تفسیر آیات 1 الی 6 این سوره در شماره قبل بررسی شد، آیات 6 الی 8 این سوره را بررسی میکنیم؛ استاد علامه جوادی آملی در ادامه تفسیر سوره حجرات با استناد به روایتی از امام کاظم(ع) عقل را به عنوان حجت باطنی دانسته است، حجت، یا باطنی است یا ظاهری.
حجت باطن را در روایات بر عقل تطبیق کردند، معنای این جمله که «عقل حجت باطن است»؛ این است که یعنی محسوس نیست، وگرنه تا برهان آن ظاهر و روشن نشود، حجت نیست. لذا اگر عقل در درون باشد و حرفی برای گفتن نداشته باشد، حجت نیست. منظور از حجتِ باطن این نیست که یک امر باطنی حجت باشد، بلکه منظور آن است که عقل، یک امر باطنی است و محسوس نیست، ولی تا برهانی اقامه نکرده باشد و روشن و شفاف نکرده باشد، حجت نخواهد بود.
استاد جوادی آملی در ادامه در مورد جایگاه عقل بیان میکند، این عقلی که اسیر است، با علم حل نمیشود؛ یعنی همان که اگر کسی با ویلچر بوده و دست و پایش شکسته و بسته باشد، چنین کسی اگر مار و عقربی را ببیند نمیتواند از خود دفاع کند هرگز نمیشود با مسائل علمی مشکل ویلچری بودن او را حل کرد؛ شما هر چه به او عینک، ذرهبین، دوربین، تلسکوپ و میکروسکوپ بدهید، مشکل او حل نمیشود. از راه علم مشکل او حل نمیشود، باید دست و پای او را باز و علاج کرد.
بیشتر بخوانید:
حالا یا راه تشویق است یا راه انذار، یا راه کمکهای مالی است یا راه تحبیب، یا با راههای دیگر باید دست و پای او را باز کرد. این بیان نورانی حضرت امیر(ع) که فرمود «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیر تَحْتَ هَوَیً أَمِیر یعنی چه بسا عقلهایی که زیر هوای نفس اسیر گشتند و باید آزاد گردند. صاحب تفسیر تسنیم در ادامه با اشاره به آیه 6 سوره حجرات «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ» در مورد پذیرش یا رد سخن افراد بیان میدارد البته این آیه (هرچند) دلیلِ بر حجیت خبر واحد نیست و همه محققین این را گفتند اما فواید فراوانی برای فرهنگسازی دارد؛ جامعه را آرام میکند.
گزارش دروغ، خبر دروغ و رسانههای دروغی جامعه را ناامن و مضطرب میکنند، اینها جزء «مُرجِفین فی المدینه» هستند. از منظر استاد در جامعه کسانی هستند که با دروغ پراکنی و شایعهسازی به دنبال ناامن کردن جامعه و سلب امنیت بوده، لذا این آیه اشاره دارد که در صورتی که افرادی ناسالم برای شما خبری میآورند حتما به دنبال تحقیق باشید.
لذا استاد جوادی آملی با استناد به آیهای از سوره احزاب بیان میدارد این افراد جز مرجفینی هستند که مشغول اراجیف بافی هستند، از این رو در سوره مبارکه «احزاب» میبینیم که اینها مُرجِف معرفی میشوند که اگر دست برندارند به عذاب الهی گرفتار میشوند. اینکه میگویند فلان شخص اَراجیف میگوید، این اَراجیف از «رَجفَه» است، و «رَجفَه» یعنی لرزه. صحنه قیامت راجفهای است «تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ»، پسلرزه است، لرزههای متعدد است. لذا خبری هم که جامعه را لرزان میکند، جزء اَراجیف است، رَجفَه است و لرزه ایجاد میکند.
استاد بیان میدارد که در آیه 60 سوره مبارکه احزاب «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» که اینها «ضعیف الایمان»اند، «وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ»، یعنی کسانی که گزارشهای بیاساس نقل میکنند که فلان کس این طور گفته! فلان رسانه این طور گفته! فلان روزنامه این چنین نوشته! کسانی که رَجفه و لرزه در جامعه ایجاد میکنند، اگر اینها دست برندارند «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً»؛ من دستور میدهم که تو ای پیامبر(ص) اینها را تأدیب کنی! پس معلوم میشود که این «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»، یک کار اساسی و فرهنگی را بیان میکند.
درست است که دلیل حجیت خبر واحد نیست؛ اما میگوید خبر دروغ، جامعه را میلرزاند، اینها رجفه ایجاد میکنند، اینها لرزه ایجاد میکنند و امنیت جامعه را به هم میزنند. اینها اگر دست برندارند، در ردیف منافقین قرار میگیرند، در ردیف «وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» قرار میگیرند. بنابراین خبر دروغ، جامعه را ناآرام میکند؛ چه اینکه کتمان حق هم جامعه را ناآرام میکند. هر کس مُرجِف باشد؛ یعنی جامعه را بلرزاند، «إما بإظهار الباطل أو بکتمان الحق»، جزء مرجفون خواهد بود و لرزه در جامعه، سلب اطمینان و امنیت از جامعه، جزء گناهان نابخشودنی است.
استاد جوادی آملی بیان میدارد که آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ» از بهترین آیات قرآن کریم برای برقراری فرهنگ عمومی و تمدنی است که مبادا دروغ بگویید. لذا به نظر میرسد در جامعه خودمان که متاسفانه هر از چند گاهی چه دشمنان بیرونی و افرادی که غافل یا مغرض بوده دست به شایعات و دروغ پراکنی میزنند باید مراقب خود بوده و مردم نیز به راحتی فریب این شایعات و دروغها را نخورند.
علامه جوادی آملی در ادامه بیان میدارد اگر قرار باشد پیامبر در بسیاری از امور از مردم تبعیت کند درست نخواهد بود. لذا معتقدند که آیه میفرماید این کارها را نکنید، جامعه را به لرزه در نیاورید و اِرباً اِربا نکنید. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ» که «لَوْ یُطیعُکُمْ فی کَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»؛ اگر قرار باشد از شما تبعیت کند دچار زحمت و مشکل خواهید شد. اگر به جای توجه به گزارشهای باطل به دنبال گزارشهای صحیح باشیم قطعا امنیت را به دنبال خواهد داشت. گزارشهای صحیح آور امنیت است. صِدق و آرامش و امنیت؛ جامعه را، فرهنگ را و مردم را آرام میکند.
استاد در ادامه تفسیر در مورد خلقت انسان بیان میدارد مطلب بعدی این است که ذات اقدس الهی فرمود ما انسان را خیلی زیبا آفریدیم، «أحسن تقویم» یعنی هر چه لازمه کمال او بود، من به بهترین وجه به او دادم. از منظر استاد جوادی آملی انسان فطرتا طوری خلق شده است که از دین خوشش میآید. لذا فرمود «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ»(حجرات / آیه 7).
خدای متعال چند کار مهم برای انسان قرار داد یک آنکه چراغی داد که آن را مسئول اندیشه قرار داد، این چراغ را با ظرفیت ویژه آفرید، «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و بیسرمایه خلق نکرد، دوم آنکه هیچ کودکی دروغ نمیگوید و تا کذب را یادش ندهند او راست میگوید، هیچ بچهای دروغ نمیگوید. آن قسمت انگیزه او را هم که عقل عملی است و سرمایه است که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان» این سرمایه را به او داد، سوم اینکه این سرمایه را پُربار کرد، «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ».
باید دانست که شیطان از چندین راه دارد دشمنی میکند، ولی کار خدا در این بخشها «بیّن الرشد» است؛ به ما یک لوح نانوشته نداد، این عقل نظر را که مسئول اندیشه است، پُر کرده است از آنچه را که باید بدانیم. حالا آن مطالب دیگری که جزء تکمیلهاست که هر کسی باید بداند، از راه حوزه یا دانشگاه یاد میگیرد، ولی هر کسی را در این هفت میلیارد نفر با این سرمایه خلق کرد که میداند چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است، یک کارگر ساده هم میداند که چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است.
نکته دیگری که از ادامه آیات بر میآید این است که انسان باید نسبت به خیر و شر در امورش توجه بیشتری داشته باشد. چه بسا انسان امری را برای خویش خیر میبیند در حالی که شر است و بالعکس امری را شر میپندارد در حالی که برایش خیر است از این رو است که باید بین حبّ صادق و کاذب باید فرق گذاشت، «عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» آن محبت، محبت کاذب است.
ما یک محبت صادق داریم که «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ» ولی آن محبّت ساختگی است «عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ» و «وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» از منظر استاد جوادی آملی این مثل آن است که کسی از اعتیاد لذت میبرد، اما این لذتِ کاذب است. فرمود من انسان را که به «أحسن تقویم» آفریدم، یعنی عقل نظری را به عنوان نیروی ادراک خلق کردم، عقل عملی را به عنوان نیروی فعال و حرکت، خلق کردم. به او سرمایه کافی دادم، به او گرایشها و انگیزههای فراوان دادم، البته انسانها دشمنان فراوانی هم دارند.
اما انبیا را برای کمک فرستادم، اولیا را برای کمک فرستادم و به شما گفتم «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»؛ هر جا مشکل پیدا کردید بگویید «یا الله» آنجا گذشته از همه علل و عوامل، ذات اقدس الهی هم یاور و یاریگر شماست.
انتهای پیام