صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۲۵۲۳۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۷

زنده یاد سیدحسن حسینی، شاعر و نویسنده که سابقه حضور در مناطق جنگی را نیز داشته، شعرهای بسیاری درباره جنگ و شهدای دفاع مقدس سروده است.

به گزارش ایکنا؛ به بهانه چهلمین سالگرد دفاع مقدس نگاهی به شعر جنگ و یا شعر دفاع مقدس داریم، شعری که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله تولد یافت و به تدریج رشد کرد و بالنده‌تر شد. در گزارش پیش‌رو گذری بر شعر‌های مرحوم سیدحسن حسینی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی کشورمان داریم.
 
سیدحسن حسینی، یکم فروردین‌ماه ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. وی از سال ۱۳۵۲ نوشتن و سرودن را در مطبوعات به ویژه مجله «فردوسی» آغاز کرد. در حوزه اندیشه و هنر اسلامی (حوزه هنری) مسئولیت بخش ادبیات و شعر را به همراه قیصر امین‌پور بر عهده داشت و از سال ۱۳۷۸ به فعالیت در واحد ویرایش رادیو تهران مشغول شد. از این شاعر می‌توان به آثاری مانند «هم‌صدا با حلق اسماعیل»، «براده‌ها»، «گنجشک و جبرئیل»، «سکانس کلمات»، «نوش‌داروی طرح ژنریک»، «سفرنامه گردباد» و ... اشاره کرد. سیدحسن حسینی نهم فروردین‌ماه ۱۳۸۳ در سن ۴۸ سالگی درگذشت. 
 
تعریف مرحوم حسینی از شعر جنگ؛  مجموعه سروده‌هایی است که در قالب‌های گوناگون اعم از سنتی و نو نیمایی و سپید شکل گرفته‌اند و درونمایه اصلی آن‌ها تشویق و تکریم «دوست» و تحقیر و تهدید «دشمن» و تقویت روحیه مذهبی ملی برای حفظ وطن و انقلاب است. او شعر جنگ را به لحاظ زمانی حدفاصل بین شروع تجاوز «دشمن» تا روز پذیرش «قطعنامه ۵۹۸» می‌داند.
 
به باور سیدحسن حسینی، سرودن شعر جنگ کار ساده‌ای نیست، زیرا جز شاهنامه بخش اصلی رزم‌های آن به حوزه اساطیر اختصاص دارد، نمونه و الگوی ارزشمندی برای شاعران معاصر وجود ندارد تا از آن الگو بگیرند و شعر جنگ بسرایند.  در واقع مرحوم حسینی، شعر جنگ را به عنوان یک پدیده مادر پذیرفته و اگر درباره شعر دفاع مقدس سخن می‌گوید، آن را با یک سری از نشانه‌های خاص فرهنگی کشورمان تعریف می‌کند.
 
در ادامه نمونه‌هایی از شعر‌های جنگ سیدحسن حسینی را از کتاب «هم صدا با حلق اسماعیل» می‌خوانیم.
 
به رسم شهیدان
 
بیا عاشقی را رعایت کنیم
ز یاران عاشق حکایت کنیم
 
از آن‌ها که خونین سفر کرده‌اند
سفر بر مدار خطر کرده‌اند
 
از آن‌ها که خورشیدِ فریادشان
دمید از گلوی سحرزادشان
 
حکایت کنیم از تباری شگفت
که کوبید در هم، حصاری شگفت
 
از آن‌ها که پیمانه «لا» زدند
دل عاشقی را به دریا زدند
 
هلا منکر جان و جانان ما
بزن زخم انکار بر جان ما
 
بزن زخم، این مرهم عاشق است
که بی‌زخم مردن غم عاشق است
 
بیار آتش کینه نمرودوار
خلیلیم! ما را به آتش سپار
 
در این عرصه با یار بودن خوش است
به رسم شهیدان سرودن خوش است
 
بیا در خدا خویش را گم کنیم
به رسم شهیدان تکلم کنیم
 
مگو سوخت جان من از فرط عشق
خموشی‌ست هان! اولین شرط عشق
 
بیا اولین شرط را تن دهیم
بیا تن به از خود گذشتن دهیم
 
ببین لاله‌هایی که در باغ ماست
خموش‌اند و فریادشان تا خداست
 
چو فریاد با حلق جان می‌کشند
تن از خاک تا لامکان می‌کشند
 
سزد عاشقان را در این روزگار
سکوتی از این گونه فریادوار
 
بیا با گل لاله بیعت کنیم
که آلاله‌ها را حمایت کنیم
 
حمایت ز گل‌ها، گل افشاندن است
هم‌آواز با باغبان خواندن است
 
****
یاران شهید
 
گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید
گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید
گفتم: به چه ره بایدمان رفتن؟ گفت:
آن راه که می‌روند یاران شهید
 
لب‌تشنه‌ام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم، یاران!
با حنجره عشق جوابم بدهید
 
همواره دلم لبالب از یاد تو باد
خورشید شبم نام سحرزاد تو باد
حاشا که به جز حرف تو حرفی بزنم
این حنجره ارزانی فریاد تو باد
 
چون لاله ز باغ سرخ سر بر کردی
از نافه عشق تن معطر کردی
تا چشمه جوشان شهادت رفتی
آن‌گاه از آن چشمه لبی‌تر کردی
 
****
طریق عاشقی
 
می‌روم مادر که اینک کربلا می‌خوانَدَم
از دیار دور یار آشنا می‌خوانَدَم
 
مهلت، چون و چرایی نیست مادر، الوداع
زان که آن جانانه بی‌چون و چرا می‌خواندم
 
وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا می‌خواندم
 
بانگ «هل من ناصر» از کوی جماران می‌رسد
در طریق عاشقی روح خدا می‌خواندم
می‌روم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون
جاودان تاریخ ساز کربلا می‌خواندم
 
ذوالجناح رزم را گاه سحر زین می‌کنم‌
می‌روم آنجا که نای نینوا می‌خواندم
 
یا علی گویان سرود لا تَخف سر می‌دهم
کز نجف آنک علی مرتضی می‌خواندم
 
هیمه سردم که کانون شرر می‌جویدم
آیۀ دردم که قانون شفا می‌خواندم
 
مطلع شعر بهارانم که در گوش چمن
هر سحر باد صبا تا انتها می‌خواندم
 
قصۀ خونین عشقم من که نسل عاشقان
بعد از این در برگ برگ لاله‌ها می‌خواندم
 
این شاعر رباعی «در راه خدا» را برای مادران شهدا سروده است؛
 
در راه خدا تن به خطر باید داد
در مقدم انقلاب سر باید داد
آن شیرزنی که شوهرش گشت شهید
می‌گفت در این راه پسر باید داد
انتهای پیام
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
عبدالله
|
|
۲۱:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
خدا رحمت کند مرحوم حسینی را.و با اجداد طاهرش محشور بگرداند.