به گزارش ایکنا؛ در این شماره از فصلنامه «خردنامه صدرا»، مقالاتی با عناوین «انسجام اصول فلسفی معاد شناختی ملاصدرا» نوشته مرتضی حسینزاده، سحر کاوندی و محسن جاهد؛ «جایگاه قوه خیال در صدور افعال و نتایج تربیتی آن (با تاکید بر مبانی نفس شناسی صدرالمتالهین)» تالیف نرگس موحدی، مرضیه اخلاقی، زهره اسماعیلی و علیرضا پارسا»؛ «تحلیل قیامت و ارتباط آن با مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدرا» به قلم لیلا پوراکبر و عین الله خادمی؛ «بررسی تحلیلی تطبیقی نظریه بساطت مشتق در آراء سید سند و ملاصدرا» تالیف فاطمه عابدینی، علی ارشدریاحی . محمود زراعت پیشه؛ «تحلیل وجودی مسئله ضعف اراده از منظر حکمت متعالیه» به قلم اکبر پورمرضیه، حسن مرادی و محمود صیدی؛ «مواجهه ابن سینا و سهروردی در مسئله علم الهی و ظهور حکمتی برتر» نوشته حمید ملکی و یحیی کبیر و «بررسی تحلیلی دیدگاه نهایی صدرالمتالهین در موضوع علم الهی به مادیات» تالیف سیداحمد غفاری قره باغ منتشر شده است.
انسجام اصول فلسفی معاد شناختی ملاصدرا
در چکیده مقاله «انسجام اصول فلسفی معاد شناختی ملاصدرا» میخوانیم اثبات معاد جسمانی به عنوان یكی از مسائل فلسفی، همواره در بین فیلسوفان اسلامی مورد توجه بوده است. ملاصدرا در نظام فلسفی خود با بكار گرفتن اصول معادشناختی، به اثبات جسمانیت معاد و نیز تبیین حالات بعد از معاد پرداخته است. كشف انسجام بین اصول معادشناختی و همچنین انسجام بین نتایج آنها، به تبیین بهتر نظریة معاد جسمانی ملاصدرا میانجامد. این پژوهش، با تمركز بر اصول معادشناختی و استخراج مبانی آنها، به بررسی انسجام درونی و بیرونی این اصول و نتایج آنها پرداخته و اثبات میكند كه اصول معادشناختی با یكدیگر و نیز برخی از نتایج نسبت به هم، انسجامی قوی (رابطة ایجادی) دارند، گرچه برخی دیگر از نتایج نسبت به یكدیگر دارای انسجامی ضعیفند. همچنین برخی از مبانی كه در مسیر اثبات معاد جسمانی نقشی بنیادین دارند مانند اتحاد عاقل و معقول، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقا بودن نفس و بساطت وجود بصراحت جزو اصول اثباتی معاد ذكر نشدهاند. عدم تفكیك اصول هستیشناختی و انسانشناختی و عدم رعایت تقدم و تأخر در چینش اصول نیز میتواند از كاستیهای مسیر اثباتی این نظریة مهم فلسفی، از سوی ملاصدرا بشمار آید.
جایگاه قوه خیال در صدور افعال و نتایج تربیتی آن
نویسنده مقاله «جایگاه قوه خیال در صدور افعال و نتایج تربیتی آن (با تاکید بر مبانی نفس شناسی صدرالمتالهین)» در طلیعه نوشتار خود آورده است مراحل صدور فعل نزد فیلسوفان مسلمان به دو مرحلة «مبادی ادراكی» و «مبادی تحریكی» تقسیم میشود. تحلیلهای ناظر به جایگاه قوة خیال در مبادی ادراكی فعل، از سنخ مباحث شناختشناسیند كه تأثیر قوای ادراكی و بویژه قوة خیال را در مبادی علمی صدور فعل بررسی میكنند. مسئلة اصلی در این پژوهش، تبیین چگونگی تأثیرگذاری قوة خیال در مراحل صدور فعل است. رهیافتهای بدست آمده، مطابق دیدگاه صدرالمتألهین، نشان میدهد كه اولاً، قوه خیال در مبادی ادراكی، تصویرسازی و تصدیق فعل، جایگاه مهمی دارد و ثانیاً، منابع مؤثر در تصویرسازیهای قوه خیال عبارتند از مدركات حواس پنجگانه، تمثلات وجودی انسان و حتی فراتر از آن، ذات انسان، بطوری كه با تغییر و كنترل و همچنین تعالی این منابع، میتوان نتایج مثبت تربیتی را در رفتار انسان به دست آورد. ثالثاً، با توجه به تحلیل مراحل فعل، «نیت» را میتوان مطابق با مرحلة تصور و تصدیق در فرآیند صدور فعل دانست كه با توجه به فرادیدگاه ملاصدرا، مبنی بر صدوری بودن ادراك در مرتبة خیال، به طور مستقیم بر نفس اثر میگذارد.
تحلیل قیامت و ارتباط آن با مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدرا
در طلیعه نوشتار «تحلیل قیامت و ارتباط آن با مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدرا» آمده است مسئله محوری مقاله حاضر، تحلیل معنای قیامت و ارتباط آن با مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدراست. قیامت پنج قسم دارد كه دو قسم قیامت صغرا و كبرای انفسی، از مراتب مرگ ارادی است. قیامت در نوع انفسی آن، تحولات وجودی نفس است كه در مراحل مختلف مرگ ارادی رخ میدهد؛ مرتبه ابتدایی آن موسوم به قیامت صغرای انفسی و مرتبه نهایی آن، قیامت كبرای انفسی نامیده میشود. ملاصدرا با استفاده از مبانی متافیزیكیش همچون اصالت وجود، وحدت تشكیكی، تشخص وجود، حركت وجودی، جسمانیةالحدوث و روحانیة البقاء، و اتحاد عاقل و معقول، به تحلیل اقسام قیامت میپردازد. او طی مراحل سلوك عملی را برای تحقق قیامت صغرای انفسی لازم میداند. قیامت كبرای انفسی در نظر ملاصدرا دستیابی به مقام فناست. مقام فنا در دو نظام وحدت تشكیكی و وحدت شخصی وجود، قابل واكاوی است.
در نظام وحدت تشكیكی وجود، نفس در حركت وجودی اشتدادی با گذر از مراتب حسی، خیالی و عقلی، به مقام عندیت و پس از آن به مقام تمكین بعد از تلوین یا بقاء بعد از فنا نائل میشود. در نظام وحدت شخصی وجود، هستی انسان عین ربط به هستی خداوند بوده، حق تعالی را متجلی در حقایق میبیند. در این مقام، فرد مظهر اسماء جمالی و جلالی حق گشته، به فعلیت تمام اسماء نائل میگردد. سالكی كه قیامت كبرایش در دنیا محقق شده، همة اقسام فنا را تجربه میكند.
بررسی تحلیلی تطبیقی نظریه بساطت مشتق در آرای سید سند و ملاصدرا
نویسنده مقاله «بررسی تحلیلی تطبیقی نظریه بساطت مشتق در آراء سید سند و ملاصدرا» در طلیعه نوشتار خود آورده است در علومی نظیر منطق، اصول فقه و فلسفه، در باب مشتق و حقیقت اجزاء تشکیل دهنده آن، دو نظریه اصلی مطرح شده است: ترکب مفهومی مشتق و بساطت آن. انتخاب هریک از این دو رای، تفاسیر متفاوتی را از مسائل فلسفی به دست میدهد، لذا فلاسفه، همچون سایر اندیشمندان علوم دینی، در گزینش یکی از این دو رای، نهایت دقت را بکار بردهاند. در میان این دیدگاهها، سید سند نظر متفاوتی ارائه کرده و به مجمل بودن مشتق معتقد است. او بر این باور است که مشتق، بالقوه (نه بالفعل) از سه جزء ترکیب شده است. بررسی آراء ملاصدرا نشان میدهد که نظریه یی که با نام سید سند در آثار ملاصدرا رد شده، با آنچه در بیانات خود سید سند یافت میشود، انطباق ندارد. او بیشتر به نظر رقیب سید سند، یعنی محقق دوانی، گرایش دارد.
تحلیل وجودی مسئله ضعف اراده از منظر حکمت متعالیه
در طلیعه نوشتار «تحلیل وجودی مسئله ضعف اراده از منظر حکمت متعالیه» آمده است موضوع این مقاله ضعف اراده یا شکاف بین نظر و عمل است و مسئله آن، چگونگی تحلیل وجودی این مسئله بر اساس نظریه وحدت تشکیکی وجود. در تحلیل ماهوی، مبادی فعل ارادی دارای ترتب علی و زمانیند اما در تحلیل وجودی، آنها مراتب حقیقت واحد وجودند. با این تفسیر، علم و عمل وجوه یک حقیقتند که وقتی از ذات نشئت میگیرد، در مرحله یی نام علم به خود میگیرد و در مرحلهای دیگر، نام اراده یا شوق. در نتیجه، علم و عمل ارادی دو رشته به هم متصل هستند که ریشه واحدی در ذات انسان دارند؛ ریشهای از سنخ محبت و ابتهاج. در دید ماهوی، ضعف اراده را باید در ضعف اعضای زنجیره علی قبل از آن، مثل تصور فعل و تصدیق به فایده آن، جستوجو نمود. اما در دید وجودی، ضعف عمل ارادی در رابطه مستقیم با ضعف وجودی انسان و ضعف علم مساوق با آن است. تفاوت نگاه وجودی با نگاه ماهوی در این است که نگاه وجودی عمل ارادی را در انتهای یک زنجیره از مبادی و جدای از علم نمیداند، بلکه عمل یکی از ظهورات حقیقتی وجودی و مساوق با علم است.
مواجهه ابن سینا و سهروردی در مسئله علم الهی و ظهور حکمتی برتر
نویسنده مقاله «مواجهه ابن سینا و سهروردی در مسئله علم الهی و ظهور حکمتی برتر» در چکیده مقاله خود آورده است در مسئله علم الهی، عمده بحث و نزاع در مورد علم واجب تعالی به ماسوا است. نوشتار حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که چه الگویی در تبیین علم الهی میتواند علاوه بر اثبات تمامی مراتب علم برای خداوند، با واجب الوجود بودن حق تعالی منافات نداشته باشد؟ در راستای پاسخ به این پرسش، بوعلی سینا به ارائه الگویی با محوریت صور مرتسمه میپردازد که نتیجه آن اثبات علم حصولی به ماسوا برای خداوند است. در تبیین نحوه فاعلیت الهی، ابن سینا دوباره سراغ علم الهی میرود و با طرح فاعلیت بالعنایه، خلق موجودات را نتیجه علم فعلی خداوند نسبت به عالم و رضایت او به نظام احسن میداند.
اما در اندیشه شیخ اشراق این الگوی سینوی به چالش کشیده شد. شیخ شهید عقیده داشت تبیین ابن سینا، علاوه بر نقض بساطت ذات حق تعالی، تنها قوهای صرف را برای خداوند اثبات میکند. صدرالمتالهین، در مقام قضاوت، اشکالاتی را به هر دو رای وارد میکند و بر اساس قاعده بسیط الحقیقه، تبیینی متعالی درباره مسئله ارائه میکند که نه اشکال ذهنی بودن صور مرتسمه سینوی را دارد و نه همچون تبیین اشراقی، قاصر در اثبات علم پیش از ایجاد، برای خداوند است. او اثبات میکند که تمامی وجودات و علوم در وجود خداوند و علم او به ذاتش مستهلکاند.
انتهای پیام