایران یکی از نعمتهای بسیار بزرگ و عظیم خداوند متعال به مردم ایران زمین بوده و این نیز خود از پاداشهای عشق و محبت ایرانیان به اهلبیت(ع) از بدو ورود اسلام به این کشور بوده است. و حقیقتا نیز ایرانیان همیشه قداست بسیار خاصی به حرم رضوی قائل بودهاند و در بین بقاع متبرکه ائمه معصومین(ع) حرم این امام همام از عظمت خاصی برخوردار بوده و کمتر حرمی از حرمهای متبرکه ائمه معصومین(ع) از لحاظ وسعت، امکانات و... بمانند این حرم نورانی است. همین عامل باعث شده است که این حرم مطهر سالانه پذیرای میلیونها نفر مسلمان(شیعه و سنی) و حتی از مذاهب گوناگون به دیدار این حرم شتافته و این حرم همچون حلقه نگینی علاوه بر بار معنوی و سایر برکات بزرگ خود نوعی عامل وحدت میان مسلمانان شده و کسانیکه درصدد اختلاف میان مذاهب علیالخصوص شیعه و سنی هستند، وجود این حرم را باید یکی نوعی حلقه اتحاد بدانند. عشق ایرانیان به امام رضا(ع) حقیقتا ستودنی بوده و بدون شک کمتر ایرانی وجود دارد که نوعی ارتباط عاطفی با این امام نداشته باشد. امید است بتوانیم از این آفتاب پرنور رضوی بیش از پیش بهرهمند گردیم.
یادداشت از: تقی قاسمی خادمی، فعال و پژوهشگر قرآنی.
منابع:
1. علامه مجلسی، زندگی چهارده معصوم، صص 928 - 929 (اقتباس).
2. دایرة المعارف تشیّع، ج 2، ص 364.
3. علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 49/7
4. علامه مجلسی، بحار الانوار، 49 /9
5. علامه مجلسی، بحار الانوار 49 / 89
6. علامه مجلسی، بحار الانوار 49 / 90
7. کلینی، اصول کافی، 4 / 23
8. کلینی، اصول کافی 6 / 283
9. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق علیه السلام، 1378، ص468.
10. سیره پیشوایان، ص468 (با اندکی دخل و تصرف).
11. سیره پیشوایان، ص472.
12. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص508، انتشارات اسوه (وابسته به سازمان حج و اوقاف و امور خیریه).
13. نگرشی بر حیات سیاسی امام رضا(ع)، سیاست روز، 14/10/82، ص 6.
14. سید حسن حر، امام رضا و ایران، صص 151 و 152.
15. سید حسن حر، امام رضا و ایران، ص 133.
16. گلبرگ - آذر 1384، شماره 69 - خورشید شرق(ولادت امام رضا علیه السلام).
17. گلبرگ - دی 1381، شماره 37 - ولادت امام رضا علیه السلام.
18. بحارالانوار، ج 49، ص 55 ـ 56 با اختصار.
19. مناقب، ج 4، ص 360.
20. برگرفته از پایگاه: http://www.aviny.com