وی افزود: انسان گذشته در یک زیست جهان دیگر بوده است، امروز تمام کانونهای معنا فرو ریخته است، امروز انسان با بحران معنا روبرو شده و به تعبیر مولانا دچار استسقا شده است، البته استسقایی که مولانا بیان میکند در عشق است، اما انسان امروز استسقای معنا دارد، برای آن میجنگد و به آن نمیرسد و این مشکل امروز ماست اینکه انسان چرا هست چرا رنج میبرد و چرا باید ادامه دهد.
علیزمانی یادآور شد: یکی از اصلیترین مسئله ما معناست، مسئله خودکشی نیز از این نشئت میگیرد. سوال این است که طرح ما برای زندگی چیست و هدف از طرح این سوال پرداختن به غایت است، همه انسانها در حال حرکت هستند.
وی اشاره کرد: ارسطو قائل است زندگی سه ضلع دارد؛ یک ضلع شادی، یک ضلع آرامش و ضلع سوم فضیلت. رسیدن به لذت با هر وسیلهای ممکن است، اما مهم این است که با فضیلت به لذت رسید. زندگی فضیلتمندانه زیستن و لذت بردن از فضیلت است.
دانشیار گروه فلسفه دین دانشگاه تهران گفت: هم ارسطو و هم ابنسینا غایتگرا هستند. از نظر ارسطو آنچه وجه تمایز ما با حیوانیت است فضیلت است. فلسفه به آن مفهوم عمیقی که ابن سینا بیان میکند به سلامت عقلی میاندیشد و معاد را از این رو قبول دارد. امکان ندارد زنگی معنادار باشد اما پژمرده باشد، معنا چیزی نیست که بعد از زندگی به آن برسیم همانطور که قرآن کریم میفرماید «وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا و کسی که در این دنیا کوردل باشد، در آخرت هم کوردل و گمراه تر است.» (اسراء / آیه 72)
علیزمانی ابراز کرد: آنچه موتور حرکت زندگی ابنسیناست زندگی فضیلتمندانه و لذت بردن از این زندگی فضیلتمندانه است. زندگی او چنین بود چون میاندیشید و اندیشه پایان ندارد. قهرمان کسانی است که به کانون معنا که دل است بپردازد.
وی با تأکید بر اینکه عقلانیت ابنسینا باید در جامعه ما جاری شود، تصریح کرد: کتاب نوشتن در مورد ابنسینا خوب است اما شیوه تفکر او در مدیریت، شیوه کشورداری و تفکر او در مدارس ما باید رواج پیدا کند. خردورزی در جامعه بسیار اهمیت دارد، ابن سینا و اندیشههای او باید به جامعه ما وارد شود.
انتهای پیام