در شگفتانگیزترین تناقض عصر ما، جهان هر روز از نظر فناوری و ارتباطات به دهکدهای کوچک شبیهتر میشود، اما ساکنان این دهکده، یعنی انسانها، بیش از هر زمان دیگری در جزیرههای هویتی، فرهنگی و دینی خود محصور شدهاند. سوءتفاهمها، ترس از دیگری و روایتهای مبتنی بر برخورد تمدنها، بستری خطرناک برای رشد افراطگرایی و خشونت فراهم کرده است. در این میان، تلاشها برای گفتوگوی ادیان اغلب یا به تعارفات دیپلماتیک و بیاثر محدود مانده، یا در همان قدم اول، در باتلاق تفاوتهای جزمی و کلامی گرفتار آمده است. در همین خصوص
رضا ملازاده یامچی، پژوهشگر دینی، یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
این بنبست ما را به این پرسش بنیادین رهنمون میشود که آیا راهی برای فراتر رفتن از این سطح و رسیدن به یک گفتوگوی حقیقی و سازنده وجود دارد؟ این یادداشت بر آن است تا این فرضیه را به بحث بگذارد که «فلسفه اسلامی»، با ماهیت منحصربهفرد خود که عقل و وحی را در هم میآمیزد، ابزارها و مبانی لازم برای خروج از این بنبست را فراهم میکند. سؤال اصلی این است که چگونه فلسفه اسلامی میتواند چارچوبی نظری و عملی برای گفتوگوی بینادیانی ارائه دهد که به جای تمرکز بر نقاط افتراق، بر پایههای مشترک انسانی و معنوی استوار شده و به همزیستی مسالمتآمیز حقیقی منجر شود؟
برای پاسخ به این پرسش، باید نخست منشور قرآنی گفتوگو را بازخوانی کرده و سپس نقش ممتاز فلسفه را در عملیاتی کردن این منشور درک کنیم.
قرآن کریم، کتابی که برخی به اشتباه آن را منادی انحصارگرایی میدانند، خود بزرگترین دعوتکننده به گفتوگو است:
• اصل «کلمه سواء» (سخن مشترک): آیه ۶۴ سوره آل عمران، یک دعوتنامه رسمی، صریح و بینظیر برای گفتوگو است: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ... ؛ «بگو ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما مشترک است گرد آییم...». این آیه، نقطه عزیمت را نه بر اثبات برتری، که بر یافتن زمین مشترک قرار میدهد.
• اصل «تعارف» (شناخت متقابل): هدف از تنوع و تکثر بشری، جنگ و نزاع نیست. قرآن هدف را «شناخت» معرفی میکند:...وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا... (حجرات، ۱۳)؛ «و شما را ملتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید». شناخت، مقدمه ضروری هر گفتوگوی معناداری است.
• اصل «جدال احسن» (گفتوگوی نیکو): قرآن، روش و اخلاق گفتوگو را نیز تعیین میکند: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ... (نحل، ۱۲۵)؛ «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن». این آیه، هرگونه تحمیل و مجادله خصمانه را نفی کرده و بر حکمت و احترام متقابل تأکید میورزد.
این اصول در سیره پیامبر اکرم(ص) به زیبایی تجلی یافت؛ از تنظیم «میثاق مدینه» به عنوان اولین قانون اساسی یک جامعه چنددینی تا رفتار ایشان با هیئت مسیحیان نجران که به آنها اجازه دادند در مسجد النبی به شیوه خود عبادت کنند.
چگونه فلسفه، گفتوگو را ممکن میسازد؟
اگر قرآن منشور گفتوگوست، فلسفه اسلامی ابزار و روششناسی اجرای این منشور است. فلسفه این ظرفیت را از چند جهت داراست:
الف) تکیه بر «عقل» به مثابه زبان مشترک: زمانی که گفتوگو بر سر متون مقدس و تفاسیر خاص هر دین به بنبست میرسد، عقل به عنوان موهبتی الهی که در اختیار تمام انسانهاست، میتواند به مثابه یک زبان مشترک عمل کند. فلاسفه مسلمان، عقل را «حجت باطنی» خداوند میدانستند. میتوان بر سر مفاهیم عقلی و اخلاقی جهانشمول مانند عدالت، رحمت، معنای زندگی و خیر عمومی، فارغ از استنادات جزمی، به بحث و تفاهم نشست.
ب) حرکت از فروع کلامی به اصول حکمی: فلسفه به ما میآموزد که از سطح تفاوتهای کلامی و فقهی (فروع) عبور کرده و به سراغ اصول و مبانی متافیزیکی و اخلاقی (اصول) برویم. یافتن اشتراک نظر در باب توحید ذاتی پروردگار یا ضرورت عدالت بسیار آسانتر از رسیدن به تفاهم در باب جزئیات مناسک است. فلسفه، ما را به این لایههای عمیقتر و مشترکتر رهنمون میشود.
ج) میراث درخشان سنتز و ترکیب: تاریخ فلسفه اسلامی، خود یک گفتوگوی بزرگ بین تمدنی است. فیلسوفان بزرگی چون کندی، فارابی و ابنرشد، نه تنها از رد و انکار فلسفه یونان (که در آن زمان یک میراث غیر اسلامی و حتی کفرآمیز تلقی میشد) نهراسیدند، بلکه شجاعانه به ترجمه، شرح و نقد آن پرداخته و توانستند میان حکمت یونانی و وحی قرآنی، ترکیبی شکوهمند ایجاد کنند. این سنت تاریخی، به ما میآموزد که حکمت گمشده مؤمن است و باید آن را هر کجا که یافت، برگرفت.
د) تمرکز بر مقاصد مشترک: رویکرد فلسفی به دین، ما را به سمت «مقاصد الشریعه» یا اهداف عالیه دین هدایت میکند. اهدافی چون حفظ حیات، حفظ کرامت انسانی، حفظ عقل، گسترش عدالت و حفظ محیط زیست، اهدافی هستند که تقریباً تمام ادیان بزرگ جهان در آن اشتراک نظر دارند. این مقاصد مشترک میتواند مبنای همکاریهای عملی و بینالمللی برای حل چالشهای مشترک جهانی باشد.
گفتوگو به معنای دست کشیدن از حقیقت است؟ برخی از هر دو سو، از این میهراسند که گفتوگو به معنای نسبیانگاری و دست کشیدن از حقیقتِ آیین خویش است. فلسفه اسلامی به این نگرانی پاسخ میدهد. گفتوگو به معنای معامله بر سر حقیقت نیست، بلکه به معنای مشارکت در مسیر کشف حقیقت است. هدف از گفتوگو، الزاماً تغییر عقیده طرف مقابل نیست، بلکه دارای اهداف چندگانهای است: ۱) انجام وظیفه الهی دعوت با حکمت. ۲) کاهش جهل و سوءتفاهم و از بین بردن زمینههای خشونت. ۳) یافتن شرکای قابل اعتماد برای همکاری در جهت خیر عمومی. ۴) و در نهایت، عمیقتر کردن فهم ما از دین خودمان در آینه نگاه دیگری. ایمان قوی، از مواجهه با اندیشههای دیگر نمیهراسد.
در پاسخ به پرسش آغازین باید گفت فلسفه اسلامی یک چارچوب بیبدیل برای گفتوگوی ادیان فراهم میکند، زیرا به جای آنکه ما را در تفاوتهای جزئی متوقف کند، به سه اصل بنیادین و مشترک فرامیخواند: عقلانیت مشترک، ارزشهای اخلاقی مشترک و دغدغههای وجودی مشترک. این رویکرد فلسفی به ما میآموزد که برای رسیدن به همزیستی مسالمتآمیز، نیازی نیست که از باورهای خود دست بکشیم، بلکه باید بیاموزیم که چگونه با زبانی حکیمانه و منطقی استوار در مورد آنها سخن بگوییم و به سخن دیگری نیز با همین نگاه گوش فرا دهیم. فلسفه اسلامی، هنر سخن گفتن در خانه دوست را به ما میآموزد؛ خانهای که همان جهان انسانیت است و دوست همان حقیقت است که همگان به سوی او در حرکتند.
پیام نهایی این نوشتار، دعوتی است به احیای این روحیه فلسفی در مواجهات بین ادیانی. در جهانی که از فریادهای کرکننده جدال و نزاع پر شده است، بیش از هر زمان دیگری به نجواهای آرام و عمیق حکمت نیازمندیم. این وظیفه عالمان و اندیشمندان ادیان مختلف است که با شجاعت، پیشگام این گفتوگوی حکیمانه شوند و نشان دهند که تنوع ادیان، نه تهدیدی برای صلح که فرصتی برای درک ابعاد گوناگون حقیقت لایتناهی است.
منابع
1. قرآن کریم: به عنوان منبع محوری.
سوره آل عمران، آیه ۶۴؛ منشور گفتوگو و دعوت به کلمه سواء
سوره حجرات، آیه ۱۳؛ در باب فلسفه تنوع بشری برای تعارف
سوره نحل، آیه ۱۲۵؛ در باب روششناسی و اخلاق گفتوگو
2. منابع تاریخی و سیره:
کتب سیره نبوی مانند سیره ابن هشام برای مطالعه تفصیلی رویدادهایی چون مواجهه با مسیحیان نجران
متن تاریخی میثاق مدینه (صحیفة المدینه) به عنوان الگوی عملی جامعه چنددینی
3. تفاسیر کلیدی قرآن:
تفسیر المیزان: تألیف علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ برای تحلیلهای عمیق و فلسفی از آیات دعوت و گفتوگو
4. آثار بنیادین فلسفه اسلامی:
آثار فیلسوفانی چون ابویوسف کندی، ابونصر فارابی (بهویژه کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة) و ابنرشد که نمونههای برجسته تعامل عقلانی با میراثهای فکری دیگر هستند
5. آثار اندیشمندان معاصر
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، آثار متفکران معاصری که در حوزه فلسفه دین و گفتوگوی بینادیانی فعالیت میکنند (مانند سید حسین نصر) میتواند راهگشا باشد.
انتهای پیام