به گزارش ایکنا، همه ادیان الهی از زمان پیامبر خاتم(ص) تا امروز، آینده بشر را روشن و همراه با صلح، صفا، آرامش، امنیت و گسترش عدالت میدانند؛ آیندهای که با ظهور منجی الهی، اهل باطل و ظلم و ستم نابود میشوند و عدالت در سراسر جهان فراگیر میشود. مسیحیان این منجی را حضرت «عیسی مسیح» میدانند و در دیدگاه یهودیان نیز آن شخصیت الهی و موعود امم «سرور میکائیلی» یا «ماشیح» و در نگاه زرتشتیان «سوشیانس» یعنی نجاتدهنده جهان است؛ اما در اندیشه مسلمانان به خصوص شیعیان این تحول شگرف و بینظیر و جهانی به دست امام مهدی(عج) رقم خواهد خورد. چراکه پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۶۰ هجری، حضرت امام زمان(عج) به امامت رسیدند و بر همین اساس نهم ربیعالاول، نخستین روز امامت امام عصر(ع) و آغاز دورهای حیاتی و مهم در تاریخ اسلام است؛ چراکه حجتبنالحسن(عج) در آخرالزمان ظهور میکند و به همراه یارانشان حکومتی جهانی برپا میسازد و دنیا را که پر از ظلم و ستم شده است، آکنده از عدل و داد میکند؛ لذا میتوان گفت که پدیده انتظار و اعتقاد به منجی یک اندیشه جهانی، فراملیتی و فرامذهبی است که همه جهان را دربرگرفته و در فرجام تاریخ، نوع بشریت از برکات و دستاوردهای بزرگ آن، بهرهمند خواهد شد. از این رو مسئله انتظار و امید به آیندهای درخشان و تشکیل حکومت عدل الهی به دست آخرین حجت الهی، مورد توجه و عنایات پیامبر(ص) و سایر پیشوایان الهی بوده است، به طوری که همواره پیروان خود را به انتظار و فراهم آوردن زمینههای ظهور تشویق و ترغیب میکردند. چراکه اگر مردم آماده نباشند و خود را مهیا برای ظهور نکنند، حضرت ظهور نخواهند کرد.
بر همین اساس و با توجه به سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(عج)، درباره جایگاه اعتقاد به منجی در زندگی بشریت، کاهش مشکلات و نقش وجودی امام زمان(عج) در جامعه با حجتالاسلام علی قهرمانی، عضو هیئت مدیره مرکز مطالعات حوزه و فضای مجازی و مدیر مؤسسه ندای هجرت، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ جایگاه مفهومی و نقش منجی در هدایت بشر چیست و چگونه است که حقیت انتظار و اعتقاد به منجی سبب آرامش و رفع مشکلات جهان میشود؟
اگر تاریخ بشریت را از زمان حضرت آدم تا به امروز در قالب یک کاروان تصور کنیم، این کاروان از یک مقصد راه خود را آغاز کرده و به سمت هدف در حال حرکت است. در طول حرکت به این کاروان گفته شده است که منزلهایی برای استراحت، بازبینی راه و تازه کردن نفس وجود دارد، اما این کاروان برای پیمودن مسیر خود نیاز به راهنمایی دارد تا به آن هدف برسد؛ لذا پیامبران و ائمه معصومین(ع) راهنمایان این کاروان بودند که در طول تاریخ بشریت موجب هدایت کاروان به سمت هدف اصلی میشدند. آنها منزلگاهها را به مردم برای تازه شدن نفس و مهیا شدن برای ادامه مسیر نشان میدادند و با معجزات و پیامهایی که از طرف خداوند ارائه میدادند، خیال بشریت را راحت میکردند که مسیر صحیح است. اما در طول این مسیر و در دورهای به دلیل رفتارهای خود بشریت، مردم از دسترسی مستقیم به این راهنمایان بینصیب شدند.
هر پیامبری شرعیت جدید با خود نیاورد و تنها برخی از پیامبران بودند که با خود شرعیت جدید آوردند. این پیامبران به مردم جایگاه اتراقی را نشان دادند که از طریق آن میتوانستند حقیقت زندگی را درک و نفسی تازه کنند تا به شریعت و هدف بعدی رسند. در شریعت آخر نیز راهنمایانی آورده شدند که بشریت از فیض حضور آخرین آنها، برای مدتی بیبهره شده است.
در طول تاریخ و آمدن نسلهای مختلف، برخی از این نسلها در اینکه مقصدی وجود داشته باشد و یا اینکه هدفی مشخص شده باشد تشکیک میکنند. اما برخی دیگر با توجه به فطرت و نهاد آدمی و نشانههایی که راهنمایان اصلی نشاندادهاند اعتقاد دارند که سرانجام در مسیر این هدف و مقصد، صلح و عدالت جهان را فراخواهد گرفت و بساط ستم برچیده میشود، چراکه این خواست عمومی انسانهاست؛ لذا تمام اقوام جهان در انتظار یک رهبر و منجی بزرگ به سر میبرند و همگی در اوصاف کلی و اصول برنامههای او اتفاق نظر دارند. بنابراین برخلاف آنچه شاید بعضی میپندارند، موضوع ایمان به ظهور یک نجاتبخش بزرگ اختصاص به اعتقاد مسلمانان نداشته، بلکه اسناد و مدارک موجود نشان میدهد که این یک اعتقاد عمومی و قدیمی در میان همه اقوام و ادیان شرق و غرب است.
راهنمایان در میان مردم حضور پیدا میکنند و آنها را به مسیر صحیح هدایت میکنند و آنگاه است که مردم با چشم میبینند که حق و حقیقت از زبان آنها جاری است و مسیر حقیقی رشد و کمال، در همراهی با این راهنمایان محقق میشود. اما تمامی راهنمایان این کاروان بعد از پیامبر خاتم(ص) از فردی سخن میگویند و مردم را به فردی ارجاع میدهند که گل سرسبد راهنمایان است و در یک منزل و مقصد منتظر مردم است. راهنمایی که در طول زمانهای مختلف به اشکال گوناگون مردم را راهنمایی و دستگیری کرده است و به برخی عنایات خاص داشته است. به همین خاطر چنین کاروانی خستگیناپذیر است. حالا شما تصور کنید اگر چنین راهنمایی وجود نداشت و بعداز پیامبر خاتم(ص) به مردم اعلام میشد که در انتهای مسیر کسی منتظر ما نخواهد بود و مقصد مشخص نیست، آیا کاروان بشریت از اینکه مسیر پیامبران را بدون راهنما ادامه میداد خسته نمیشد؟ زمانی که شبهات از هر سو به ما روی میآورد.
نکته بعدی اوج عظمت مفهوم امام است. گاهی مفهوم امام را بسیار ساده تصور میکنیم. در نگاه عرفانی و مذهبی اعتقاد داریم که همه وجود از خدا و برای خداست؛ به این معنی که همه از خداییم و به سوی او در حرکت هستیم؛ وجود ما وابسته به عنایت خداوند است و اگر لحظهای این عنایت برداشته شود ما دیگر نیستیم و وجود نخواهیم بود. حالا کسی که واسطه فیضی است که خدای متعال به انسان و بشریت توجه کند و خداوند به وسیله او در هرلحظه به ما عنایت میکند.
در سوره قدر میخوانیم: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»؛ در این آیه «تَنَزَّلُ» به این معنی است که نازل میشوند نه اینکه نازل شدهاند و لذا این امر هر سال رخ میدهد و در شب قدر فرشتگان بر یک روح و قلب عظیم نازل میشوند. در این زمان که پیامبر(ص) وجود ندارند و در حالی که ائمه معصومین جسمشان در بین ما نیست، چه کسی چنین روح و قلب عظیمی دارد که فرشتگان بر آن نازل میشوند؟ چه کسی چنین ظرفیت عظیم وجودی دارد که ملائکه بر او نازل شوند و مقدرات عالم را به او عرضه کنند و او واسطه فیض بین پروردگار و بندگان شود؟ قطعاً او کسی نیست جز امام دوازدهم ما و منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج)، که نجاتبخش بشر و واسطه فیض تمام است.
ایکنا ـ مفهوم امامت در عصر غیبت چگونه معنی میشود؟
امامت را نباید با واژههایی مانند تاجگذاری سخیف کرد، چراکه جایگاه امامت جایگاهی است که او واسطه فیض عظیم و همهکاره و دردانه خدای متعال در این دنیاست. با تمسک به اصل امامت و منجی است که مؤمنان و مسلمانان، هرگز، در دنیای مدرن و صنعتی و بیخدایی معاصر، تنها و سرگشته نمیمانند و در هر فتنه و مصیبتی به این اندیشه الهی که همان انتظار فرج است پناه میبرند و برای حل مشکلات فردی و اجتماعی خود از آن یار غایب از نظر، چارهجویی میکنند.
ایکنا ـ اثرات فردی و اجتماعی اعتقاد به منجی و موعودگرایی چیست؟
اگر باور نداشته باشیم که چنینی فردی وجود دارد و یا اینکه باور داشته باشیم، اما معتقد باشیم که این فرد یک انسان معمولی است و تنها به انسان ابزار دنیایی ارائه میدهد و ویژگی خاصی ندارد، قطعاً این انسان ارزش این را ندارد که تمام عمر منتظر او بمانیم؛ لذا باید در ابتدا سلوک اجتماعی مسئله منجی را ببینیم که چنین فردی با این ویژگی که جامعهای را به حرکت در میآورد و بشریت را به جایگاهی حرکت میدهد که تماماً خیر و خوبی است و واسطه این فیض عظیم است، ظهور خواهد کرد. در بعد فردی نیز اگر چنین انسانی به جهان معرفی شود که کلید تمامی مشکلات عالم در دست اوست و از شرق تا غرب که بیشترین و بدترین افسردگیها در دوره پسامدرن امروز با تمام امکانات ایجاد شده، رخ داده است، آیا اینگونه نخواهد بود که جهان به سمت او کشیده شود؟ فردی که این امکان را دارد که تمامی مشکلات جامعه بشری را حل کند و آنها را از چنگال گرفتاریهای دنیا نجات دهد. جالب اینجاست غرب شخصیت چنین فردی را در فیلمهای سینمایی خود مورد استفاده قرار میدهد و در قالب شخصیتهای فرازمینی و ابرانسان از سوپرمن گرفته تا مردان ایکس به مردم نشان میدهد تا بشریت این امید را داشته باشد که در نهایت فردی خواهد آمد تا در اوج مشکلات به کمک و یاری ما بیاید. در حالی که ما چنین فردی را داریم و نه تنها به او باور داریم بلکه یقین پیدا کردهایم که او وجود دارد و سؤال اینجاست که آیا چنین فردی نمیتواند مشکلات جامعه بشری را حل کند؟
در توسلها که واژه «شفیع» را به کار میبریم، ابعاد فردی و شخصی و انسانی آن را در نظر میگیریم، اما هنگامی که واژه «منجی» و «موعود» را به کار میبریم، رسالت اجتماعی را در نظر میگیریم. «منجی» جمع و جامعه و روابط اجتماعی را نجات میدهد. چون در روابط اجتماعی، تعدی وجود دارد، استثمار و استعباد به وجود میآید و عدهای برای همیشه، از حقوق انسانی محروم میشوند. در اینجا «منجی»، معنا دارد. رسالت اجتماعی این است که انسانهای مستضعف را که نظامهای اجتماعی، به دلایل مختلف، آنان را اسیر خود و خواستههای مادیشان کردهاند، برهاند. او بندهای استعمار را پاره میکند و زمینه را برای رشد و استفاده از قابلیتهای انسانی فراهم میکند.
در حدیث آمده است: «یَملَأُ الله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَورا». قسط و عدل، واژههای اجتماعیاند، نه فردی؛ ایشان میآید تا جوامع را نجات دهد و روابط قدرت را که نامتعادل است، تعادل بخشد و روابط ثروت را که نامتوازن است، موزون کند و روابط منزلت و حیثیت را که نامتوازن است، سر و سامان دهد. از حقایق تاریخی و بیانات روایی و نظایر آن، استفاده میشود که حضرت مهدی(عج) پیوسته، پناه بیچارگاناند و هرگاه شخصی درمانده شود و از ایشان استمداد کند، به فریادش خواهند رسید. این مسئله، از دو جهت اهمیت دارد، یکی این که امام زمان(عج) پناه و فریادرس همگان است و دیگر اینکه از وظایف شیعیان، این است که در شداید و گرفتاریها، به آن حضرت توسل جویند تا آنان را از دشواریها برهاند و مشکلاتشان را چاره سازد. حال باور به چنین شخصیت و فردی حتی میتواند ما را از رنج و دردهای روزمره دور کند.
ایکنا ـ شاید زمینهسازی ظهور مهمترین وظیفه ما در عصر غیبت باشد؛ اما این زمینهسازی را چگونه باید معنا کنیم؟
هر جامعهای که امید به منجی داشته باشد، همیشه پیشرفت خواهد کرد، چراکه انسان به طور ذاتی میل به خوبی و کامل شدن دارد و همواره تلاش میکند خود را برتر کند و در وضعیت بهتری نسبت به گذشته خود قرار گیرد. به همین خاطر در طول تاریخ ادیانی که به منجی اعتقاد داشتهاند و پیروان آنها در انتظار وضعیت بهتر و برتر بودهاند از نظر علمی، اجتماعی و فرهنگی جلو بودهاند؛ لذا باید این حقیقت و بشارت را باور کنیم و این باور را به فرزندانمان نیز تلقین کنیم که آینده جهان از آن بندگان باتقوای خداوند است؛ پس برای ساختن آینده روشن، آستین همت را بالا بزنیم و در همه برنامههایمان تنها آینده شهر و روستا و یا آینده کشور خود رانبینیم، بلکه برای آینده جهان برنامهریزی کنیم. ما نباید نگاهمان به حضرت تنها نگاه غربی باشد و او را صرفاً برای رفع مشکلاتمان بخواهیم. اگر جمکران میرویم فقط به دنبال این نباشیم که حضرت را برای حاجت خواستن و پلهای برای رفع مشکلات خود بدانیم.
انتهای پیام