صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۰۱۳۹۶
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۲
حجت‌الاسلام سیدروح‌الله لطیفی:

مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با اشاره به ماجرای ولایت‌عهدی امام رضا(ع) گفت: شهادت آن حضرت نشان داد که در منطق امامان شیعه، سازش با ظالمان و عدول از اصول اعتقادی هیچ‌گاه پذیرفته نیست و این پیام بزرگ امروز نیز برای جهان اسلام الهام‌بخش مقاومت در برابر نظام سلطه است.

سی‌ام صفر، یادآور شهادت غریبانه امام علی بن موسی‌الرضا(ع) در دیار خراسان است؛ روزی که نه‌تنها داغی سنگین بر دل شیعیان نهاد، بلکه برگ دیگری از مظلومیت اهل‌ بیت(ع) را در تاریخ ثبت کرد. این روز فرصتی است برای تجدید پیمان با سیره آن امام همام که با صبر، حکمت و ایستادگی، در برابر نیرنگ‌های مأمون عباسی ایستاد و تا پای جان بر حقیقت و ولایت پافشاری کرد.

به همین مناسبت خبرنگار ایکنا از اردبیل با حجت‌الاسلام سیدروح‌الله لطیفی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل گفت‌وگویی کرده است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

ایکنا- شهادت امام رضا(ع) چه پیامی برای شیعیان و مسلمانان در مسیر پایبندی به ولایت دارد؟

دوران امامت امام رضا(ع) همچون سایر ادوار تاریخی امامان شیعه، ویژگی‌های خاص و منحصر به‌فردی داشت. در مقطع تاریخی پیش از ایشان، شاهد شکل‌گیری و سرکوب قیام‌های بزرگ علوی‌ها در سراسر جهان اسلام هستیم. این قیام‌ها هرچند توسط حکومت‌های بنی‌امیه و سپس بنی‌عباس سرکوب می‌شدند، اما هزینه‌های سنگینی برای حاکمان زمان ایجاد می‌کردند.

برخی از این قیام‌ها ابعاد بسیار وسیعی داشتند و برای اهل بیت(ع) نیز بسیار سنگین بودند؛ همچون قیام حسین بن علی، شهید فخ، که در دوران هادی عباسی اتفاق افتاد و به تعبیر امام جواد(ع)، بعد از واقعه کربلا، سنگین‌ترین حادثه‌ای بود که برای آل ابیطالب رخ داد. همچنین بعضی قیام‌ها حتی پس از شکست و شهادت رهبرانشان، دامنه‌دار باقی ماندند؛ مانند قیام زید بن علی بن الحسین(ع).

مأمون عباسی، که در فریبکاری و زیرکی شهرت داشت، برای حل این معضل به شیوه‌ای خاص اقدام کرد. او امام رضا(ع) را به مرو دعوت کرد و ولایتعهدی را به ایشان پیشنهاد داد. به این ترتیب، امام رضا(ع) در دوراهی سختی قرار گرفتند؛ از یک سو، اجبار مأمون برای رفتن به مرو و پذیرش ولایت‌عهدی، از سوی دیگر، شرایطی که زمان مقاومت و شهادت همانند امام حسین(ع) نبود. زیرا اگر امام رضا(ع) مقاومت کرده و به شهادت می‌رسیدند، بازتابی همانند کربلا نداشت و از طرفی، هدف مأمون این بود که با پذیرش ولایت‌عهدی از سوی امام رضا(ع)، هم قیام‌های رو به رشد علویان را کنترل کند و هم برای حکومت نامشروع خویش وجهه مشروعیت ایجاد کند. در مقابل، امام رضا(ع) باید هم جان خود را حفظ می‌کردند و هم به‌گونه‌ای عمل می‌کردند که حکومت وقت نتواند از آن سوءاستفاده کند.

امام(ع) از همان مدینه با تدبیری هوشمندانه، اهداف خود را دنبال کردند. برگزاری مجلس وداعی که بیشتر بوی سفر بی‌بازگشت و مصیبت می‌داد تا مژده حکومت، پیامی روشن به شیعیان بود مبنی بر اجباری بودن این سفر. پس از آن نیز با امتناع از پذیرش خلافت، امتناع اولیه از ولایت‌عهدی و سپس پذیرش مشروط آن (با شرط عدم دخالت در عزل و نصب‌ها)، تمام نقشه‌های مأمون را نقش بر آب کردند. این اقدامات پیامی آشکار به شیعیان داشت؛ آنچه در حال رخ دادن بود، نه شراکت در حکومت و مشروعیت‌بخشی به مأمون، بلکه کاملاً برخلاف خواست او بود.

با این حال، در میان شیعیان جریان‌ها و گروه‌های سست‌عنصری بودند که ساده‌لوحانه اقدامات مأمون را باور کردند و نزدیکی امام رضا(ع) به قدرت را فرصتی برای بهره‌برداری تلقی کردند. این مسئله می‌توانست موجب تفرقه میان شیعیان شود و حتی زمینه‌ای برای تئوریزه کردن سازش با حاکمان نامشروع فراهم آورد.

اما آنچه همه این مسائل را پایان داد، ماجرای شهادت امام رضا(ع) بود. وقتی مأمون تمام نقشه‌هایش را ناکام دید، تصمیم گرفت امام(ع) را از میان بردارد. شهادت امام رضا(ع) نشان داد که مأمون از ایشان مأیوس شده و در منطق امام رضا(ع)، سازش و مصالحه با ظالمان و دشمنان کاملاً منتفی است. تا جایی که حتی معدود جریان‌های طرفدار سازش نیز ـ هرچند دیر ـ متنبه شدند و دست مأمون برای آنان نیز رو شد.

ایکنا- چه شباهت‌هایی میان شرایط زمانه امام رضا(ع) و تحولات امروز جهان اسلام وجود دارد؟

امروزه جهان اسلام و به‌ویژه کشور ما در شرایطی حساس و سرنوشت‌ساز قرار گرفته است. دشمنان اسلام، در رأس آن‌ها آمریکا و رژیم صهیونیستی، طرح‌های شومی برای اجرای پروژه‌های سلطه‌جویانه خود طراحی کرده‌اند. در این نقشه‌ها، به زانو درآوردن جریان مقاومت، به‌ویژه ایران اسلامی، جایگاه ویژه‌ای دارد.

از نگاه نظام سلطه، تنها مانع تحقق اهداف سلطه‌طلبانه، مقاومت و پایداری رهبران جریان مقاومت است؛ رهبرانی که هرگز سلطه دشمنان را نپذیرفته‌اند. حوادث چند سال اخیر، که منجر به شهادت ده‌ها تن از رهبران مقاومت شد، نشان داد این جریان حتی به بهای جان خود نیز حاضر به مصالحه با سلطه‌جویان نیست. بنابراین، تنها راه شکست جریان مقاومت، شکستن اراده آن و واداشتنش به سازش با نظام سلطه است.

پروژه سازش در جهان اسلام سال‌هاست آغاز شده و بسیاری از دولت‌های واداده به این پروژه پیوسته‌اند. قرار بود آخرین قطعه این پازل با طرح‌هایی، چون «پیمان ابراهیم» ــ که به عادی‌سازی روابط برخی کشور‌های اسلامی با رژیم صهیونیستی منجر می‌شد ــ تکمیل شود. اما عملیات هفتم اکتبر حماس، این پروژه را به‌شدت تحت‌الشعاع قرار داد. با این حال، این طرح همچنان در دستور کار دشمنان قرار دارد؛ با این تفاوت که آنان دریافته‌اند بدون وادار کردن ایران به سازش با آمریکا، این پروژه به نتیجه نخواهد رسید.

در همین راستا، رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد و آمریکا نیز عملاً وارد جنگ با کشورمان شد تا یا نظام اسلامی را نابود کند یا با افزایش فشار، ما را به سازش وادارد. خوشبختانه با عنایات الهی، اقتدار نیرو‌های مسلح و همراهی همه‌جانبه مردم، این هدف ناکام ماند. با این وجود، دشمنان همچنان چشم به هدف دوم یعنی سازش دوخته‌اند و از طرق مختلف برای تحقق آن تلاش می‌کنند.

این اقدامات نه تنها از خارج، بلکه از داخل کشور نیز توسط جریان‌هایی دنبال می‌شود؛ جریان‌هایی که خواسته یا ناخواسته زمینه‌سازی فکری برای پذیرش سازش را در جامعه فراهم می‌کنند. برخی حتی تلاش دارند این موضوع را رنگ و بوی شرعی بدهند. در همین نقطه است که ماجرا به داستان امام رضا(ع) گره می‌خورد، چراکه این جریان‌ها می‌کوشند پذیرش ولایت‌عهدی امام رضا(ع) را با سازش امروز مقایسه کنند و بگویند همان‌طور که امام رضا(ع) در نهایت با مأمون کنار آمد، نظام اسلامی نیز باید با نظام سلطه کنار بیاید.

این در حالی است که واقعیت تاریخی خلاف این ادعاست. امام رضا(ع) هرگز با حاکمان نامشروع از درِ صلح و سازش وارد نشد. ایشان در موقعیت‌های مختلف، نارضایتی خود را آشکار می‌کردند؛ چه در نحوه وداع از مدینه، چه در مخالفت با ولایت‌عهدی که حتی به تهدید علنی ایشان از سوی مأمون منجر شد. سرانجام نیز شهادت آن حضرت به دست مأمون اثبات کرد که امام(ع) حتی لحظه‌ای حاضر به عدول از اصول و ارزش‌های اعتقادی خود نشدند. اساساً در منطق امامان شیعه، تنزل از اصول اعتقادی هیچ‌گاه پذیرفته نیست.

در شرایط کنونی نیز وضع ما با دوران امام رضا(ع) تفاوت دارد. ما نه تنها مجبور به پذیرش خواسته‌های دشمنان نیستیم، بلکه در بزنگاه‌های حساس نشان داده‌ایم که توان مقاومت و پاسخ‌گویی قاطع به دشمنان را داریم. جنگ ۱۲ روزه و پاسخ کوبنده کشورمان به محور شرارت آمریکایی ـ صهیونیستی شاهدی روشن بر این اقتدار است؛ تا جایی که سیل واسطه‌ها برای توقف حملات به سوی کشورمان روانه شد.

امروز جمهوری اسلامی در جایگاهی از اقتدار قرار دارد که هرگونه سازش با نظام سلطه نه منطقی است و نه قابل قبول. البته طبیعی است در فضای دیپلماسی، گفت‌و‌گو و توافقاتی با دیگر کشور‌ها امکان‌پذیر است؛ اما این موضوع به‌ هیچ‌وجه به معنای عقب‌نشینی از اصول و آرمان‌ها نیست و پیوند دادن آن با ماجرای تاریخی ولایت‌عهدی امام رضا(ع) تحریفی آشکار به‌شمار می‌آید.

ایکنا- چگونه می‌توان جایگاه زیارت امام رضا(ع) را در تداوم مکتب اهل‌ بیت(ع) و نشر معارف اسلام تحلیل کرد؟

زیارت در میان مسلمانان، به‌ویژه شیعیان و ارادتمندان اهل‌ بیت(ع)، جایگاهی ویژه دارد. مقصود از زیارت تنها حضور بر مزار یک شخصیت بزرگ نیست؛ بلکه زیارت امام، آثار و برکات معنوی و معرفتی فراوانی به همراه دارد، چراکه ما معتقدیم امامان معصوم(ع) نه تنها زنده‌اند، بلکه بر زائران خود احاطه دارند؛ آنان را می‌بینند و صدایشان را می‌شنوند. در برخی متون زیارتی نیز آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّکَ تَشْهَدُ مَقَامِی وَ تَسْمَعُ کَلاَمِی.»

از این‌رو، می‌توان گفت زیارت در حقیقت نوعی «دیدار و ملاقات» با امام است. به همین دلیل، برای زائر آداب خاصی توصیه شده است؛ مانند غسل زیارت، خواندن اذن دخول و رعایت ادب حضور در محضر امام. این اعمال یادآور آن است که انسان به پیشگاه امامی حاضر و ناظر وارد می‌شود و معارف و باور‌های خود را در محضر او عرضه می‌کند.

یکی از جلوه‌های مهم این مسئله در «زیارت جامعه کبیره» آشکار است؛ زیارتی که می‌توان آن را یک دوره کامل از عقاید شیعه در ارتباط با امامان معصوم(ع) دانست. برای نمونه در بخشی از آن می‌خوانیم: «أُشْهِدُ اللّهَ وَأُشْهِدُکمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، ... مُوالٍ لَکمْ وَلِأَوْلِیائِکمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدائِکمْ وَمُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ، ... مُؤْمِنٌ بِإِیابِکمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکمْ، ... ُسْتَشْفِعٌ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِکمْ، وَمُتَقَرِّبٌ بِکمْ إِلَیهِ.»

هر یک از این فراز‌ها بیانگر یک اصل اعتقادی مهم است: تولی و تبری، اعتقاد به رجعت، انتظار برای برپایی دولت حق، شفاعت و تقرب به خدا از مسیر ولایت. به همین دلیل است که زیارت در مکتب اهل‌ بیت(ع) یک «کلاس بزرگ معارف» محسوب می‌شود.

از همین رو امامان معصوم(ع) همواره شیعیان را به زیارت اهل‌ بیت(ع) توصیه کرده‌اند و ثواب‌های عظیمی برای آن درنظر گرفته شده است. در مورد زیارت امام رضا(ع) نیز روایات متعددی از پیامبر اکرم(ص) و سایر امامان نقل شده است. به‌طور نمونه، امام صادق(ع) از اجداد خود و آنان از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده‌اند که حضرت فرمود: «سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنّی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ، لَا یَزُورُهَا مُؤْمِنٌ إِلَّا أَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَحَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ» (بحارالأنوار، ج ۱۰۲، ص ۳۱)؛ یعنی «به زودی پاره‌ای از تن من در سرزمین خراسان دفن خواهد شد. هیچ مؤمنی او را زیارت نمی‌کند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب و بدنش را بر آتش حرام می‌گرداند.»

این روایت و ده‌ها روایت مشابه، نشان می‌دهد که زیارت امام رضا(ع) نه تنها یک عمل فردی و عبادی است، بلکه عاملی مهم در تداوم مکتب اهل‌ بیت(ع) و نشر معارف ناب اسلام به‌شمار می‌آید.

انتهای پیام