با توجه به آیه «مالک یومالدین»؛ خداوند متعال مالک مطلق جهان و جهانیان است و چنین مالکیت نامحدودی در قیامت ظهور میکند، نه آن که در معاد حادث شود، از این رو خداوند که مدبر و مربی انسانهاست با برپا کردن قیامت، راه تکامل نهایی انسانها را میگشاید و با اعتقاد به قیامت که بهترین عامل رهایی انسان از تباهی است، او را میپروراند و در قیامت که ظرف ظهور مالکیت مطلق خداست و در آن روز همگان به مالکیت حق اعتراف میکنند، انسانها را پاداش میدهد و چنین خدایی محمود است.
از منظر استاد جوادی آملی، مالک، مَلِک و مَلیک، سه اسم از اسمای حسنای خدای سبحان بوده که دارای ریشه واحد (مِلْک یا مَلْک) و به معنای سلطه خاصی است که زمینهساز هر گونه تصرف در شیء مملوک است.
نامهای مالک، مَلِک و ملیک، هر سه در قرآن کریم آمده است که شامل «قل اللّهم مالک الملک» (آل عمران / آیه 26) «فتعالی الله المَلِک الحقّ» (مومنون / آیه 116) و «فی مقعد صدق عند ملیکٍ مقتدر» (قمر / آیه 55) است.
بیشتر بخوانید:
در مورد واژه «یوم» باید دانست که مراد از یوم در بیشتر استعمالهای قرآنی آن جهان آخرت است مانند «یومالدین»، «الیومالآخر» و «یوم یقوم الرّوح...». لذا به معنای روز در مقابل شب یا در برابر ماه و سال نیست، بلکه به معنای «ظهور» است از این جهت از منظر تفسیر تسنیم روز قیامت به معنای ظهور بودن آن است.
از نگاه استاد جوادی آملی، واژه «الدین» به معنای خضوع در برابر برنامه یا مقرراتی معین است، بنابراین، در معنای «دین» دو قید معتبر بوده، یکی انقیاد و خضوع و دیگری این که آن انقیاد در برابر برنامه خاصی باشد و اما مفاهیمی مانند طاعت، تعبد، محکومیت، مقهوریت، تسلیم، قانون یا جزا، معنای اصلی کلمه دین نیست، گرچه به آن نزدیک و از لوازم آن است.
میتوان گفت که خدای متعال با برپا کردن قیامت، راه تکامل انسان را باز و هموار و با اعتقاد به قیامت و یاد معاد آنان را تطهیر و در قیامت پاداش نیکوکاران را به آنان عطا میکند و از این رو خدای سبحان، محمود و مشکور است.
از منظر علامه جوادی آملی بنا بر این که روز در «یومالدین» و آیات مربوط به قیامت به معنای «ظهور» باشد، باید بیان شود که ظهور چه چیزی مراد است. از آیات فراوانی که قیامت را «یومالدین» معرفی میکند، بر میآید که قیامت، روز ظهور دین است و از آن جا که دین معانی و مصادیق فراوان و گوناگونی از جمله «جزا» دارد، به قیامت روز جزا نیز گفته میشود.
مهمترین عامل در هدایت انسان، اعتقاد به قیامت و یاد معاد است و فراموشی روز حساب اساسیترین عامل تبهکاری و مبتلا شدن به عذاب است «لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ»(ص / آیه 26) لذا در بسیاری از آیات قرآن کریم، سخن از معاد و قیامت به میان آمده است، زیرا با فراموش کردن روز حساب، حتی اعتقاد به ربوبیت مطلق خدای سبحان و این که او سراسر عالم را میپروراند نیز در تهذیب روح مؤثر نیست اما اگر انسان خود را در برابر «ربالعالمین» مسئول بداند و معتقد باشد که روزی باید پاسخگوی همه کارهایش باشد این اعتقاد، در تهذیب و تزکیه جان او مؤثر است.
استاد جوادی آملی برای اثبات این نکته که قیامت هم اکنون موجود است به مواردی اشاره میکند. رسول اکرم(ص) در معراج بهشت و جهنم را از نزدیک دید و به خوردنیها و نوشیدنیهای هر یک از پرهیزکاران و تبهکاران آگاه شد. اگر بهشت و جهنم پیش از برچیده شدن نظام دنیا موجود نباشد، آن حضرت در معراج این حقایق را مشاهده نمیکرد.
حارثةبن مالک در جواب پیامبر اکرم(ص) که از او پرسیدند «کیف أصبَحت»، عرض کرد «أصبحتُ موقناً». آنگاه حضرت پرسیدند «علامت یقین تو چیست؟» عرض کرد «... گویا اهل بهشت را مشاهده میکنم که از نعمتهای الهی بهره میبرند... و گویا اهل جهنم را مینگرم که در آن معذبند و فریاد بر میآورند، گویا اکنون صدای نعره آتش در گوشهایم میپیچد...».
برزخ که عالمی بین دنیا و قیامت است، قطعاً بین دو امر موجود قرار دارد و اگر جهان سوم (قیامت) معدوم بود و تنها دو عالم دنیا و برزخ وجود داشت در این صورت برزخ حقیقتاً برزخ نبود زیرا بین دو عالم قرار نگرفته بود.
استاد جوادی آملی در ذیل آیه «إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» بیان میدارد که شناخت و پذیرش اسمای حسنای خداوند از جمله الوهیت، ربوبیت، رحمانیت، رحیمیت، مالکیت، انسان غایب از خدا را به محضر او آورده، شایسته خطاب با وی میکند و از این رو بنده پس از معرفت خدا و اعتقاد به اسمای حسنای او، خود را در محضر خدا یافته و میگوید بار خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو مدد میجوییم (حتی برای پرستش) و جز تو کسی شایسته خضوع نیست.
باید توجه داشت که شیطان گرچه در همه حالات، انسان را وسوسه میکند، ولی در حال نماز با بسیج همه نیروهایش میکوشد تا مانع حضور قلب نمازگزار گردد. وسوسه و مزاحمت شیطان در کارهای عادی چندان جدی نیست، ولی وقتی انسان در مسیر عبادت قدم نهاد، او همه جنود و ذریهاش را برای اغفال عابد سالک آماده میکند.
برای مصونیت از این تهاجم همه جانبه، ابتدا باید معبود را تعیین کرد و آنگاه از عبادت سخن گفت تا شیطان برای انسان، معبود سازی نکند و اگر قبل از تعیین معبود، از عبادت سخن بگوییم شیطان با اِلقای خاطراتی برای ما معبودی دروغین میسازد.
با توجه به این مهم، از منظر تفسیر تسنیم، با تقدیم «إیّاک» نمازگزار تنها خدا را میبیند و دیگر سخن از عابد و عبادت نیست؛ زیرا همه همت او متوجه لقای معبود شده است و دیدن عابد و عبادت نیز تحت الشعاع مشاهده معبود است.
این نکته قابل دقت است که بدانیم عبادت تنها راه تقرب به خدای سبحان است و لذا استاد جوادی آملی بیان میدارند که در قرآن کریم و روایات و ادعیه اهل بیت علیهم السلام در مقام بیان سمتها و مقامات گوناگونِ پیامبران و اولیاء ابتدا سخن از عبادت آنان است. در تشهد نماز نیز پیش از شهادت به رسالت پیامبر اکرم(ص)، عبادت و بندگی آن حضرت ذکر میشود «وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله»؛ زیرا عبادت، نسبتِ عبد با مولا، و رسالت چهره ارتباطی عبد با سایر بندگان خداست و چون ارتباط انسان با خدا برتر و مقدم بر ارتباط او با انسانهاست، بندگی رسول خدا(ص) بر رسالتش فضیلت دارد؛ چنانکه کمالات سایر پیامبران نیز ثمره عبادت آنهاست. انسان بر اثر عبادت به مقام رفیع یقین بار مییابد و تا بر عبادت تکیه دارد، اهل یقین است و اگر لحظهای عبادت را ترک کند به عصیان آلوده میگردد و اگر عبادت را انکار کرد به کفر و ارتداد و محرومیت ابدی دچار میشود.
از منظر صاحب تفسیر تسنیم، راه آزمودن استعانت راستین این است که انسان همه شئون هستی خود را محاسبه کند؛ اگر در هیچ یک از شئون خود به غیر خدا تکیه نکرد، او در نماز نیز صادقانه و به حق میگوید «إیّاک نعبد وإیّاک نستعین» اما اگر در هر پیش آمد و رخداد حادثهای ابتدا به غیر خدا نظر دارد و پس از سرخوردگی و ناامیدی از همه راهها، به فکر دعا و نیایش میافتد، معلوم میشود او در نماز و دعا نیز صادق نیست و اگر در بین دعا نیز عاملی او را فریب دهد، دست از نیایش بر میدارد.
انتهای پیام