در چند جلسه قبل چند نکته محوری را عرض کردم و نکته محوری در تمام اینها این بود که خداوند در آیات گوناگون فرموده است؛ ای انسان قرآن، تبیان انسانیت شما است و اگر میخواهید در زندگی انسانیت خود را بارور کنید و زندگی انسانی داشته باشید بدانید که هیچ راهی جز رجوع به قرآن و عترت طاهره ندارید.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی». خداوند در آیات قرآن از جمله آیه 30 روم میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ». ای پیامبر(ص) شما و به تبعیت از شما امت اسلام باید روی قلب خود را به سمت دین کند و به تعبیر دیگر باید طوری باشند که دین و قلب آنان یگانه و منطبق با دین شود.
دین، تبیان کلمه توحید و تبیان، کلمه ولایت است؛ گویی انس با قرآن، انس با توحید و ولایت است و طبعا وقتی تکثر پیدا میکند انس با همه احکام و حقایقی است که خداوند در دین بیان کرده است. در ادامه ایه شریفه فرموده است: حنیفا؛ وقتی شما در اعتدال روحی هستی، قلب تو با دین منطبق است؛ این دین همان امر فطری است که خداوند شما انسانها را بر همان اساس خلق کرده است «لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» تا بشریت باقی است این سنت الهی هم باقی است و در خلقت الهی هیچ تغییری نیست و کسی نمیتواند مدعی شود که قلب و روح من با قرآن منطبق نیست ولو در اوج کفر و شرک باشد؛ اگر این گونه باشد بداند خودش با سوء اختیار خود از آن حقیقت نورانی و فطری خود دور شده است: «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ».
بنابراین؛ پیمانی که خداوند از انسان در سوره مبارکه روم گرفته است، یعنی ای انسان ما همه شما را منطبق با قرآن خلق کردیم پس بیایید این انطباق را به فعلیت در آورید و از قرآن و شرایع الهی تبعیت کنید. در ادامه فرمود: «ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» این اسم اشاره به دور، اشاره به عظمت قرآن است و این دین آنچنان عظیم است و همان حقیقت قیمی است که همه انسانها را قیمومت میکند و بر همه روشهایی که ساخته و پرداخته انسانها است قیمومیت دارد و زشتیها و کاستیهای آن را روشن و نواقص آن را تکمیل میکند ولی اغلب به ارزش قرآن به این معنا آشنا نیستند.
سیره اهل بیت(ع) و اصحاب، انس دائمی با قرآن بود؛ جناب فضه یکی از نمادهای این مسئله است؛ قشیری نقل کرده است که من با برخی برخورد کردم که داستانی بین آنها با ملاقات با فضه پیش آمده است. یکی از آنها گفته است وقتی به سوی زیارت خانه خدا میرفتم ناگهان زنی پیدا کردم که گویی راه را گم کرده بود و از او پرسیدم تو که هستی و او بدون اینکه سخنی بگوید گفت: «وَقُلْ سَلَامٌ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» یعنی اول سلام کن و بعد سخن بگو؛ این فرد میگوید؛ من اول سلام کردم و سپس گفتم تو در این بیابان تنها چه میکنی و او فرمود: من یهد الله...کسی که خدا او را هدایت کند گمراه نخواهد شد. تعجب کردم از این سخن گفتن زیبای او با قرآن و به او گفتم تو از انس هستی یا جن و فرمود: «يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ». فهمیدم او انسان است و گفتم از کجا میآیی و جواب داد: «يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ». از راه دور میآیم. گفتم کجا میروی و او گفت: «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا». فهمیدم به حج میرود.
گفتم؛ چند وقت است راه را گم کردهای و گفت: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ»؛ فهمیدم شش روز است که در راه است و گرسنه. گفتم پس گرسنه هستی و او جواب داد: «جسدا لا یاکلون الطعام»؛ که ما آنها را جسد قرار ندادیم که غذا نخورند و فهمیدم احتیاج به غذا دارد.
روایت مفصل است و به او گفتم عجله کن به حج برسیم و او گفت:«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا». خدا هر کسی را در حد وسع از او انتظار دارد. به او گفتم بیا پشت سر من بنشین و او جواب داد: «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا». دو نفر هرگز در روی یک شتر قرار نمیگیرند؛ چون باعث فساد است.
راوی نقل کرده است رفتیم تا رسیدم به قافله و به او گفتم تو آشنایی در این قافله داری؟ جواب داد:« يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ». یا «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» و ... که. فهمیدم چهار پسر دارد به نامهایی که در این آیات ذکر شده است.
خلاصه صدا زدم فرزندانش آمدند و نزد او رفتند و پرسیدم این زن کیست که غیر از قرآن هیچ سخنی با من نگفت، گفتند؛ او فضه کنیز بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) است و ادامه دادند مادر ما 20 سال است که جز با قرآن با احدی سخن نگفته است و این بیانگر آن است ما چقدر باید با قرآن مأنوس باشیم.
انتهای پیام