صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۷۱۳۸۴
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۹

شهید علی محمد محمودی شهید قرآنی استان همدان در ۲۸ دی ماه سال 1365 در سن ۲۰ سالگی در عملیات کربلای 5در منطقه شلمچه در حال تلاوت قرآن در درون یک کانال بر اثر برخورد خمپاره در نزدیکی‌اش به شهادت رسید.

22 اسفندماه در تقویم به عنوان روز شهدا نامگذاری شده است، روز شهید فرصت مغتنمی برای مهرورزی و تکریم خانواده شهدا و ایثارگران و آنانی که با درک ضرورت و لزوم دفاع از وطن به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امامین انقلاب لبیک گفتند و در برابر تجاوز دشمنان تا بن دندان مسلح ایستادند و حماسه‌ای جاودان و سترگ خلق کردند توصیف و آن را برای جامعه اسلامی منشأ خیرات و برکات کثیر است.

بی‌تردید حفظ و ترویج فرهنگ و ارزش‌های والای شهیدان گرانقدر برابر هجمه‌ها، تهاجم فرهنگی و جنگ ترکیبی و شناختی دشمن، ایران عزیز را بیمه و به ویژه نسل جوان این سرزمین را عالمانه و آگاهانه در میدان‌های جهاد و فداکاری برای دفاع از آرمان‌ها، ارزش‌های دینی، ملی و انقلابی آماده حماسه آفرینی‌های تاریخ‌ساز رهنمون می‌سازد.

به همین مناسبت به سراغ خانواده یکی از شهدای استان همدان رفتیم تا لحظاتی نورانی را با این خانواده عزیز سپری کنیم. شهید علی محمد محمودی سال ۱۳۴۵ در ملایر  به دنیا آمد و در ۲۸ دی ماه سال 1365 در سن ۲۰ سالگی در عملیات کربلی  در منطقه شلمچه به شهادت رسید. مادر شهید علی محمد بنام مرحومه فاطمه جوادی در آذرماه سالجاری بعد از گذراندن یک دوره سخت بیماری سرانجام به فرزند شهیدش پیوست و آسمانی شد و پدر شهید نیز به علت بیماری و کهولت سن قادر به مصاحبه نبود، خبرنگار ایکنا از همدان با برادر شهید علی محمد محمودی گفت‌وگویی کرده است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

ایکنا _ لطفا خود و شهید علی‌محمد محمودی را معرفی بفرمایید.

محسن محمودی هستم، برادر شهید علی محمد، استاد و قاری برجسته قرآن کریم، ما ۵ برادر و خواهر بودیم و شهید علی محمد فرزند ارشد خانواده و برادر بزرگ ما بود، ما در خانواده‌ای با پدر و مادری زحمتکش و حلال بزرگ شدیم.

من و برادر شهیدم علی‌محمد با هم بسیار دوست و رابطه صمیمانه‎ای داشتیم، او یک فرد قرآنی بود و علاقه بسیار زیادی به قرآن داشت، در جلسات و مراسم مختلف قرآنی شرکت می‌کرد، از همان دوران بچگی مرا هم با خودش به جلسات قرآنی می‌برد و در منزل هم قرآن را به من آموزش می‌داد، به لطف خداوند متعال و زحمات و تلاش برادر شهیدم، بنده نیز در زمینه قرائت قرآن کریم توانستم پیشرفت کنم و موفقیت‌هایی را در حوزه قرآن داشته باشم.

ایکنا _ از خاطرات قرآنی شهید برایمان بگویید؟

ما بیشتر در زمینه فعالیت‌های قرآنی با هم بودیم، از این رو خاطرات مختلف و مخصوصاً خاطرات قرآنی زیادی با هم داریم، فقط خیلی خلاصه اشاره می‌کنم در سال 1364 من و علی محمد در مسابقات کشوری قرآن کریم که از طرف سازمان اوقاف و امور خیریه در استان هرمزگان و شهرستان بندرعباس برگزار شد، با هم حضور داشتیم که او نفر برتر شد، این مسابقات که به صورت بین‌المللی برگزار شده بود؛ در پایان مسابقه به همراه دیگر شرکت کنندگان به زیارت امام رضا(ع) رفتیم، آن سال در طول دوران مسابقات باهم بودیم و خاطرات بسیار خوب و فراموش نشدنی با علی محمد برایم باقی ماند.

شهید علی‌محمد یک استاد و قاری مجرب و برجسته قرآن کریم بود، البته بخش‌های زیاد و مختلفی را هم از قرآن کریم حفظ بود اما بیشتر در زمینه قرائت و همچنین ترجمه و اصول و فنون تلاوت قرآن کریم فعالیت می‌کرد.

ایکنا _ در مورد فعالیت‌های قرآنی شهید و انس او با قرآن برایمان بگویید.

علی‌محمد یک انسان بسیار فعال و کوشا در امور مختلف زندگی، بخصوص در زمینه قرآن و امور قرآنی بود، عاشق قرآن بود، هر روز چند ساعتی را در منزل به تلاوت قرآن می‌پرداخت و هر هفته حداقل ۲ یا ۳ بار در جلسات مختلف قرآنی در سطح شهر شرکت می‌کرد و خود نیز جلسات قرآنی را در طول سال مخصوصاً در ماه مبارک رمضان تشکیل و به علاقمندان آموزش‌های لازم را ارائه می‌کرد. یعنی هم خودش مرتب به جلسات مختلف قرآنی می‌رفت و در اینگونه جلسات شرکت می‌کرد و هم اینکه کلاس‌های قرآنی را تشکیل می‌داد و به عنوان استاد و مدرس به آموزش و فعالیت در این زمینه مشغول بود.

همچنین در جلسات، مسابقات، محافل و مراسم‌های مختلف قرآنی در مواقع مختلف و در هر زمان که فرصتی پیش می‌آمد شرکت می‌کرد، قرآن کریم را با صوت و لحن زیبا به صورت آرام تلاوت می‌کرد و می‌توان گفت همواره مشغول تلاوت قرآن و یا زمزمه آیات قرآنی در مکان‌های مختلف در کارهای عمومی و ... بود. این نشان دهنده عشق و علاقه و انس این شهید عزیز به قرآن کریم بود در اخلاق و رفتار کلیه جنبه‌های مختلف زندگی او تأثیر مثبت و زیبای خود را گذاشته بود.

 ایکنا _ در مورد اخلاق و رفتار شهید محمودی بفرمایید.

مانوس بودن او با قرآن کریم در کلیه ابعاد و جنبه‌های مختلف زندگی علی محمد مشهود و نمایان بود، او انسانی خوشرو و خوش اخلاق، همواره متبسم و خندان و بسیار خوش رفتار و کردار بود، علاوه بر اخلاق و رفتار بسیار خوب و مثبتی که داشت، انسان شجاع و پرجرئت، بسیار مؤمن و با خدا، مهربان و دلسوز و یک الگوی قرآنی مناسب و ارزشمند بود که در واقع تأثیرات قرآن کریم در ظاهر و باطن او به خوبی نمایان بود. می‌توانم با اطمینان بگویم که از هر نظر الگوی محسوب می‌شد.

ایکنا _ چطور شد که به جبهه رفتند؟ در چند سالگی به در چه عملیاتی به شهادت رسیدند؟

جواب این سوال را در وصیت‌نامه‌اش نوشته است «من رو به جبهه نهادم زیرا خود را موظف و مکلف به این امر یافتم و قرآن به این راه هدایتم نمود و حسین زمانم بر این راه امر فرمود و خدایم به موجب آیه «وأولُو الْأَمْرِ مِنكُم» اطاعت از وی را بر من واجب گردانید و در آیات کریمه‌اش امر به جهاد در راه حفظ دینش نموده و جهاد و شهادت در راهش را راهی برای رسیدن قرب ایزدی‌اش قرار داده، دوستان شهیدم مرا بدین راه وصیت کرده و من افتخار می‌کنم که توفیق یافتم در جبهه خدمت و در جوار رزمندگان و مردان خدا حضور یابم و نهایت هدفم مبارزه با دشمنان خدا تا پیروزی نهایی و فتح کربلای حسینی و نهایت آرزویم مصداق این بیت شعر «یا زیارت یا شهادت» است و از خداوند تبارک و تعالی عاجزانه و ملتمسانه می‌خواهم که اگر لیاقت و شایستگی‌اش را داشتم این آرزو را نصیبم بفرماید.»

شهید علی‌محمد از ۱۹ سالگی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و چند بار به جبهه رفت و در چند عملیات مختلف نیز شرکت داشت، در یکی از عملیات‌ها ترکشی به کتفش خورده بود و برای مداوا به بیمارستان رفت و آمد می‌کرد، به خانواده به خاطر اینکه نگران و ناراحت نشوند چیزی نگفته بود که ما بعدا متوجه شدیم. سرانجام در ۲۸ دی‌ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه در سن ۲۰ سالگی و در حال تلاوت قرآن کریم به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

ایکنا _ انس شهید با قرآن در جبهه چگونه بود؟

در جبهه نیز به فعالیت‌های قرآنی خود ادامه می‌داد و آنطور که در دفترچه خاطراتش نوشته و از عکس‌هایی که در جبهه از او به یادگار داریم، در جبهه نیز در زمان‌ها و شرایطی مختلف به تلاوت قرآن می‌پرداخته و حتی مسابقه قرآنی هم در آنجا بین رزمندگان اسلام با همراهی و همکاری دیگر دوستان که البته بعضی از آنها نیز شهید شده‌اند، راه اندازی و برگزار می‌کند. در جبهه چند شب قبل از شهات دو خواب می‌بیند و به تعبیر خودش دو خواب صادقه که اینها را دقیقاً در دفترچه خاطراتش در همان زمان نوشته است.

از برادرم یک وصیت‌نامه و یک دفترچه خاطرات به جا مانده در دفترچه خاطراتش یک شب قبل از شهادت نوشته بود؛ دو خواب دیده‌ام؛ اول اینکه یکی از دوستان قدیمی به نام حامد میبدی را دیدم که به جبهه آمده بود و با هم احوال‌پرسی کردیم و دوم اینکه خواب دیدم در حال تلاوت قرآن شهید شدم. امروز حامد میبدی را دیدم و اولین خوابم تعبیر شد، درباره دومین خواب هم باید بگویم «الهی رضا برضاک»، فردای آن روز برادرم در حال تلاوت قرآن در درون یک کانال بر اثر برخورد خمپاره در نزدیکی‌اش به شهادت می‌رسد.

ایکنا _ پیام شهید محمودی چه بود؟

پیام او این بود که در راه یادگیری، مطالعه علم و دانش و معرفت خدای متعال و عمل به احکام مقدس و اهداف عالیه انسان‌ساز اسلام و قرآن همیشه کوشا باشید و در همه حال مدافع و مبلغ این احکام و نظام جمهوری اسلامی باشید. در راه رسیدن به کمال و مبارزه با سختی‌ها از قرآن و نماز یاری بجویید و همیشه نمازتان را در اول وقت بجای آورید و بسیار مواظب باشید که اخلاق و رفتارتان اسلامی و قرآنی باقی بماند. با کردار و رفتار خود محافظ خون شهدا باشید و بدانید که آنها همیشه برشی نظاره‌گرند.

ایکنا _ و سخن پایانی؟

بسیار مواظب باشیم که اخلاق و رفتارمان اسلامی و قرآنی باشد با کردار و رفتار خود محافظ خون شهدا باشیم و بدانیم که شهدا ما را نظاره می‌کنید. به امید شفاعتشان در قیامت.

انتهای پیام