صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۰۷۵۳۲
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۱

گروه اندیشه ــ سی‌وچهارمین شماره از پانزدهمین دوره نشریه علمی ـ پژوهشی «جاويدان خرد» به صاحب‌امتیازی مؤسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران، مدیرمسئولی عبدالحسين خسروپناه و سردبیری غلامحسين ابراهيمي‌ديناني به زیور طبع آراسته شد.

به گزارش ایکنا؛ در این شماره نشریه علمی ـ پژوهشی «جاویدان خرد»، مقالاتی با عناوین «بررسی مسئله باید و هست در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)» نوشته حسین احمدی و محمد كریمی؛ «شرح و نقد دیدگاه صدرالمتالهین درباره آموزه وحیانی رجعت» تألیف علی افضلی؛ «ادراك خیال به مثابه رابطه‌ای دوسویه میان نفس و عالم خیال از دید سهروردی» به قلم منیره پلنگی و زینب محمدنژاد؛ «تشكیك وجود و ماهیت در نظام فلسفی شیخ اشراق» تألیف میثم زنجیرزن حسینی؛ «تقریری از وجود مطلق و مقید از دیدگاه ملاصدرا» تالیف حسام الدین شریفی»، «انسان قدیم در شاهنامه» نوشته مریم اسدیان و بابك عالیخانی؛ «كمیت قیاس شرطی نزد شمس الدین سمرقندی» تألیف اسدالله فلاحی و «بررسی مهبانك از منظر فلسفه اسلامی» به قلم حسین ثقفی‌هیر و مهدی گلشنی منتشر شده است.
همچنین مقالات «مارتین لینگز و هنر نمایش: به سوی بوطیقای نمایش عرفانی» نوشته سیدرحمان مرتضوی باباحیدری؛ «مفهوم شناسی «فطرت» و نفی ادركات فطری در اندیشه سینوی» تألیف مصطفی مؤمنی؛ «معانی تمثیلی آب در تعلیم دائویی: نظرگاه طریقت اسلامی (انگلیسی)» به قلم اسماعیل رادپور؛«تلقی ابن عربی از زمان در كتاب الفتوحات المكیه» نوشته حمیدرضا هاشمی؛ «عوامل مؤثر بر ارتباط و نشانه‌شناسی در معماری ـ مطالعه موردی مسجد كبود تبریز» تالیف احد نژادابراهیمی، مینو قره‌بگلو و سیدمسعود وفائی نیز از دیگر مقالات منتشرشده در این شماره هستند.
بررسی مسئله باید و هست در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
در چکیده مقاله «بررسی مسئله باید و هست در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)» آمده است: «فرااخلاق به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق می‌پردازد. یكی از موضوعات فرااخلاقی، مباحث منطقی است كه به استنتاج مفاهیم و گرازه‌های اخلاقی می‌پردازد؛ بنابراین، رابطه باید و هست در دیدگاه علامه طباطبایی در زمره مباحث منطقی فرااخلاق است كه نوشته‌ای به روش این مقاله به آن نپرداخته است. نویسنده در این مقاله درصدد است تا دیدگاه علامه طباطبایی درباره ارتباط جمله‌های اخلاقی را در تمام جوانب تبیین و بررسی كند. ایشان جمله‌های اخلاقی را اعتباری، اخباری و استنتاج‌پذیر و آن استنتاج را جدل می‌داند. اما به نظر می‌رسد بیانی برهانی از جمله‌های اخلاقی بر طبق نظریه علامه امكان داشته باشد و اشكال‌های طرح شده در بیان علامه طباطبایی بر برهان‌پذیری جمله‌های اخلاقی قابلیت پاسخ را دارند. به هر حال ایشان جدل در جمل‌های اخلاقی را قبول دارد و جمله‌های اخلاقی را بر پایه واقعیت نامتغیر استوار می‌داند؛ بنابراین ایشان نسبی‌گرایی اخلاقی را نمی‌پذیرد و با شكاف باید و هست مخالفت می‌كند».
شرح و نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره آموزه وحیانی رجعت
در طلیعه مقاله «شرح و نقد دیدگاه صدرالمتالهین درباره آموزه وحیانی رجعت» می‌خوانیم: «از مسلمات تعالیم اسلامی، و به ویژه شیعی، اعتقاد به رجعت، به معنای عام آن است، یعنی زنده شدن برخی مردگان و بازگشت آنان به حیات دنیوی. از سوی دیگر، مبانی فیلسوفان مسلمان، و به ویژه مرحوم صدرالمتالهین، در باب موضوعاتی همچون نفس، تعریف و مراتب تجرد، معیار نقص و كمال كه به مادیت و تجرد باز می‌گردد نحوه وقوع مرگ طبیعی و... لوازمی به دنبال دارد كه به نظر می‌رسد با برخی آموزه‌های دینی تعارض داشته باشد. یكی از این آموزه‌ها رجعت است. مقاله حاضر به این موضوع می‌پردازد كه اولاً دیدگاه ملاصدرا درباره رجعت چیست؟ آیا آن را در مورد همه انسان ها می‌پذیرد، یا یكسره آن را انكار می‌كند و یا قائل به تفكیك می‌شود و آن را در مورد برخی انسان‌ها ممكن و در مورد برخی دیگر محال می‌داند و در چنین صورتی معیار این تفكیك چیست؟ ثانیا نظریات صدرالمتالهین در این مباحث چه قدر با هم سازگار است؟ و ثالثاً این نظریات از سویی تا چه اندازه مطابق با موازین عقلی است و از سوی دیگر آیا با ظواهر و نصوص صریح قرآن و حدیث همخوانی دارد یا خیر».
ادراك خیال به مثابه رابطه‌ای دوسویه میان نفس و عالم خیال از دید سهروردی
نویسنده مقاله «ادراك خیال به مثابه رابطه ای دوسویه میان نفس و عالم خیال از دید سهروردی» در چکیده نوشتار خود آورده است: «سهروردی ادراك خیالی را اضافه اشراقی بی‌واسطه نور اسپهبد نفس با صور معلقه عالم خیال مستقل از نفس می‌داند و در این فرآیند برای هیچ امری حتی صور ادراكی، حیثیت وساطت قائل نیست. بنابراین با حذف مدخلیت صور ذهنی در ادراك خیالی، بحث مطابقت صور ذهنی با متعلق خارجی جای طرح نمی یابد. از نظر سهروردی آنچه در ادراك خیالی به عنوان امر جدیدی برای انسان حادث می شود، اضافه اشراقی خاصی است كه پیش از این ادراك خاص، فاقد آن بود. در اضافه اشراقی نفس با عالم خیال، حضور بی واسطه صور معلقه در مشهد نفس را می‌توان جنبه انفعالی نفس و توجه نفس به این حضور را می‌توان جنبه فعال بودن نفس به شمار آورد و ادراك خیالی از دید سهروردی را آمیزه‌ای از فعل و انفعال نفس دانست. از نظر سهروردی خیال انسان با عالم خیال رابطه‌ای دوسویه دارد. از یك سو ادراك خیالی در ارتباط نفس با عالم خیال محقق می‌شود و از سوی دیگر نفس می‌تواند صور معلقه خیالی، در عالم خیال مستقل از خود بیافریند. صور خیالی ذهنی با اینكه از دید سهروردی مدخلیتی در ادراك خیالی ندارند، می‌توانند ابزار نفس برای خلق صور معلقه خیالی و تصرف در عالم خیال كه متعلق ادراك خیالی همه نفوس است، باشند. رابطه دو سویه نفس با عالم خیال مبین مسائل فكری بسیاری از آفرینش هنری تا حشر جسمانی است».
تشكیك وجود و ماهیت در نظام فلسفی شیخ اشراق
در چکیده مقاله «تشكیك وجود و ماهیت در نظام فلسفی شیخ اشراق» می‌خوانیم: «بحث تشكیك یكی از مهمترین مسائل فلسفی است كه در نظامات فلسفی بدان پرداخته شده است. صدرالمتالهین قائل به تشكیك در وجود بوده و با تفتیش در نظام مشایین، ایشان را نیز قائل به تشكیك خاصی می‌داند. ولیكن قرائت صدرا و اتباع ایشان از تشكیك در نظام اشراقی، تشكیك ماهوی است. زیرا صدرا، اعتباریت وجود را در نظام فلسفی شیخ اشراق به معنای معقول ثانی منطقی پنداشته، فلذا شیخ اشراق را اصالت ماهوی دانسته و مباحث تشكیكی ایشان را در ساحت ماهیت معنا كرده است. نگارنده قائل است كه اولاً: اعتباریت وجود در نظام اشراقی به معنای معقول ثانی منطقی نیست تا اینكه شیخ اشراق را اصالت ماهوی بدانیم بلكه وی قائل به عینیت وجود است و اعتباریت به معنای معقول ثانی فلسفی است. و ثانیاً: شیخ اشراق فقط مباحث تشكیك را در ماهیت مطرح ننموده بلكه تمایز تشكیكی را در ساحت وجود نیز طرح نموده است. و ثالثا: اگر ایشان قائل به تشكیك ماهوی است به جهت این است كه وجود و ماهیت را در عالم خارج منحاز از یكدیگر نمی‌داند فلذا تشكیك وجود منجر به تشكیك ماهیت خارجیه نیز می‌شود».
تقریری از وجود مطلق و مقید از دیدگاه ملاصدرا
در چکیده مقاله «تقریری از وجود مطلق و مقید از دیدگاه ملاصدرا» آمده است: «به اعتقاد ملاصدرا، حقیقت مطلق وجود، محض هستی و تحقق در خارج است. این حقیقت با وسعت و بساطتی كه دارد، برای موجودات دیگر تحققی باقی نمی‌گذارد. در عین حال ملاصدرا، به وجودهایی كه مقید هستند نیز قائل است. ملاصدرا، معتقد است حقیقت مطلق، می‌تواند خود را به صورت هستی‌هایی مقید و محدود تنزل دهد. با این تنزل موجودات دیگر محقق می‌شوند. نسبت این موجودات با هستی مطلق، نسبت مقسم با اقسام است. زیرا وجود مطلق با اطلاق مقسمی، تمام اقسام وجود را شامل می‌شود. از جمله وجودهای به شرط شیء كه همان موجودات مقید هستند. ضمن آنكه موجودات مقید، دارای متن و وجودی مختص خود هستند؛ مستقل و جدای از وجود مطلق نیستند. وجود مطلق است كه به صورت مقید جلوه‌گر شده است. هر وجود مقیدی به یك لحاظ همان واجب‌الوجود است كه مقید شده است و به لحاظ آنكه مقداری از حقیقت وجود را متجلی می‌سازد دارای نقصان و فقدان و غیر از واجب الوجود است».
«انسان قدیم» در شاهنامه
در طلیعه نوشتار «انسان قدیم در شاهنامه» می‌خوانیم: «در همه سنت‌های معنوی كه طریق رسیدن به كمال حقیقی انسان را نمودار می‌كنند، كم‌وبیش از دو مقام سخن رفته است: مقام «كرامت» كه مقام پاكی و ظهور نور فطرت آغازین است و مقام «كمال» كه سوختن در آتش عشق است و رسیدن به خویشتن خویش. مقام نخست متعلق به «انسان قدیم» یا انسان راستین است و مقام دوم متعلق به «انسان كامل». در شاهنامه فردوسی این دو مقام را می توان به سیاوش و كیخسرو نسبت داد كه اولی (پدر) نمونه انسان قدیم و دومی (پسر) نمونه انسان كامل است.در این مقاله، با رویكرد جاویدان خرد، از تعلیم سنتی دائویی در تحلیل بخشی از مقام معنوی سیاوش در شاهنامه بهره خواهیم برد. در تعلیم دائویی انسان قدیم دارای خصائصی همچون بی فعلی، بساطت و سادگی، صلح كل و... است كه این ویژگی‌ها در شخصیت معنوی سیاوش نیز به چشم می‌خورد. بر این اساس، با توجه به ارتباط سیاوش با رمز «ماه» و پیوند او با نور فطرت انسانی و نیز مقام «قلب» نشان خواهیم داد كه او در میان مقامات سلوكی، صاحب مقام متوسط یعنی صاحب نور سكینه است و مظهر انسان قدیم به شمار می‌رود».
مفهوم‌شناسی «فطرت» و نفی ادركات فطری در اندیشه سینوی
نویسنده مقاله «مفهوم شناسی «فطرت» و نفی ادركات فطری در اندیشه سینوی» آمده است: «مفهوم «فطرت» از مفاهیمی است كه در زبان فلاسفه اسلامی و غربی بیان شده است. در منابع اسلامی نیز در خصوص رابطه انسان با دین در آیات قرآن و روایات نیز آمده است. پیرو كاربرد اخیر، نظریه فطرت در اندیشه متاخرین از جمله مطهری به نحوی مطرح و پرداخته شده كه در اندیشه فلسفی مسبوق به سابقه نیست. در فلسفه غرب در قالب اندیشه «ادراكات فطری» بیان شده است. هر چند در اندیشه فلاسفه اسلامی از جمله ابن سینا مكرر «فطرت» به كار رفته است ولی بر هیچكدام از دو معنای فوق دلالت ندارد. این مقاله ضمن بیان معنا و كاربرد فطرت در تفكر سینوی، به رد این انگاره كه وی قائل به ادراكات فطری- اعم از تصوری و تصدیقی- است پرداخته است. فطرت در عبارات شیخ به معنای نوعی استعداد و نیز طبیعت هر قوه ادراكی كه استعداد خاص خود را داشته و مشوب به هیچ مدركی غیر خود نگشته است، اطلاق شده است؛ او از «فطرت عقل» و «فطرت وهم» نام می‌برد. فطرت به معنایی كه متأخرین، معطوف به گرایش دینی انسان، مطرح نمودند در ابن سینا و فلاسفه متقدم اسلامی مطرح نیست. در عبارات ابن سینا نیز شواهد و دلایل زیادی بر نفی هر گونه معرفت فطری، به معنی دكارتی آن، وجود دارد. علم انسان از معرفت حسی شروع می‌شود و هیچ‌گونه ادراكی قبل از محسوسات در ذهن و لوح ضمیر انسان منقوش نیست».
یادآور می‌شود علاقه‌مندان برای دریافت اصل مقالات می‌توانند به نشانی اینترنتی http://www.javidankherad.ir/ مراجعه کنند.
انتهای پیام