به گزارش ایکنا از قزوین، تدبر از ریشه «دَبَر» به معنای «پشت» است، تدبر نیز به معنای اخذ تدبیر است یعنی اینکه در متن و آیات قرآن کریم تدبیری به کار رفته است، وقتی مخاطب در آن تدبیر و اندیشه کند و آن را بهدست آورد به این کار تدبر کردن میگویند. به عبارتی دیگر در هر آیه تدبیری بهکار رفته است و اگر بنده در آن اندیشه کند و آن را به دست بیاورد به این عمل او تدبر گفته میشود.
در این راستا ایکنای قزوین در تلاش است تا در ماه مبارک رمضان با انتشار تفسیر برخی از سورههای جزء ۳۰ قرآن کریم از سوی زهره مظفری، مربی تدبر در قرآن، برای مخاطبان، مسابقهای در پایان این ماه مبارک درباره نکات مطرح شده برگزار و به نفرات برگزیده جوایز نفیسی اهدا کند، حال در سیزدهمین شماره آن که به تدبر در سوره همزه پرداخته شده، میخوانیم:
حدیثی از امام صادق(ع) وجود دارد که حدیث زیبا و پرباری است، ایشان میفرمایند «هرکسى که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، مرگ را درست نشناخته و آن را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است». با توجه به این حدیث باید بدانیم که برنامهریزی برای فردا این را نشان میدهد که مرگ را به معنای واقعی کلمه باور نکردیم.
باور و یاد مرگ باعث تربیت و رشد اخلاقی، عبادی و معنوی انسان میشود و حتی در مورد مسائلی دیگر مانند مسائل مالی و اقتصادی و خانوادگی و اجتماعی موجب میشود انسان حریمهای مختلفی را رعایت کند.
بیشتر بخوانید:
در سوره همزه از انسان عیبجو، مسخرهکننده و تهمتزننده صحبت میشود که ثروت دارد و به قدری عاشق مالش است که از شمارش آن لذت میبرد، چنین فردی با پندار غلط به خود اجازه میدهد هر کاری که دوست دارد انجام دهد هرچند افراد ثروتمندی وجود دارند که برای سخن و رفتارشان حساب و کتاب قائل هستند و مرگ و دنیای دیگر را باور داشته و در قبال مال خود مسئولیت دارند، آنان بهتر از همه میدانند که در قبال ثروتشان مسئولیت دارند و این دارایی باعث نمیشود احساس خود برتربینی داشته باشند.
«كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ؛ این چنین نیست، بیتردید او را در آن شکننده، اندازند»، «كَلَّا» در ادبیات قرآنی به این معنی است که خداوند میخواهد فکری که اشتباه بوده است را رد کند برای همین به برخورد صحیح اشاره کند؛ خداوند میخواهد کدام فکر و ذهنیت را رد کند؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است به آیه قبل بازگردیم؛ «يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ؛ گمان میکند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد». خداوند با «كَلَّا» میخواهد بگوید هرگز اینگونه نیست.
خداوند از آیه «كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ» تا پایان سوره به مجازات انسانهایی که درگیر این گناهان هستند اشاره میکند؛ این نشان میدهد مجازات سختی در انتظار انسان است و اینگونه نبوده که در آتش جهنم وارد میشود، ویژگیهایی برای این مجازات وجود دارد که قابل تحمل است و باید به آن دقت کنیم، چرا وقتی که خداوند مجازاتی برای انسان در نظر بگیرد آنها را با این ویژگی برمیشمارد؟
«نَبَذَ» به معنی پرتاب کردن است، در عربی «رَمَیَ» نیز به معنای پرتاب کردن است ولی وقتی از فعل «نَبَذَ» استفاده میشود میخواهیم چیزی که برای ما بیارزش است را پرتاب کنیم، این است که خداوند آن را پرتاب کند.
«هُمزه» و «لُمزه» به جهت گناهانی که انجام دادند پرتاب میشوند، در لَيُنْبَذَنَّ «لام» تأکید و «ن» مشدد است و قطعاً، قطعاً و قطعاً در «حُطَمَةِ» پرتاب میکنیم. «حُطَمَةِ» چیست؟ قبلها شنیدیم که نار به معنای آتش است ولی اینجا «حُطَمَةِ» به معنای آتشی است که یک ویژگی خاص مخصوص به خود دارد و آن این است که شکننده است.
چرا آتش شکننده برای این موضوع آورده شده است چون انسانی که «هُمزه» و «لُمزه» بوده است موجب شکسته شدن شخصیت دیگران میشده و اگر قرار باشد عکسالعمل کار خود را ببیند باید وارد آتشی شود که آن آتش ویژگیاش طوری باشد که کار زشت او را جبران کند.
گاهی ما حرفی میزنیم و ممکن است طرف عذرخواهی کند ولی یک شکنندگی برای انسان ایجاد میشود که شاید تا پایان عمر جبران نشود و با حرف یک شکاف در وجود انسان ایجاد میشود که تا پایان عمر جبران نمیشود برای همین باید مراقب رفتار و گفتار خود باشیم که این اتفاق نیفتد، اگر کسی این گناه را انجام دهد و اگر طرف مقابلش او را نبخشد در این آتش شکننده گرفتار خواهد شد.
«وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ؛ و تو چه میدانی آن شکننده چیست؟» برخی موضوعات عظمت دارد و تا نبینم درک نخواهیم کرد؛ کسی که مرتکب چنین گناهانی میشود خداوند میخواهد که اینگونه مجازات شود چون آن انسان موجب شکسته شدن انسانهای دیگر شده است.
انتهای پیام