حوزههای علمیه که به تربیت علما و متخصصان دینی پرداخته و در مباحث دینی و اخلاقی عمیق تخصص دارند، میتوانند با دانشگاهها که متمرکز بر علوم نوین و فناوریهای روز دنیا هستند، تعامل داشته باشند تا پاسخگوی چالشهای نوظهور و مسائل نوپدید جامعه، مانند هوش مصنوعی و دیگر فناوریهای پیشرفته باشند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدهادی مفتح، استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از قم که بخش اول آن تقدیم مخاطبان گرامی شد، به بررسی ابعاد مختلف وحدت حوزه و دانشگاه از ضرورت تحقق این امر در سه بعد دانشگاه، حوزه و جامعه و موانع تحقق آن تا راهکارهای رفع موانع و ارزیابی وضعیت کنونی این دو نهاد در روزگار ما پرداخت و براین باور بود که دانشگاهیان و حوزویان باید از نظام آموزشی جدید و دستاوردهای نوین بهرهمند شوند و تلاش کنند از مؤثرترین روشهای آموزشی استفاده کنند.
بیشتر بخوانید:
درواقع تبادل دستاوردهای آموزشی بین حوزه و دانشگاه لازم است، اما هدف غایی حوزوی شدن دانشگاه نیست. سپس در ادامه وجود نگرش منفی بین دو نهاد حوزه علمیه و دانشگاه و ارائه نظریات مغرضانه برخی پژوهشگران، مبنی بر عدم امکان تحقق وحدت حوزه و دانشگاه را از موانع تحقق وحدت حوزه و دانشگاه دانست.
اکنون مشروح بخش دوم گفتوگو را میبینیم و میخوانیم:
حوزویان و دانشگاهیان با مطالعه و بررسی بیشتر و دقت در سخنانی که میشنوند میتوانند حوزه بدبینی تاریخی و نظرات مغرضانه را تشخیص بدهند و کنار بگذارند و در مقابل اختلافافکنیهای حوزه و دانشگاه بایستند و مراقب اغفال آنان واقع نشوند.
برخی از اختلاف نظرات یا تفاوت روشها و شیوههای آموزشی دانشگاه و حوزه ممکن است محل بحث و نظر باشد که اشکالی هم ندارد، اما باید مراقب بود تا این دو نهاد حوزه و دانشگاه از یکدیگر فاصله نگیرند.
برای تبیین ضرورت این وحدت باید هم دستاوردهای آن را بشناسیم و هم آثار سوء ناشی از عدم تحقق آن را بدانیم. فاجعهای که توسط گروه مجاهدین خلق بهوجود آمد و در تاریخ فراموششدنی نیست، یکی از آسیبهای اختلاف و دوری بین حوزه و دانشگاه بود؛ مجاهدین خلق، عدهای جوان دانشجوی علاقهمند به دین و فعالیتهای دینی بودند که بنیانگذار این گروه خود در کلاسهای قرآن آیتالله طالقانی حضور داشت و مبارز بود.
اما چون زبان مشترک با روحانیت و عالمان دینشناس نداشتند و خود با همان میزان دانش اندک در حوزه مذهبی قرآن و نهجالبلاغه را میخواندند و دینشان را اینگونه دریافت کردند لذا زمانی که نسل اول آنان در سال ۵۱ اعدام شدند، در سال ۵۴ نسل دوم این گروه در اطلاعیهای رسمی اعلام میکنند مارکسیست شده و از اسلام خارج شدند.
یک بزرگی برای من نقل میکند که سال ۵۴ به منزل شهید مطهری رفتیم و ایشان گریستند و گفتند «ما کلی به دانشجویان مسلمان و مبارز امید بسته بودیم، اما امروز آنان اعلام مارکسیستی کردند»، این فاجعه بزرگی بود که ابتدای آن با عدم تحقق زبان مشترک بین دانشگاهیان و عالمان دینی آغاز شد و هلاکت بزرگی برای این دسته دانشجویان و دیگران بهوجود آمد.
مسیر سخت و مشکلی که طی این ۴۰ سال انقلاب پیش آمده و توانست موفقیتها و پیشرفتهای چشمگیری در عرصه دین و علم و دانش کسب کند همگی حاصل هماهنگی و همراهی و وحدت دو قشر متفکر جامعه یعنی دانشگاهیان و حوزویان بوده است که با هم جامعه را پیش بردند، بنابراین پیکره جامعه زمانی پیشرفت میکند که در رأس آن، حوزه و دانشگاه بهعنوان مغز متفکر با یکدیگر هماهنگ عمل کند.
شهید مفتح نظریه وحدت حوزه و دانشگاه را از دهه ۳۰ آغاز میکنند و شخصیت منحصر بهفردی داشتند. پیش از انقلاب اسلامی، شش نفر از حوزویان از جمله شهیدان مفتح، بهشتی، باهنر و مطهری و آیتالله طالقانی و آیتالله خامنهای با دانشگاهیان مرتبط و مؤثر بودند و از این بین، شهید مفتح تنها کسی بود که حوزه و دانشگاه را از هر دو زاویه تدریس و تحصیل درک کرده بود.
شهید مفتح در حوزه علمیه، هم طلبه موفقی بودند هم استاد مبرز و موفق، در دانشگاه نیز هم دانشجوی موفقی بودند هم استاد حاذق؛ از دهه ۳۰ که فارغالتحصیل دانشگاه میشوند مسیر وحدت حوزه و دانشگاه را آغاز میکنند و از سال ۴۹ که در پی مبارزات روحانیت ناچار به ترک قم و حوزه علمیه میشوند و در تهران و تدریس در دانشگاه مستقر میشوند.
پس از انقلاب اسلامی نیز شهید مفتح همان مسیری را که در دهه ۳۰ آغاز کرده، با قوت و جدیت ادامه میدهد، با وجود پیشنهاد وزارتخانهای که به او وارد شد، اما نپذیرفت و عمر خود را وقف دانشگاه و حوزه کرد، زیرا بر این باور بود که رسالت حوزویان آن است که در دانشگاه حضور داشته باشند.
با وجود اینکه بهواسطه شور انقلابی اوایل انقلاب اسلامی جامعه و مردم یکدست بودند و مطابق فرموده امام خمینی(ره) همه اقشار جامعه کنار هم بودند، اما شهید مفتح بر این باور بود که اگر اختلاف و بدبینی بین حوزه و دانشگاه بهعنوان یک مسئله جدی مورد بررسی قرار نگیرد و چارهاندیشی نشود، پس از گذشت زمان و عبور جامعه از شور اوایل انقلاب، این اختلاف نظر سرباز میزند.
شهید مفتح، اولین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه را در اول آبان ۱۳۵۸ در در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار کردند و کمتر از دو ماه پس از آن در آستانه دانشگاه به شهادت رسید که روز شهادت او، به نام روز وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شد.
اگر امروز شهید مفتح زنده بود، مسیر تحقق وحدت حوزه و دانشگاه کاملاً متفاوت بود و در این مسیر بسیار پیشتر و جلوتر بودیم، زیرا هم نظریهپرداز وحدت حوزه و دانشگاه بود و هم تمام عمر خود را صرف تحقق این موضوع کرد برای همین بدون شک بسیاری از موانع سرراه وحدت حوزه و دانشگاه را با تخصص و همت والای خویش برطرف میکرد.
گفتوگو از محدثه نعیمیفرد
فیلم از حانیهسادات حسینیکیا
انتهای پیام