علیاکبر ضیایی، رایزن فرهنگی ایران در مالزی(دکترای فرهنگ و تمدن اسلامی از دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی) در یادداشتی که نسخهای از آن را در اختیار
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) قرار داد، تلاش انگلستان برای تغییر مرجعیت در جهان اسلام را تبیین کرد و نوشت: در دو قرن گذشته بریتانیای کبیر با ایجاد بخشهای شرقشناسی در دانشگاههای انگلستان درصدد شناسایی سرزمینهایی از جهان بود تا بتواند حدود مستعمرات خویش را به شرق و غرب عالم گسترش دهد و در همین راستا مطالعات اسلام شناسی و استشراق با اعزام اساتیدی به جهان اسلام در این کشور شکل گرفت و در کنار هر اداره مستعمراتی وجود تعدادی استاد شرقشناس نیز خدمت و راهنماییهای لازم جهت سیطره بر منابع انسانی و مادی جهان اسلام را ارائه میکرد.
کرسیهای مطالعات شرقشناسی در بریتانیا جای خود را به دانشکدهها و دپارتمانهای مختلف دانشگاههای انگلستان دادهاند تا در جهت تأمین منافع ملی آن کشور به نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در جهان اسلام و تغییر در مرجعیت دینی مسلمانان ادامه دهند و در این راستا میبینیم که تحولات خاورمیانه دو زمین مهم بازی را برای سیاستمداران انگلیس در جهان اسلام فراهم آورده است، یکی نفوذ در جریانات افراطگرای دینی با هدف بهرهبرداری از توان نظامی و اطلاعاتی آنها برای تأمین منافع انگلستان و دیگری نظارت و هدایت جریانهای اسلامی در جهت منافع غرب و به ویژه انگلستان.
توان اطلاعاتی سازمانهای انگلستان به اندازهای بوده است که میزبانی از رهبران جهان اسلام در انگلستان و دادن امکانات مالی و خدمات آموزشی جهت ادارهکردن مؤسسات آموزشی با هدف دسترسی به شبکههای اسلامی شیعی و سنی و اطلاع از گردش مالی و میزان نفوذ آنان در جریانات منطقه خاورمیانه و در نهایت هدایت آنان در جهت منافع آن کشور بوده است.
بسیاری از رهبران تندروی اهل سنت و آیتاللههای لندننشین شیعی توانستهاند خوراک مناسبی را برای نظامهای اطلاعاتی انگلستان تأمین کنند و از این رهگذر زمینه برای اجرای طرحهای نفوذ در کشورهای اسلامی فراهم شود.
برای این که از کلیگویی و نظریهپردازی خودداری کرده باشیم بهتر است به اهداف سفر نخستوزیر انگستان به اندونزی به عنوان پرجمعیتترین کشور جهان اسلام نگاهی بیاندازیم. معظم مالک، سفیر انگلستان در اندونزی در خبری اعلام کرد که یکی از اهداف نخستوزیر انگلستان برای سفر به اندونزی همکاری به منظور راهاندازی یک دانشگاه بینالمللی در اندونزی بوده است. وی تشریح کرد که این دانشگاه به مکانی برای تبادل تجربیات زبانهای بینالمللی محاورهای در آسیا و کشورها اروپایی تبدیل میشود.
خبرگزاری رسمی اندونزی به نام آنتارا به نقل از سفیر انگلستان در اندونزی اعلام کرد که همکاری بین اندونزی و نهادهای اسلامی انگلستان، به ویژه نهادهایی که در آموزش علمی و مذهبی نوجوانان فعال هستند پیشرفتهای قابل توجهی داشته است. یکی از اهداف دیگر این همکاری کنترل گسترش فعالیتهای افراطی و تبادل تجربیات دو کشور در مبارزه با تروریسم اعلام شده است.
راهاندازی دانشگاه بینالمللی اسلامی در اندونزی فاز سوم طرحی جدید در انگلستان است که در سال 2014 به عنوان طرح «تغییر ساختار مرجعیت اسلامی» با علامت اختصاری CSIA یعنی Changing Structure of Islamic Authority در دانشگاه آکسفورد بخش دپارتمان توسعه بینالمللی با علامت اختصاری ODID آغاز شده است.
این طرح اختصاص به همه کشورهای اسلامی دارد و هدف از آن تغییر ساختار مرجعیت دینی در میان مسلمانان با توجه به منافع انگستان در کشورهای مذکور است و شامل کشورهای مختلف با مذاهب شیعی و سنی میشود. بخش عمده مطالعات میدانی انگستان برای نفوذ در جهان اسلام در همین بخش از دانشگاه آکسفورد رقم میخورد و شاید بتوان ادعا کرد که این واحد مطالعاتی مغز متفکر انگلستان در شناخت و بهرهبرداری از جریانهای اسلامی در دوران معاصر را برعهده دارد.
ODID نام اختصاری The Oxford Department of International Development یا دپارتمان توسعه بینالمللی آکسفورد است که اهداف آن به عنوان یک مرکز مطالعات عالی عبارتند از: بررسی عدم ثبات اقتصادی، تجارت و سرمایهگذاری، فقر و تبعیض، عدم امنیت و منازعات بینالمللی و جنگ، مهاجرت و مهاجران، محیط زیست و نظارت بینالمللی و جهانی، کودکان و توسعه انسانی و تاریخ تغییرات اجتماعی و سیاسی. تعداد بیش از 70 پژوهشگر و استاد دانشگاهی به همراه حمایتهای مالی 6 سازمان خارج از دانشگاه آکسفورد در مطالعات و بررسیهای اجتماعی و میدانی این دپارتمان خدمت میکنند. نتیجه مطالعات انجام شده در این دپارتمان به صورت طرحهای عملیاتی در اختیار دیگر سازمانها و واحدهای اجرایی برای اجرا قرار میگیرد. علاوه بر حضور محققان و اساتید برجسته در این دپارتمان تعداد بیش از 200 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا نیز زیر نظر دپارتمان به پژوهش و تحقیق میپردازند و این دانشجویان از کمکهای مادی انگستان برای تحصیل نیز برخوردار میشوند. در آکسفورد به این بخش از دانشگاه «منزل ملکه الیزابت» گفته میشود که در سال 1954 توسط خانواده سلطنتی انگستان تأسیس شده است.
طرح «تغییر ساختار مرجعیت اسلامی» با علامت اختصاری CSIA یک طرح پنج ساله مطالعاتی است که بودجه آن توسط شورای پژوهش اروپا با علامت اختصاری ERC یعنی European Research Council زیر نظر دپارتمان توسعه بینالمللی آکسفورد تأمین شده است. شورای پژوهش اروپا به منظور رقابت در حوزه پژوهش در منطقه اروپا با هدف حمایت از بهترین طرحهای مطالعاتی در سال 2007 در قالب طرح اف پی 7 زیر نظر اتحادیه اروپا تشکیل شد. چارچوب برنامه هفتم اتحادیه اروپا برای توسعه پژوهش و فنآوری به نام طرح اف.پی.7 برای انجام پژوهشهای بازه زمانی 2007 تا 2013 نامگذاری شده است. طرح اف.پی.7 دارای چهار بخش: همکاریهای فرا ملی با موضوع تعرف شده سیاست (همکاری)، تحقیقات انجام شده بر جوامع هدف (ایدهها)، حمایت از پژوهشگران انفرادی(افراد) و حمایت از ظرفیتهای پژوهشی است. شورای پژوهش اروپا یکی از افقهای «برترین دانشها» در برنامه 2020 اروپا برای حمایت از ابداعات و اختراعات و اکتشافات به شمار میآید. بودجه طرح شورای پژوهش اروپا برای سالهای 2014 تا 2020 مبلغ 13.1 میلیارد یورو برآورد شده است.
شورای پژوهش اروپا میزان 17 درصد از بودجه افق 2020 یعنی مبلغ 13.1 میلیارد از 77 میلیارد یورو را به خود اختصاص داده است. در افق 2020 در حدود 7000 یارانه پژوهشی به تعداد 42000 محقق به همراه کمک هزینه کارگاههای آموزشی برای 11000 دانشجوی دکترا و 16000 فوق دکترا اختصاص مییابد. در سال 2015 تعداد 5 نشست توسط شورای پژوهش اروپا برای برنامهریزی انجام پذیرفته است که یکی از آن مناطق اسرائیل است.
اگر بخواهیم بودجه شورای پژوهشی اروپا را با کل بودجه سال 95 کشورمان یعنی 267 هزار میلیارد تومان مقایسه کنیم باید بگوییم که بودجه این شورای مطالعاتی دقیقا یک پنجم کل بودجه کشورمان است و این بیانگر سطح میزان سرمایهگذاریهای غرب در طرحهای مطالعاتی راهبردی است که متأسفانه برخی از سادهاندیشان کشورمان در صدد زیر سؤالبردن بودجههای اندک فرهنگی و پژوهشی سال 95 بودهاند و از اهمیت مطالعات راهبردی رقبای سیاسی کشورمان اطلاع درستی ندارند. حال با روشن شدن پیشینه دپارتمان توسعه بینالمللی آکسفورد و نیز شورای پژوهش اروپا به عنوان سازمان حمایتکننده مالی طرح تغییر ساختار مرجعیت اسلامی بهتر است به ابعاد این طرح جدید انگستان نظری کوتاه بیافکنیم.
طرح تغییر ساختار مرجعیت اسلامی
هدف اصلی از این طرح شناسایی راهکارهای عملیاتی برای فهم دقیق از شکلگیری افراطگرایی دینی در اروپا و کشورهای با اکثریت مسلمان اعلام شده است. رشد سریع و چشمگیر جریانهای افراطی در جوانان و به طور کلی مسلمانان غرب و دیگر مناطق جهان اسلام سبب حیرت و سرگردانی بسیاری از سازمانهای نظارتی انگلستان و دولت آن کشور شده است. بسیاری از مسلمانان روشنفکر اروپایی درصدد بومیسازی فرهنگ اسلامی بر اساس دیدگاه سلفیسم هستند و این دیدگاه که گاهی از آن به عنوان «احیای ارزشهای اسلامی» نام برده میشود در ساختار آموزشی برخی دانشگاهها و مدارس اسلامی برای ایجاد یک جریان عظیم فکری در قرن 21 میلادی دیده شده و این موضوع نگرانی سازمانهای اطلاعاتی غرب به ویژه انگستان را برای مطالعه و تغییر ساختار مرجعیت اسلامی بر اساس منافع غرب برانگیخته است.
هدف از اجرای این طرح 5 ساله بررسی دقیق علل شکلگیری جریانهای نوسلفی و افراطگرای دینی در قرن حاضر و شناخت زمینههای اعتقادی و تاریخی این تفکرات برای طراحی شکل جدیدی از اسلام بر اساس تعریف سازمانهای حقوق بشری غرب در جهان اسلام است. آنان به دنبال شناسایی عناصری دینی در فرهنگ مکتوب و غیر مکتوب جهان اسلام هستند تا بتوانند علل شکلگیری جریانات سیاسی اسلام را شناسایی و برای آینده آن جریانات برنامهریزی کنند. بدین منظور آنان به دنبال شناخت سازمانهای آموزشی و غیر آموزشی اسلامی در جهان اسلام هستند تا بر کیفیت تغییر استراتژی مسلمانان به سمت جریانات دینی در قرن 21 نظارت کنند و در این راستا تعداد زیادی از شخصیتهای تأثیرگذار در جهان اسلام نیز در برنامه این طرح گنجانده شده است.
از دیگر طرحهای زیرمجموعه «تغییر ساختار مرجعیت اسلامی» شناسایی مکانیسم جذب جوانان به جریانهای سیاسی اسلامی در غرب و شرق و تأثیر آموزههای این سازمانها و مراجع دینی بر فرهنگ و زندگی جوانان است. رمزگشائی از تغییرات سریع فکری و اسلامی در میان جوانان غربی و کشورهای اسلامی به سوی اسلام سیاسی از اهداف مهم این طرح شمرده شده است. در این طرح همچنین کیفیت رسیدن یک فرد به مقام مرجعیت و راهکارهای عملیاتی چون کفایت علمی، نسبت خانوادگی، شخصیت فردی، حمایتهای مالی و سیاسی و دیگر عوامل رسیدن به این مقام مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد. بدیهی است حضور آیتاللههای لندننشین و بسیاری از سران دینی القاعده در انگلستان میتواند به روند این پژوهش برای شناسایی کیفیت شکلگیری مرجعیت دینی و دادن نقش مرجعیت به برخی عناصر غربزده کمک شایانی کند.
در این طرح هم مسائل اعتقادی و فکری و ارزشهای اجتماعی و نُرمهای فرهنگی مسلمانان و شخصیتهای ذی نفوذ اسلامی و هم ساختار تشکیلاتی سازمانها و دانشگاهها و حوزههای علمیه که وظیفه تربیت دینی را برعهده دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. در این طرح سازمانهای تربیتی اسلامی که به صورت غیر رسمی فعالیت میکنند نیز برای تأثیرگذاری بر تغییرات فکری جوانان مسلمان مورد غفلت واقع نشده است. استراتژی نخبگان مسلمان برای ایجاد تغییرات فکری جوانان مسلمان برای طراحان این برنامه پنج ساله از اهمیت زیادی برخوردار است. مرجعیت اسلامی از نظر این طرح شامل مراجع دینی به عنوان افراد با نقش رهبری دینی و نیز سازمانهای اسلامی چون حوزههای دینی و مدارس و دانشگاههای اسلامی است.
راهکارهای عملیاتی طرح تغییر ساختار مرجعیت اسلامی
این طرح دارای سه فاز است:
فاز اول: شناسایی موقعیت و جایگاه مرجعیت مذهبی. برای این منظور تمامی متون درسی که توسط این مرجعیت تدوین و تدریس میشود، مورد بررسی قرار میگیرد. مراجع دینی برای فهماندن تعالیم اسلامی از روش تدریس کتاب، سخنرانی و یا حتی نوشتن مقالات دینی استفاده میکنند و وظیفه این طرح بررسی همه این مواد و شناسایی روشهای تأثیرگذاری مراجع بر افکار پیروان آنان است. مدت زمان برای اجرای فاز اول یعنی بررسی متون درسی و سخنرانیهای دینی 2 سال است. بررسی متون درسی و سخنرانیهای مراجع اسلامی برای شناخت نوع تأثیرات آن افکار بر مسلمانان با محوریت «کیفیت تعامل آنان با غرب» صورت میگیرد.
سؤالاتی که در فاز نخست باید به آنها پاسخ داد عبارتند از: ساختارهای سیاسی در چارچوب فقه اسلامی به چه شکلهای وجود دارند؟ پاسخ به این سؤال میتواند شکل ایدهآل حکومت اسلامی در اذهان جوانان مسلمان بر اساس فقه اسلامی را ترسیم کند. در این سؤال کلی سؤالات دیگری نیز مطرح میشود و آن اینکه نقش شریعت در شکلگیری قانون اساسی در کشورهای اسلامی چیست؟ دموکراسی و موضوعاتی چون عملیات انتحاری و جهاد چگونه تعریف میشود؟ یکی از مباحث مهم در فاز نخست این طرح شناسایی مواردی است که زنان مسلمان از نظر جنسیتی بر اساس تعالیم دینی دارای محدودیتهایی همچون ارث و شهادت در دادگاه و مانند آنها بر اساس فتاوی اسلامی مراجع هستند. در این فاز مباحث اقتصادی مورد نظر مراجع دینی چون مشکل ربا در بانکداری اسلامی، جمعآوری زکات و کیفیت هزینهکردن آنها و سرمایهگذاری در فعالیتهای کلان اقتصادی و بینالمللی نیز مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در این فاز جایگاه علم و علوم عقلی در اسلام و تاریخ مورد بررسی قرار میگیرد و هدف از این بحث شناخت جایگاه مراجع کنونی جهان اسلام در باره علوم مدرن و اهمیت علوم طبیعی است. سؤالی که به دنبال پاسخ به آن هستند این است: کدام علم از علوم مدرن از نظر فقهی بیشتر از دیگر علوم باید مورد عنایت قرار گیرد؟ دیدگاه مراجع دینی در باره پیشرفتهای پزشکی جدید و چالشهای اخلاقی در علوم جدید چیست؟ با توجه به محدودیت فقها و مراجع نسبت به تصویرگری انسان و رویآوری نسل جوان به موسیقی و هنر چگونه مراجع با این پدیده همه گیر رفتار میکنند و موضع آنان در زمینه هنرهای تجسمی چیست؟ از دیگر موضوعات این فاز جایگاه تصوف در اسلام و مراجع دینی کنونی است.
فاز دوم: در فاز دوم پس از بررسی متون دینی و دیدگاههای مراجع بر اساس کتب و منابع مکتوب مصاحبههایی با دانشمندان دینی از مؤسسات مختلف اسلامی انجام میپذیرد تا اطلاعات تاریخی و نظری با دیدگاههای افراد در حال حاضر تطبیق گردد. شاگردان و طرفداران مراجع دینی نیز مورد مصاحبه قرار میگیرند تا میزان تأثیرگذاری و نوع دیدگاههای آنان نیز بهتر درک شود. علاوه بر شاگردان رسمی آن مراجع افرادی هم که از طریق اینترنت و یوتیوب و تلویزیون کابلی با آن مراجع در ارتباط هستند، مورد مصاحبه قرار میگیرند. در این فاز بیشتر بر مصاحبه با جوانانی تأکید ورزیده میشود که در غرب به تحصیل پرداختهاند، زیرا این جوانان مسلمان کمتر مورد توجه مراکز مطالعاتی و اطلاعاتی غرب بودهاند. در مدت 5 سال تاریخچه کاملی از مؤسسات دینی و حوزههای علمیه و دانشگاههای اسلامی و نیز اساتید مهم اسلامی و طرحهای آنان برای سالهای آینده و رابطه آنان با اسلام سیاسی و جریانات اسلامی مدرن و شبکههای بینالمللی و عناصر مهم آنها و رابط دینی و تشکیلاتی بین آنها به دست خواهد آورد.
فاز سوم: در این فاز عموما بر طرفداران مراجع اسلامی و ساختار فکری آنها و شناخت آرمانهای سیاسی و فهم آنان از اسلام و شکل مناسب زندگی تکیه میشود. هدف از اجرای فاز سوم شناسایی راههای جذب جوانان مسلمان به یک مرجع خاص در مقایسه با وجود دیگر مراجع دینی است.
سازمانهای هدف در طرح تغییر ساختار مرجعیت اسلامی تاکنون اطلاعاتی از احتمال گنجاندهشدن حوزههای علمیه شیعی در ایران و نجف در دست نداریم، اما به نظر میرسد حضور برخی دانشگاههای اسلامی شیعی و دانشکدههای وابسته به مراجع شیعه در لندن و دیگر شهرهای انگلستان اطلاعات مناسبی را برای پاسخ به سؤالات طراحان طرح مذکور فراهم آورده باشد، ولی در هر حال میدانیم که دانشگاه الازهر مصر، دار العلوم دیوبند هند، سازمان دیانت ترکیه، دانشکده علوم اسلامی در اسپانیا در محلی به نام Alqueria de Rosales (مزرعه گل در گرانادا)، مرکز پژوهشی اخلاق و فقه اسلامی در قطر و دانشکده زیتونه در آمریکا جزء مراکزی است که طراحان این برنامه در چهار سال باقیمانده آنها را مورد بررسی قرار میدهند.
در خاتمه یادآوری میشود که تغییر در مواد درسی مدارس دینی پاکستان و افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی و از جمله کشورهای با اکثریت مسلمان در بالکان در دهههای گذشته از سیاستهای مدون سازمان ملل و واحدهای مرتبط با آن بوده و در این راستا توفیق چندانی در حذف موادی مرتبط با جهاد با کفار و مشرکین و دستورها و قوانین دینی مربوط به امامت سیاسی از کتب درسی مدارس دینی نداشته است و جریانهای سیاسی اسلام به شکلهای مختلف اعتدالی و تندرو و گاهی لیبرالی همچنان در حال رشد روزافزون هستند.