«انماالْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ. ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ في سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (سوره حجرات/ آیه 15).
استاد علامه جوادی آملی در ادامه تفسیر سوره مبارکه حجرات در ذیل این آیه بیان میدارد که مؤمنان راستین کسانی هستند که افزون بر اعتقاد قلبی مصون از هرگونه شک و تردید به تعالیم انبیا و اولیای الهی، در میدان عمل نیز با اعمال صالح در دو عرصه جان و مال جهاد میکنند و قرآن کریم بر راستی گفتار و مؤمن بودنشان گواهی میدهد.
بیشتر بخوانید:
باید دانست که در آیه پیشین با اشاره به عدم دخول ایمان در دلهای برخی بادیه نشینان تعریفی اجمالی از ایمان ارائه شد، اکنون این آیه، با تبیین تفصیلی به شرح و تفسیر ایمان و شاخصههای آن میپردازد.
قرآن کریم پس از سرزنش برخی بادیه نشینان به سبب عدم ایمان قلبی، در مقام تعریف و تفسیر حقیقت ایمان به بیان ویژگیهای مؤمنان میپردازد، تا آن بادیه نشینان و دیگر مدعیان دریابند که هنوز دلهایشان به وظیفه خود در قبول ایمان عمل نکرده و باید در پی مؤمن کردن دل خود باشند.
آیه مورد بحث در مقام تعریف اسلام و ایمان، به شناساندن مؤمنان واقعی میپردازد «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءامَنوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَم يرتابوا» یعنی مؤمنان راستین کسانیاند که پس از ایمان آوردن به خدا و رسول او پیوسته در حفظ آن کوشا و استوار هستند و هرگز در حقانیت ایمان خود، ذرهای تردید نمیکنند.
به هر روی بر پایه این آیه ایمان به معنای صرف اعتقاد قلبی و تسلیم و مانند آن نیست، بلکه مؤمن کسی است که از سویی به همه تعالیم انبیا و اولیای الهی اعتقاد قلبی کامل و سالم دارد و هیچگونه شک و تردیدی در حرم قلب او راه ندارد و از سوی دیگر با اعمال صالح نظیر جهاد در راه خدا با مال و جان وارد پناهگاه و در الهی شده باشد «و جهدوا بأمولِهِم وَأَنفُسِهِم في سَبِيلِ اللهِ».
گفتنی است که در سوره مؤمنون نیز که صدر و ذیل آن درباره ایمان است آیات آغازین آن اوصاف برجسته مؤمنان را بیان میفرماید که در حقیقت شناسنامه آنان و در حکم معرف حقیقت ایمان و مصادیق واقعی مؤمنان است؛ آن آیات مؤمنان را کسانی میخوانند که در نماز خشوع دارند و از لغو اعراض و زکات مال خود را پرداخت می کنند «وقد افلح الَّذِينَ هُم فِي صَلاتِهِم خاشعونَ وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللغو المُؤْمِنُونَ».
از منظر صاحب تفسیر تسنیم، ایمان ملکهای است که انسان را حدوثاً و بقائاً از هرگونه خطری حفظ میکند و مؤمن واقعی کسی است که ایمان او قلبی باشد؛ یعنی قلب او در مأمن و حصن ذات اقدس الهی قرار گرفته باشد، بنابراین ایمان واقعی به معنای ورود انسان در پناهگاه و دژ خدای متعال است؛ همان قلعهای که خود خدای سبحان دژبان آن است، چنان که فرمود «لا إله إلا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي». ورود به دژ و قلعه امن الهی نیز از در آن است و آن در ورودی ولایت و امامت اهل بیت است: «لا إله إلا الله حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي ... بشروطها و أنا من شروطها» ، «ولاية علي بن أبي طالب حصني فمن دخل حصني أمــن من عذابي.
میتوان اذعان داشت که از منظر قرآن کریم مؤمنان واقعی، هم حدوثاً به خدا و رسولش ایمان میآورند هم بقائاً در حفظ این ایمان میکوشند و از ورود هرگونه ریب و شک جلوگیری میکنند «انما المُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءامَنوا بِاللهِ ورسولِهِ ثُمَّ لَم يَرتابوا». این تداوم و استمرار در ایمان و مصونیت آن از ریب و شک، برگرفته از واژه «ثم» در عبارت «ثُمَّ لَم يرتابوا» است؛ وگرنه جمله و لم يرتابوا بیان کننده ایمانی است که تنها در حدوث با شک و تردید همراه نباشد.
عبارت «ثُمَّ لَم يَرتابوا» در قالب قضیهای سالبه، بیان میدارد که مؤمنان راستین، در بخشهای علمی و عملی هیچ تردید و شکی به خود راه نمیدهند. این ویژگی، به صورت قضیه موجبه نیز بیان شده است «إِنَّ الَّذِينَ قالوا رَبُّنَا الله ثم استقاموا» مؤمنان واقعی در مقام اندیشه و علم و جزم شک ندارند و در حوزه انگیزه و عزم و عمل نیز تردیدی به خود راه نمیدهند؛ برخلاف منافقان که رد و تردید مکرر دارند «فَهُم فى رَیبِهِم يَتَرَدَّدُونَ» همانند فرد نابینایی که راه خروجی را نمیداند و پیوسته به راست و چپ رفته و با دیوار و راه بسته رو به رو میشود.
از منظر استاد جوادی آملی، در کنار ضرورت استواری و پایداری ایمان و دوری آن از هرگونه شک و تردید، جهاد با جان و مال نیز از شاخصههای مهم ایمان و مؤمنان راستین است؛ یعنی مومنان واقعی کسانیاند که در دو عرصه جان و مال جهاد میکنند. هم وجوه شرعی واجب را میپردازند و اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند؛ هم در عمل به تکالیف بدنی نظیر نماز، روزه، حج و جهاد میکوشند.
گفتنی است که هر دو عرصه جهاد و انفاق در راه خدا، مراتب و درجاتی دارند. بر پایه برخی آیات انفاق و جهاد و مبارزه پیش از فتح مکه با انفاق و جهاد پس از آن برابر نیست «لا يستوى مِنكُم مَن أَنفَقَ مِن قَبْلِ الفَتْحِ وَ قَاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعدُ وقاتلوا» پس زمانی که به انفاق نیاز بیشتری هست اثر و ارزش خود انفاق نیز افزونتر است؛ ولی اصل ایمان که مقول به تشکیک است با همه اینها حاصل میشود.
از جمله نکات قابل دقت در این آیات این است که باید توجه داشته باشیم توحید مهمترین مسئلهای است که انسان باید آن را پاس بدارد؛ قرآن حکیم پس از تبیین شاخصههای مؤمنان و ذکر فضائل بسیار آنان میفرماید مؤمنان واقعی، هرگز مشرک نیستند «و الَّذینَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِم يُؤْمِنُونَ * وَالَّذِينَ هُم بربهم لا يُشركون» مراد از شرک در این آیه که مؤمنان را وصف میکنند پرستش «صنم» و «وَثَن» نیست، بلکه به معنای سهیم پنداشتن غیر خدا در کارها و ریا و سمعه و مانند آن است که بسیاری از مؤمنان به آن گرفتارند.
«و ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُشْرِكُونَ» از منظر قرآن کریم شرک ظلم بزرگی است «إِنَّ الشَّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» و شرک ورزی، بدترین درد و مهمترین مانع برای متمدن شدن جامعه است. چنان که اخلاص و توحید رمز پیشرفت و اعتلای جوامع بشری است. پیامبر اعظم(ص) فرمود «نه من و نه هیچ پیامبری پیش از من کلمهای به عظمت «لا إله إلا الله» نگفته است».
استاد جوادی آملی در پایان این بخش از تفسیر آیه با استناد به بیانی از علامه طباطبایی بیان میدارد که علامه طباطبایی اصرار دارد که بر اساس این گونه آموزههای دینی، مهمترین و بهترین حق بشر، حق توحید و یکتاپرستی است؛ برخلاف کسانی که مهمترین حق بشر را «حیات» میپندارند، زیرا دین الهی، حیات واقعی انسان را در زندگی مؤمنانه و موحدانه معنا کرده، چنان که قرآن کریم میفرماید انذار و بیم انبیای الهی بر موحدان و مؤمنان زنده دل اثر میگذارد؛ نه بر کافران: لِيُنذِرَ مَن كانَ حَيًّا و کسانی که این حق حیات توحیدی را از جامعه میگیرند بدترین ستمکاراناند «إِنَّ الشَّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» چون «شرک» حیات معنوی انسانها را نابود میکند اما قتل و کشتار تنها حیات مادی و حیوانی را از میان میبرد از این رو قتل ظلم عظیم خوانده نشده است.
انتهای پیام