صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۸۰۸۲۲۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۶
پدر از لسان پسر:

گروه اندیشه ــ نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه روش‌های مختلفی برای فهم جهان وجود دارد که می‌توان به روش‌های فلسفیِ مشاء، فلسفیِ اشراق، عرفان و کلام اشاره کرد که همه در حکمت متعالیه ملاصدرا جمع است، گفت: شهید مطهری نیز روش فکری و فلسفی خود را بر همین اساس پایه‌گذاری کرد.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ همایش ملی «استاد مطهری و مطالعات قرآنی معاصر»، امروز، 12 اردیبهشت، به همت انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی و با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، در این همایش بیان کرد: به طور کلی روش فکری شهید مطهری را باید مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که بین این روش‌های فکری اسلامی که به معنای عام رنگ فلسفی دارند، روش فکری شهید مطهری کدام یک از اینهاست.
وی در ادامه افزود: البته روش‌های فکری اسلامی را که جنبه فلسفی و نگاهی کلی به جهان و نوع جهان‌بینی داشته باشند می‌توان در چند روش تقسیم‌بندی کرد؛ یکی روش فلسفیِ مشائی است که روشی کاملا استدلالی محسوب می‌شود. دوم، روش فلسفیِ اشراق است که علاوه بر استدلال، بر شهود و اشراق و توجه به قلب و دل نیز تأکید دارد. سوم، روش عرفانی است که صرفاً بر شهود و اشراق و توجه به قلب توجه دارد و چهارم، روش کلامی است که روشی استدلالی محسوب می‌شود، منتها در حوزه اصول عقاید و اصول دین و تعهد به دفاع از اصول دین است.
مطهری تصریح کرد: این چهار روش در حکمت متعالیه ملاصدرا به‌ هم رسیده‌اند و حکمت متعالیه مانند یک نقطه تلاقی و یک چهارراهی است که این چهار روش فکری با هم تلاقی پیدا می‌کنند. ضمن اینکه، او قرآن و حدیث را هم اضافه کرده و در روش خود به قرآن و حدیث نیز توجه لازم را دارد و به عبارت دیگر، قرآن و عرفان و برهان در حکمت متعالیه ملاصدرا جمع شده است.
نائب رئیس مجلس شورای اسلامی بیان کرد: روش فکری و فلسفی شهید مطهری نیز همین روش حکمت متعالیه است که در آن قرآن جایگاه ویژه‌ای دارد و از ویژگی‌های شهید مطهری این است که ایشان هیچ‌وقت فلسفه‌زده نشد و به اصطلاح تعصب فرقه‌ای و یا تعصب گروهی پیدا نکرد. همان طور که هیچ‌وقت عرفان‌زده و کلام‌زده هم نشد، چون روح علمی داشته و به دنبال کشف حقیقت بوده است. حتی ایشان به برخی فلاسفه، مانند ملاصدرا انتقاد می‌کنند و می‌گویند که وقتی مثلاً وارد تفسیر قرآن می‌شوند نیز نمی‌توانند از آن قالب فلسفه بیرون آیند و باز هم از همان اصطلاح جوهر و عرض و ... استفاده می‌کنند. لذا می‌بینید که در همه مباحث بحث‌های شهید مطهری به قرآن ختم می‌شود و همیشه در پایان بحث دنبال شاهد گرفتن و استناد به قرآن هستند.
مطهری بیان کرد: در مباحث توحیدی و ... نیز این طور است. مثلاً وقتی می‌خواهند ماتریالیسم تاریخی را رد کنند، در نهایت از قرآن استفاده می‌کنند و از قرآن کمک می‌گیرند و در نحوه برخورد با قرآن و عترت، افراطیون شیعه و سنی را نقد می‌کنند که دسته اول به قرآن توجه ندارند و دسته دوم نیز به عترت و می‌گویند که این دو عدل هم هستند و هریک بدون دیگری مفید و کارساز نخواهد بود. ایشان تأکید دارند که در مورد این حدیث «انی تارک فیکم الثقلین»، انحرافی ایجاد شده که عده‌ای وقتی این حدیث را می‌خوانند، می‌خواهند نتیجه بگیرند که کتاب و عترت باید صرفاً مورد احترام باشد و صرفاً احترام را نتیجه می‌گیرند، در حالی که مقصود صرفاً احترام نیست، بلکه این است که باید با هم مبنای عمل باشند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: شما تفسیرهای قرآنِ شهید مطهری را حتماً ملاحظه کرده‌اید. ایشان سبک مخصوص خود را دارد اما در حد خود، مورد توجه واقع نشده است و شاید اشکال از ما بوده که عنوان آنها را «آشنایی با قرآن» گذاشتیم و احتیاط کردیم که وقتی خودشان حضور ندارند، عنوان تفسیری برای این‌ها نگذاریم چه اینکه ممکن بود این کار حساب شده نباشد. لذا احتیاط کردیم و عنوان مباحث جلسات تفسیری ایشان را «آشنایی با قرآن» گذاشتیم، اما در واقع تفسیر قرآن است که نکات بدیع فراوانی نیز دارد و سبک تفسیری مخصوص به خودش است.
مطهری بیان کرد: نگاه استاد به خود قرآن نیز قبل توجه است. از مباحث ایشان روشن می‌شود که قرآن را با ادراک و درک درونی احساس می‌کنند که واقعاً معجزه است. چون یک وقت، با زبان می‌گوییم که قرآن معجزه است، اما ممکن است ایمان قلبی نداشته باشیم، اما ایشان از ته دل معتقد است که قرآن معجزه و امر غیربشری است و البته بر اصطلاح معجزه نیز اشکال می‌کنند که این اصطلاح، اصطلاح متکلمین است. معجزه یعنی عاجز کننده و اگر صرفاً معجزه را به عنوان عاجزکننده بفهمیم، خیلی چیزها معجزه خواهد بود. مثلاً کسی که در یک رشته رکورد شکسته نیز معجزه دارد، چون دیگران را عاجز کرده است که بتوانند مانند او را بیاورند، اما قرآن، آیت و نشانه است و می‌گویند امری است که خارج از اختیار و اراده و توان بشر است. سپس ایشان جنبه‌های اعجاز را ذکر می‌کنند که در دو بخش الفاظ و معانی قرآن قرار دارد. اولی، همان فصاحت و بلاغت قرآن و دومی نیز مقوله علمی است. یا نحوه مطرح شدن خدا در قرآن، در مقایسه با بیان متکلمان و ... و پیوند انسان با خدا و قرآن و خبر از آینده را بحث می‌کنند و می‌گویند اینها، چیزهایی است که معجزه بودن قرآن را نشان می‌دهد.
وی در بخش پایانی سخنان خود به خاطره‌ای که از روز پایانی حیات شهید مطهری داشت اشاره و بیان کرد: ایشان در شب دوازدهم اردیبهشت به شهادت رسیدند، اما روز دوازدهم، روز شهادت و معلم نامیده شد. نکته جالب برای من آن حالتی است که در همان روز آخر داشتند. در آن دوره، دانشجوی رشته مکانیک در دانشگاه تبریز بودم. روز دوشنبه‌ای بود که در خوابگاه بودیم و در بین راه، صدای ایشان را از رادیو شنیدم که یکی از سخنرانی‌های ایشان را از رادیو پخش می‌کردند و هوس کردم که به تهران بروم، در حالی که می‌خواستم دو هفته دیگر به تهران برگردم.
مطهری تصریح کرد: سوار اتوبوس شدم و به طرف تهران آمدم. صبح زود به تهران رسیدم و به منزل آمدم و دیدم که ایشان روی تخت خود نشسته و در حال نوشتن بودند که بعدا دیدم یک مطلبی را می‌خواستند به عنوان مقدمه کتاب مسئله حجاب قرار دهند که فکر می‌کنم تحت عنوان نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران بود که البته ناقص هم ماند و بعدا در کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران آن را آوردیم. ایشان وقتی من را دیدند تعجب کردند که چرا آمدید و مگر قرار بود که بیایید؟ بنده گفتم، روز تعطیل است و به همین دلیل آمدم. ایشان از دانشگاه تبریز پرسیدند که آنجا چه خبر است و برای روز کارگر چه می‌کنند؟ بنده هم توضیحاتی را ارائه کردم و ایشان گفتند که بناست امام نیز امروز پیام خوبی بدهند و به هر حال این گذشت.
وی در ادامه افزود: هنگام ظهر، سر سفره ناهار، باهم بودیم و آقای لاریجانی که رئیس مجلس هستند نیز حضور داشت، اما مقصودم این است که آن روز، ایشان بسیار شاد بودند و حالت غیرطبیعی داشتند و به فکر بودم که چرا ایشان می‌گوید و می‌خندد و شاد است؟ به ایشان گفتم که آقای بازرگان، دو شب قبل گوشه و کنایه‌هایی به امام می‌زد و ایشان گفتند که امام نیز از بازرگان راضی نیست و ظرف همین چند روزه می‌خواهیم که دولت را برکنار کنیم و یک دولت جدید و انقلابی روی کار آوریم و گفتند که بازرگان به مقدار لازم کار خود را انجام داده است. خلاصه در همان جا صحبت استاد علامه جعفری شد و اینکه ایشان توجهی به حضار و مستعمان ندارند و حرف خود را می‌زنند و ممکن است برای توده مردم، بحث فلسفی کنند. چند خاطره گفتیم و خلاصه خیلی عجیب بود که ایشان شاد بودند و شب هنگام نیز آن اتفاق افتاد و بعداً با خودم گفتم که این قضیه آمدن من به تهران، گویی به این صورت بود که یک نیرویی من را به سمت تهران می‌کشید.
مطهری بیان کرد: بنده وارد منزل شدم و دیدم که پدرم نماز مغرب و عشا می‌خوانند، نماز را خواندند و بعد راننده پدر آمدند و ایشان را بردند که شب آن اتفاق افتاد. مقصود این است که آمادگی ایشان برای شهادت، چیزی بود که هنوز هم روشن نشده و احساس می‌کنم که ایشان مطلع بود و البته بعد از اینکه تیمسار قرنی را ترور کردند و فرقانی‌ها گفته بودند که دو روحانی را ترور می‌کنیم، ایشان گفته بود که به سراغ من می‌آیند و البته محافظ داشتن را هم رد نکرده بود و قرار بود محافظان ظرف یکی دو روز آینده بیایند اما متأسفانه اتفاق رقم خود.
وی در انتهای سخنان خود گفت: البته در مورد ایشان کوتاهی شد، چون در آن دوره، هیچ کس غیر از ایشان مورد تهدید نبود، چراکه مواضع صریح در مورد کمونیست‌ها و مجاهیدن خلق داشت و می‌دانستند که آن کسی که وارد ورود اینها به نهضت است، شهید مطهری است بنابراین برایشان روشن بود که سراغ ایشان می‌آیند اما در هر حال از طرف فرزندان و شاگردان و دوستان و یاران کوتاهی شد، در حالی که همه می‌دانستند ایشان مورد هدف‌اند.
انتهای پیام

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
|
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۲/۱۲
حضرت علی (علیه‎السلام) می‎فرماید:
((فأحبب لغیرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها؛ آنچه كه براى خود دوست می‎داری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران هم مپسند)).
نمیشه که آقایونی در کشور مسئولیت داشته باشند در هر رده و پست و مقامی که شعار انقلابی گری و نسخه انقلابی و ارزشی برای عامه مردم بپیچند ولی خود و آقازاده ها و بستگانشون رفتارها و سبک زندگی غیر ارزشی و غیر انقلابی داشته باشند.
اینجاست که سبک زندگی ساده ،صادقانه و بدون تجمل مقام معظم رهبری مد ظله العالی و شهید رجائی می بایستی وظیفه و در دستور کار هر فردی باشد که در نظام ارزشی و انقلابی ایران خواهان پذیرش مسئولیت است و به هرکسی که توانایی و تحمل چنین سبک زندگی را ندارد نمی بایستی اجازه پذیرش مسئولیت داده شود که متآسفانه در طول سه دهه اخیر خلاف این امر را در اداره کشور شاهد بوده ایم،بنحوی که نمی توان از حقوق های نجومی و چند میلیونی آقایان و رانت بازی ، اختلاس ، رشوه در بین ایشان و کاخ نشینی ،دزدی و فرارشان از کشور و سبک زندگی و تحصیل آقازاده ها ،دوتابعیتی ها و بستگانشان در خارج از کشور چیزی جز بی عدالتی و تبعیض و ظلم به طبقه از دست رفته متوسط و محروم جامعه متصور شد.و صد البته این بخاطر کوتاهی نهادهای نظارتی و قضایی در غربالگری کسانی بوده که خواهان پذیرش مسئولیت در نظام ارزشی و باور مدار جمهوری اسلامی و به هزینه و درد و رنج و مقاومت مردم بوده است.