برخی از سورههای قرآن کریم با حمد خدای متعال شروع شده است که شامل سوره حمد «الحمدلله ربّالعالمین»، سوره انعام «الحمدلله الذی خلقالسماوات والأرض و جعلالظلمات والنور...»، سوره کهف «الحمدلله الذی أنزل علی عبده الکتاب... »، سوره سبا «الحمدلله الذی له ما فیالسماوات وما فی الأرض...» و سوره فاطر «الحمدلله فاطرالسماوات والأرض...» است.
از منظر استاد جوادی آملی آنچه در آغاز سوره مبارکه حمد آمده جامعترین آنهاست؛ زیرا کلمه «العالمین» شامل عالم تکوین اعم از آسمانها و زمین و عالم مجردات و مادیات و عالم تشریع و تدوین میشود.
واژه حمد به معنای ستایش در برابر کمال و کار اختیاری زیباست؛ خواه اثر آن کمال به غیر نیز برسد یا نه و در صورت وصول به غیر، دریافت کننده همان شخص حامد باشد یا غیر او و چه از صاحبان اندیشه باشد یا از غیر ذوی العقول.
استاد جوادی آملی در تفاوت میان دو واژه حمد و مدح معتقد است که حمد و مدح، همانند هستند، ولی این دو واژه که دو ریشه متفاوت دارند، دارای دو معنای مختلفند، از این رو از نظر کاربرد و مورد استعمال نیز یکسان نیست؛ حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل و اندیشه باشد، ولی مدح در مقابل ذم است، درباره غیر عاقل نیز به کار میرود.
بیشتر بخوانید:
از منظر آیت الله جوادی آملی تفاوت بین حمد و شکر، را اینگونه میتوان بیان کرد، ایشان تفاوتی بین حمد و شکر قائل میشوند از این جهت که هر شکری میتواند حمد باشد اما هر حمدی شکر نیست.
همچنین در مورد «الحمد» هم چون با وجود الف و لام در ابتدای کلمه معنای کل در اینجا است، اگر کل حمد را در اینجا معنا کنیم منظور این است که هر کسی هر حمدی دارد؛ این در حقیقت برای خداوند متعال است یعنی اگر من از کسی تشکر میکنم در واقع از خدای متعال تشکر میکنم، لذا این به معنای کل است و هر حمدی از سوی هر حاملی برای هر کسی بوده در حقیقت برای خدای متعال است و جز خداوند کسی مالک حمد نیست. خدواند همه محض است.
لام در «لله» هم میتواند برای مالکیت باشد یا اختصاص. یعنی خداوند مالک هر حمدی است و هر حمدی ویژه خداوند متعال است و این لام اگر لام اختصاص باشد خداوند است که هم برای اوست.
در مورد «رب» از ربوبیت و پرورش دادن ریشه گرفته است، رب کسی است که برای کمال شأنیت دارد و این صفت وصف خدای متعال است، وقتی رب بدون قید آورده شده، برای خدای متعال بوده و اوست که پروردگار همه هستی و جهانیان است.
صاحب تفسیر تسنیم در ذیل واژه «عالمین» این کلمه را جمع «عالَم» دانسته و بیان میدارد که عالَم به معنای «مایُعلَم به» است؛ یعنی آنچه به وسیله آن علم حاصل میشود و وجه تسمیه عالَم بدین نام آن است که هر عالَمی آیت و نشانه خدای سبحان است و به وسیله آن علم به خداوند حاصل میشود، چون در نظام هستی هر موجودی از موجودات آیت و نشانه خداوند است و هر ذرهای از ذرات هستی علامت آن ذات اقدس است، لذا هر موجودی یک عالَم است.
از منظر علامه جوادی آملی تحمید خدای متعال، دارای گستردگی خاصی است که همه مصادیق تسبیح، تهلیل و تکبیر را نیز شامل میشود، پس تسبیح، تهلیل و تکبیر خدای سبحان، همه از مصادیق تحمید و ستایش اوست؛ چنانکه در مقابل، تحمید، تهلیل و تکبیر، همه از مصادیق تسبیح ذات اقدس خداوند است، لذا میتوان گفت تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر گرچه با هم «اختلاف مفهومی» دارند، ولی از «وحدت مصداقی» برخوردار هستند. یکی از شواهد این وحدت مصداقی آن است که به مجموع اینها در اذکار نماز به «تسبیحات أربعه» یاد میشود.
در اهمیت تحمید خدای متعال این نکته نیز قابل دقت است که بهشتیان که جز به اذن ذات اقدس الهی سخن نمیگویند «لا یتکلمون إلاّ من أذن له الرّحمن وقال صواباً همواره به یاد نعمتهای الهی هستند و به حمد و شکر او زبان میگشایند.» (نبأ / آیه 38)، آخرین سخن اهل بهشت نیز حمد و سپاس پروردگار جهان است «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[آغازِ] نیایششان در آنجا [این است که]: خدایا! از هر عیب و نقصی منزهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایان بخشِ نیایششان این است که همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.» (یونس / آیه 10).
سر حمد مکرر بهشتیان این است که عوامل و موجبات حمد مانند «جامع کمالات بودن»، «ربوبیت مطلق» و «اِنعام و رحمت خدا بر بندگان»، همگی در بهشت ظهور و تجلی روشن و فراگیرتری دارد.
استاد جوادی آملی با استناد به فرمایشی از حضرت امام علی(ع) در نهجالبلاغه که فرمود «الحمد لله الذى لا یبلغ مدحته القائلون ولا یحصى نعمائه العادّون ولا یؤدّى حقّه المجتهدون، الذى لا یدرکه بُعد الهِمَم ولا یناله غوص الفطن» بیان میدارد که چون حمد حقیقی خدای متعال مبتنی بر شناخت عمیق و دقیقِ ولی نعمت و همه نعمتهای اوست و چنین شناختی برای غیر خداوند حاصل نیست، بنابراین، هچ متنعمی قادر بر ادای شکر و حمد او نخواهد بود و تنها حامدِ حقیقیِ خدای سبحان، خود آن ذات مقدس است.
آیتالله جوادی در ادامه تفسیر سوره مبارکه با اشاره به دو وصف الرحمن و الرحیم بیان میدارد که دو صفت جمالی «الرحمن» و «الرّحیم»، هر یک میتواند حد وسط برهانی بر اختصاص حمد برای ذات مقدس پروردگار قرار گیرد. این دو صفت بیانگر آن است که ربوبیت خدای سبحان، ربوبیّتی شایسته تحمید است و تحمید، حق انحصاری اوست؛ زیرا رحمت رحمانیّه که همان رحمت مطلق است مخصوص خداست و چنین رحمتی سبب محمود بودن خدای رحمان است و نیز رحمت رحیمیه که ویژه مؤمنان است در انحصار خدای سبحان است و چنین رحمت ویژهای نیز سبب استحقاق حمد برای خداست.
از منظر صاحب تفسیر تسنیم، اسمای حسنای «الرحمن» و «الرحیم» که سومین آیه سوره حمد را تشکیل میدهد، تکرار همان نامها در اولین آیه این سوره نیست؛ زیرا این نامهای شریف در این آیه مقید بوده، عهده دار اثبات حصر حمد در خدای سبحان و تبیین محمود بودن ربوبیت آن ذات اقدس است، ولی در آیه اول سوره در فضایی باز قرار گرفته، چنین محدودیتی ندارد.
انتهای پیام