صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۳۴۶۶۳
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۲
نجفقلی حبیبی تشریح کرد:

گروه اندیشه: مؤلفه و مفهوم اصلی فلسفه سهروردی «نور» است و در این جا تکیه‌گاه سهروردی آیه نور است و بر اساس آن وی به بینشی می رسد که همه جهان را بر این مبنا ببیند و در پرتو این تلقی از نور و با استفاده از قرآن است که قطعاً همه جهان بینی خود را بنا گذاشته است.

نجفقلی حبیبی، استاد فلسفه و حکمت اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به مناسبت روز بزرگداشت سهروردی، به بیان نکاتی در باب تأثیر قرآن بر اندیشه های این فیلسوف اسلامی پرداخت.
حبیبی با اشاره به توجه همه گروه های فکری اسلامی از فیلسوفان تا فقها به قرآن، به میزان توجه فیلسوفان برجسته اسلامی به قرآن اشاره کرد و گفت: از بین فیلسوفان کمتر می بینیم که فارابی به آیات قرآن استناد کند یا من چیزی به خاطر ندارم. ابن سینا در موارد محدودی این کار را کرده و به قرآن توجه کرده است و مطلب خود را با یک بیانی از آیات قرآنی به اثبات می رساند یا محکم‌تر می کند. برای مثال در برهان صدیقین در اشارات صریحاً به آیه قرآن اشاره می کند و اصلاً کلمه «صدیقین» را از همین جا می گیرد ولی در کل استنادات او به آیات قرآن محدود است.
سهروردی؛ اولین فیلسوفی که بیش از همه به قرآن استناد می‌کند
وی با بیان این که سهروردی بعد از ابن سینا اولین فیلسوفی است که بیش از همه به قرآن استناد می کند، ادامه داد: بعد از سهروردی هم ملاصدراست که می شود گفت به نحوی از سهروردی خیلی مایه گرفته است اما در عین حال خود او هم توجه ویژه ای به قرآن دارد. ملاصدرا البته تا جایی پیش رفت که علاوه بر استناداتش به قرآن در کتاب های فلسفی اش، تفسیر قرآن هم نوشت. البته زمانه ملاصدرا هم خیلی متفاوت است و در دوره صفویه فضای سیاسی دیگری به وجود آمده و توجه ویژه ای به مسائل دینی هست.
توجه سهروردی به قرآن بیش از حد انتظار است
حبیبی توجه سهروردی به قرآن را با توجه به زمینه‌های اجتماعی و فکری موجود در زمانه وی بیش از حد انتظار توصیف کرد و با اشاره به یکی از کتاب های وی گفت: وی در الالواح العمادیه که یکی از کتاب های کوچک اوست و آن را به دو زبان فارسی و عربی نوشته است، در متن عربی آن تصریح می کند که من بنا دارم برای بیان مسائل فلسفی از قرآن مجید استشهاد کنم و برای هر مطلب دو آیه بیاورم و این کار را انجام داده است.
الواح العمادیه؛ مهمترین کتاب فلسفی ـ قرآنی سهروردی 
این استاد فلسفه اسلامی درباره این کتاب عنوان کرد: سهروردی این کتاب را ظاهراً در دیار بکر در زمانی که به نزد حاکم آنجا به نام عمادالدین بوده به نام او نوشته است و شاید تنها کتابی است که به نام کسی نوشته است. او جوان پر شور و حرارتی بوده است که در حالت سیر و سلوک و سیر آفاق و انفس بوده و گذرش که به دیار بکر می افتد کتاب الالواح العمادیه را برای حاکم آن جا می نویسد و در آن فوق العاده به آیات قرآنی استناد می کند.
عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها افزود: سهروردی البته در کتاب های رسمی اش مانند حکمة الاشراق نیز آیاتی دارد اما نه به این شکلی که در این جا دارد. در بعضی از رساله های کوچک دیگر هم به آیات قرآن استناد می کند اما هیچ کدام به اندازه الالواح العمادیه نیست.
تأملی بر استنادات قرآنی فلاسفه
حبیبی با اشاره به این مطلب که این استنادات مورد ارزیابی های متفاوتی قرار می گیرد، اظهار کرد: بعضی ممکن است بگویند که سهروردی سعی کرده اول حرف خود را در قالب فلسفه بزند و بعد به تکلف می خواهد یک آیه را به آن وصل کند و بگوید که مطلبش مورد تأیید آیه قرآن است. در این جا در واقع آیه برای تأیید دیدگاه فلسفی او استفاده می شود، هر چند که ظاهر آیه مخالف این مسئله باشد.
وی پاسخگوئی به چنین اشکالی را برای کسانی که می خواهند به آیات قرآن استشهاد کنند دشوار دانست و بیان کرد: به هر حال فیلسوفان در تفسیر قرآن خیلی دست خود را باز می دانند و برای مثال وقتی که در تفسیر آیه‌ای که از «خلق» و «امر» سخن می گوید، وارد می شوند خلق را عالم مادی معرفی می کنند و مقصود از امر را عالم مجردات می دانند؛ حال آن که در ظاهر آیه هیچ چیزی که به این مطلب اشاره داشته باشد وجود ندارد و مطالبی را هم که مفسرین معمولی در این مورد دارند اصلاً چنین نظری را بیان نمی کند.
وی افزود: اما همچنان که گفته شد فیلسوفان خود را در تفسیر آیات قرآن آزاد می دانند و بر اساس دیدگاه های فلسفی خود آیات را تفسیر می کنند و سهروردی نیز در استفاده از آیات قرآنی دست خود را باز می بیند و آن ها را بر مبناهایی که در فلسفه دارد تفسیر می کند.
«آیه نور»؛ تکیه‌گاه فلسفه سهروردی
حبیبی همچنین با اشاره به مؤلفه و مفهوم اصلی فلسفه سهروردی یعنی «نور» و نسبت آن به آیه نور، بیان کرد: سهروردی در این مورد هم به قرآن و هم به فلسفه ایران باستان استناد می کند و می گوید که جهان همه نور است و جهان معنوی که از جانب خداوند بر همه عالم سیطره دارد جنبه نوری عالم است و جنبه مادی را ظلمت یا تاریکی می خواند. در این جا تکیه گاه سهروردی آیه نور است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا می شود گفت که تم اصلی فلسفه سهروردی یعنی اصالت داشتن نور در عالم و تقابل نور و ظلمت از قرآن گرفته شده است یا نه؟ اظهار کرد: نمی شود این گونه گفت که این تم حتماً از قرآن اخذ شده است اما می توان این را گفت که او یک تلقی فلسفی از جهان پیدا کرده است و بعد برای اثبات یا تأیید آن به آیات قرآنی روی می آورد. به هر حال من قادر نیستم و شواهدی در این مورد در دست ندارم که تعیین کنم که این فهم فلسفی در ابتدا بدون قرآن حاصل شده است یا از ابتدا از قرآن اخذ شده است و بعد سهروردی به تم فلسفی جهان نورانی رسیده است.
این پژوهشگر فلسفه اشراق ادامه داد: اما در هر صورت این مفهوم به سهروردی بینشی می دهد که همه جهان را بر این مبنا ببیند و در پرتو این تلقی از نور و با استفاده از قرآن است که قطعاً همه جهان بینی خود را بنا گذاشته است؛ به شکلی که قبلی ها اصلاً چنین تصوری را ندارند. البته می توان گفت که از فلسفه های دیگر نیز برای تأیید حرف های خود کمک گرفته است.
توجه عظیم ملاصدرا به قرآن مرهون وجود سهروردی است
حبیبی همچنین در پاسخ به این سؤال که تا چه حد وجود ملاصدرا که تفسیر قرآن می نویسد مرهون وجود سهروردی است؟ پاسخ داد: من فکر می کنم که این نکته خیلی درست است، چون ملاصدرا خیلی تحت تأثیر سهروردی بوده است و توجه عظیم او به قرآن از همین جا آغاز می شود؛ هر چند خود او آن را توسعه می دهد، اما بالاخره سهروردی برای او خیلی الهام بخش است. ملاصدرا با ابن سینا هم خیلی محشور است اما در بیان ابن سینا، با وجود اصول قرآنی‌ای که مد نظر اوست، چندان جلوه ندارد.
وی افزود: البته در این زمینه فضای اجتماعی و سیاسی کشور نیز مؤثر است اما آن تعلق خاطر یا الهامی است که ملاصدرا از سهرودی گرفته است یا تعلق خاطری است که به او دارد که به ملاصدرا کمک کرد تا وارد عرصه قرآن بشود. البته خود او انصافاً با تفسیری که نوشت خیلی از سهروردی جلوتر رفت؛ به طوری که در اواخر کتاب اسفار و شواهد الربوبیه که مباحث معاد را مطرح می کند همه بحث او قرآنی است.