صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۰۰۳۲
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۲
جرعه‌ای از کوثر نهج‌البلاغه/ ۳۱

یک پژوهشگر قرآنی گفت: امام علی(ع) اطاعت‌نکردن از فرمان پیامبر اکرم(ص) مبنی بر جانشینی و وصایت خود را با یادآوری الگویی از بنی‌اسرائیل، یعنی ماجرای «تیه» و استناد به قرآن، به‌‌مثابه نوعی گمراهی مستحق عقوبت معرفی می‌کند؛ عقوبتی به‌مراتب شدیدتر و طولانی‌تر از مجازاتی که قوم بنی‌اسرائیل متحمل شدند.

در روزگاری که ذهن‌ها از هیاهوی بی‌وقفه‌ اطلاعات پراکنده آکنده شده است، بازگشت به متون ریشه‌دار و نجات‌بخش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد و چه متنی گرانسنگ‌تر از نهج‌البلاغه که از سرچشمه‌ حکمت امام علی(ع) جاری شده و قرن‌هاست که دل‌ها و جان‌ها را سیراب می‌کند؟ با تأکید دوباره‌ رهبر معظم انقلاب بر اهمیت آشنایی با این میراث معرفتی، خبرنگار ایکنا از اصفهان در گفت‌وگو با علی‌اکبر توحیدیان، پژوهشگر قرآن و دکترای علوم قرآن و حدیث، در قالب سلسله‌گفت‌وگوهای «جرعه‌ای از کوثر نهج‌البلاغه» به حدیث منزلت و سپس شرح ماجرای «حطّه» و تفسیر ولایی آن و در انتها، جمع‌بندی و پیام راهبردی برای امروز جامعه می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانیم، شماره‌ سی‌ویکم این گفت‌وگوهاست که ما را از ظاهر واژگان عبور می‌دهد و به جان کلمات می‌برد.

ایکنا ـ پس از بررسی آیات و روایات مرتبط با ماجرای «تیه»، امام علی(ع) چگونه این واقعه تاریخی را به موضوع ولایت و جانشینی خود پیوند می‌دهد؟

پس از مرور آیات مرتبط، به ابتدای گفت‌وگو بازمی‌گردیم. امام علی(ع) اطاعت‌نکردن از فرمان پیامبر اکرم(ص) مبنی بر جانشینی و وصایت خود را با یادآوری الگویی از بنی‌اسرائیل، یعنی ماجرای «تیه» و استناد به قرآن، به‌‌مثابه نوعی گمراهی مستحق عقوبت معرفی می‌کند؛ عقوبتی به‌مراتب شدیدتر و طولانی‌تر از مجازاتی که قوم بنی‌اسرائیل متحمل شدند.

این یادآوری تاریخی در خطبه ۱۶۶، ناخودآگاه ذهن را به سمت حدیث مشهور «منزلت» هدایت می‌کند؛ حدیثی که خلافت بلافصل امام علی(ع) و افضلیت او بر سایر صحابه را نشان می‌دهد و از مهم‌ترین ادله حقانیت ایشان و مکتب تشیع علوی است: قال رسولُ اللهِ(ص): «يَا عَلِيُّ، أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي؛ ای علی! تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نخواهد بود.» 

نسبت هارون و موسی(ع) در آیات ۲۹ تا ۳۲ سوره مبارک طه چنین آمده است: «وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي، هَارُونَ أَخِي، اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي، وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي؛ براى من دستيارى از كسانم قرار ده، هارون برادرم را، پشتم را به او استوار كن و او را شریک كارم گردان.» 

«وزیر» در همه فرهنگ‌های سیاسی‌ اجتماعی به معنای جانشین، معاون و نفر دوم در حاکمیت، شریک در تصمیم‌گیری‌ها و دارای اختیارات و وظایف مشابه نفر اول است که هنگام ضرورت وظیفه رهبری را نیز برعهده می‌گیرد؛ بنابراین حضرت در خطبه ۱۶۶، بر حقانیت خود در امر خطیر خلافت و لزوم پیروی از فرمان الهی پیامبر(ص) تأکید می‌کند و هشدار می‌دهد: «أَيُّهَا النَّاسُ... وَلَعَمْرِي لَيُضَاعَفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافًا بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ، وَقَطَعْتُمُ الْأَدْنَى، وَوَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ، وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ سَلَكَ بِكُمْ مَنْهَاجَ الرَّسُولِ، وَكُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ، وَنَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ؛ به جانم سوگند! سرگردانی و «تیه» شما پس از من، بیشتر و چندین برابر خواهد شد، زیرا به حق پشت کردید و آن را به کناری افکندید، از نزدیک‌ترین فرد به پیامبر(ص) که من هستم، بریدید و به بیگانگان و دورترین فرد به او که معاویه است، نزدیک شدید و به او پیوستید. بدانید که اگر از امام و پیشوای حقیقی خود پیروی می‌کردید، شما را به همان راه رسول خدا(ص) هدایت می‌کرد و از رنج و اندوه بیراهه‌رفتن در امان می‌ماندید و بار سنگین مشکلات را از دوش شما برمی‌داشت، ولی افسوس که سخن مرا نشنیدید، از مسیر حق منحرف و مرتکب گناهان بسیار شدید.»

امام علی(ع) در فرمایش دیگری که در نهج‌البلاغه نیست؛ ولی در بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۵۶ آمده است، با بیان همین حقیقت به عبارت پایانی آیه «تیه» (مائده/ ۲۶) استناد می‌کند: «بِئْسَ الْقَوْمُ مَنْ خَفَضَنِي وَحَاوَلُوا الِادِّهَانَ فِي دِينِ اللهِ، فَإِنْ يُرْفَعْ عَنَّا مِحَنُ الْبَلْوَى حَمَلْنَاهُمْ مِنَ الْحَقِّ عَلَى مَحْضِهِ، وَإِنْ يَكُنِ الْأُخْرَى فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ؛ چه بد مردمانی هستند، آنان که جایگاه مرا کاستند و خواستند بر دین خدا سرپوش بگذارند. پس اگر آزمایش‌ها از ما برداشته شود، آنان را به پذیرش حق محض وادار می‌کنیم و اگر جز این باشد، بر این قوم فاسق اندوهگین نباش.»

ایکنا ـ چه نکات قرآنی دیگری در این ماجرا به موضوع ولایت پیوند می‌خورد؟

چند نکته مهم در آیات مورد بحث وجود دارد که به مسئله ولایت مرتبط است:

نعمت: در آیات این گفت‌وگو، کلمه «نعمت» و مشتقات آن به‌طور مکرر آمده است. مرحوم علامه طباطبایی(ره) می‌فرماید هرجا در قرآن مجید، «نعمت» بدون قید آمده باشد، مقصود، «نعمت ولایت و نبوت» است. (نمونه‌ها: البقرة/ 47، 57، ١٢٢ و المائدة/ ٢٣ و...) 

عدد ۱۲: عدد «دوازده» از اعداد رازدار و دارای معناست که در قرآن به اشکال گوناگون آمده: «اثنتی عشرة»، «اثنتا عشرة»، «اثنی عشر»، «اثنا عشر» که نمونه‌های آن عبارت است از «وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا...؛ و آن‌ها را به ۱۲ گروه و ملت تقسیم کردیم...» (الأعراف/ 160)، «... فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا...؛ در نتیجه عصازدن موسی(ع) بر سنگ، ۱۲ چشمه از آن جوشید و جاری شد...» (الأعراف/ 160)، «... فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا...؛ در نتیجه‌ عصازدن موسی(ع) بر سنگ، ۱۲ چشمه از آن فوران کرد...» (البقرة/ 60)، «وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا...؛ و از میان آن‌ها ۱۲ نفر را در مقام سرپرست برگزیدیم...» (المائدة/ ١٢)، «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللهِ...؛ قطعاً تعداد ماه‌ها در نزد خداوند ۱۲ ماه است...» (التوبة/ 36)

براساس روایات متعدد، همه این موارد به ۱۲ امام معصوم(ع) اشاره دارد؛ از امام علی(ع) تا امام مهدی(عج)؛ همچنین تعداد حواریون حضرت عیسی(ع)، نقبای حضرت موسی(ع)، ماه‌ها و بروج سال در تقویم‌های قمری، شمسی و میلادی و ساعات شبانه‌روز، همه ۱۲ است. این عدد در فرهنگ‌ها و ادیان گوناگون و حتی در علم نجوم، عددی کامل، معنوی و آسمانی محسوب می‌شود.

حطّه: کلمه «حطّه» به معنای ریزش و آمرزش گناهان است، دو بار در قرآن آمده و داستان و تأویل خاصی دارد: «وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ؛ هنگامی که گفتیم به این شهر درآیید و از نعمت‌هایش هرگونه خواستید، گوارا بخورید و از در ورودی آن، در حالی که به سجده و خضوع هستید، وارد شوید و بگویید: حِطَّةٌ تا گناهان شما را ببخشیم و پاداش نیکوکاران را خواهیم افزود.» (البقرة/ 58)

«وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُوا حِطَّةٌ وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ؛ و به خاطر بياوريد هنگامی را كه به آن‌ها گفته شد در اين قريه ساكن شويد و از هر جا بخواهيد، از آن بخوريد و بگویيد خداوندا! گناهان ما را بريز و از در (بيت‌المقدس) با تواضع وارد شويد، اگر چنين كنيد، گناهان شما را می‌‏بخشيم و نيكوكاران را پاداش بيشتر خواهيم داد.» (الأعراف/ 161)

«حطّه» همراه کلمات «باب»، «غفران»، «سجده» و «داخل‌شدن» آمده است و پیوند معنایی ویژه‌ای دارد. پس از پایان دوره سرگردانی و تحریم تکوینی ۴٠ ساله، شرایط ورود بنی‌اسرائیل به بیت‌المقدس فراهم و این فرمان به آنان داده شد که به شهر بیت‌المقدس وارد شوند، در آن سکونت گزینند، از مأکولات آنجا به هر مقدار که می‌خواهند، بخورند و به هنگام ورود از «باب» (در مکان مقدس)، فروتنانه سجده کنند و «حطَّه» بگویند تا خداوند آن‌ها را بیامرزد و بر پاداش نیکوکاری آن‌ها بیفزاید؛ اما گروهی از یهود نه‌تنها به این دستور عمل نکردند، بلکه آن را به تمسخر و استهزا گرفتند؛ چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ؛ ستمکاران سخن را به سخن دیگری غیر از آنچه به آن‌ها گفته بودیم، تبدیل کردند؛ پس ما نیز بر آن ستمکاران، به سبب نافرمانی همیشگی‌شان، عذابی سخت از آسمان فرو فرستادیم.» (البقرة/ 59)

ایکنا ـ در ادامه مباحث پیشین، ماجرای ورود بنی‌اسرائیل به بیت‌المقدس و مفهوم قرآنی و روایی «حطّه» را تبیین و ارتباط آن را با موضوع ولایت در نهج‌البلاغه بیان کنید.

مطابق روایات متعددی که از معصومین(ع) داریم، این گروه از بنی‌اسرائیل کلمه‌ «حطَّه» را که به معنای ریزش گناهان بود، به کلمه‌ «حنطه» به معنای گندم تبدیل و با استهزا و تمسخر، واژه‌سازی کردند و مفهومی معنوی و آخرت‌محور را به مفهومی مادی و خوردنی دنیوی تقلیل دادند. آن‌ها درواقع به حکم الهی دهن‌کجی کردند و مستحق عذاب سختی شدند که گفته‌اند بیماری کشنده‌ طاعون بود.

با این تحریف لفظی و معنایی، متکبّرانه از سجده در مقابل «باب الحطّه» امتناع ورزیدند و بخشش گناهان و غفران الهی را خواستار نشدند. نکته‌ دقیق ولایی در این خصوص این است که روایات زیادی در تفسیر اهل‌ بیت(ع) وجود دارد که فرموده‌اند: «باب الحطّه» همان «باب الله» است و مصادیق آن، پیامبر اکرم(ص) و اوصیای او(ع) هستند. امام باقر(ع) می‌فرماید: «نَحْنُ بَابُ حِطَّتِكُمْ؛ ما دروازه‌ ریزش گناهان شما هستیم.» پس برای ریزش گناهان و قبولی استغفار، باید به آن ذوات مقدسه متوسل شویم.

از طرف دیگر، براساس همان روایات، آنان که این «باب» را از حقیقتش منحرف و به دیگری تبدیل کردند، یعنی جایگاه ولایت را به دیگری سپردند و حکم خدا و رسول را مبدل کردند، همان ستمگرانی هستند که خداوند فرمود: «فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ.» اینان نافرمایان فاسقی هستند که مستحق «رجز» و عذاب سخت و دردناکی‌اند: «فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ.» (البقرة/ 59)

ایکنا ـ در پایان بگویید با توجه به ارتباط این مباحث با خطبه ۱۶۶ نهج‌البلاغه و حوادث تاریخی اسلام، چه پیام راهبردی برای جامعه امروز می‌توان برداشت کرد؟

با این شرح فشرده و مختصری که در خصوص این آیات معروض داشتیم، امیدواریم اولاً، حکمت و دلیل تذکر امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۱۶۶ و اشاره‌شان به بنی‌اسرائیل و ماجرای «تیه» آشکار شده باشد: «لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ

دوم اینکه با ماهیت بنی‌اسرائیل و ویژگی‌های روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و تمدن‌شناختی قوم یهود کمابیش آشنا شده باشیم.

سوم اینکه به علل خصومت‌ها و کینه‌های این قوم عنود نسبت به اهل‌ بیت(ع)، به‌ویژه نسبت به وصیّ برحق پیامبر خاتم(ص)، امام علی‌ بن‌ ابیطالب(ع) و مکتب تشیع علوی، حسینی و مهدوی پی ببریم و این دشمنی‌های عمیق را به اختلافات طائفه‌ای، قومی و سیاسی تقلیل ندهیم.

اخیراً مصاحبه‌ای از یکی از نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) به نام «گوتلیب» منتشر شد که گفته بود: «من هنوز واقعه‌ قلعه‌ خیبر و آنچه را که بر سر یهودیان خیبر آوردند، فراموش نکرده‌ام.» او همچنین شعار «خیبر، خیبر یا یهود» را شاهدی بر نیت مسلمانان برای تکرار سرنوشت خیبر علیه یهودیان دانست.

آری، هنوز خبر خیبر لرزه بر اندام یهود عنود جحود می‌اندازد و نام مولی علی(عليه آلاف التحيّة والثّناء) برای «أشدّ الناس فی العداوة» مهیب و ترسناک است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا؛ مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرک ورزيده‏‌اند، دشمن‌‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت.» (المائدة/ ٨٢)

با توجه به حوادث اخیر و جنگ تحمیلی صهیونیسم و استکبار جهانی بر ایران علوی، شاید بتوان گفت سفارش اکید مقام معظم ولایت(حفظه‌الله) در ابتدای امسال که با نام امیرالمؤمنین(ع) آغاز شد، در خصوص روی‌آوری بیشتر مراکز فعال و شخصیت‌های مؤثر فرهنگی به معارف نهج‌البلاغه‌ عزیز و عظیم، برای اهمیت فراوان موضوع یهودشناسی و در مفهومی گسترده‌تر، دشمن‌شناسی و شیطان‌شناسی و راه‌های مبارزه با این جرثومه‌های فساد بین‌المللی و بین‌الدولی بوده باشد؛ بنابراین ما موظف و مکلفیم که کوتاهی نکنیم و به این توصیه‌ اکید با تمام توش و توان خود لبیک بگوییم و از هیچ سعی و تلاشی دریغ نورزیم.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام