صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۱۴۵۲۴
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۵
دلت انار ترک خورده زمستان است؛

گروه ادب: مجموعه شعر «آتش در گلستان» تازه‌ترین مجموعه شعر سارا جلوداریان است که با غلبه «غزل» در بین گونه‌های شعری منتشر شده است.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، مجموعه  شعر «آتش در گلستان» تازه‌ترین مجموعه شعر سارا جلوداریان است که با غلبه «غزل» در بین گونه‌های شعری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.



در آغاز این کتاب می‌خوانیم: «شعر جوان اگر چه پدیدده‌ای نام‌ آشناست، در حوزه شعر و نقد فارسی پدید‌ه‌ای است تازه و رواج آن محصول سال‌ها پس از انقلاب. نداشتن ویژگی‌های سبکی واحد، بسامد بالای واژگان مذهبی و صمیمیت در لحن از ویژگی‌های مشترک آثار شاعران جوان است.



آفاق و ساخت‌های مختلف، نوع مواجهه متفاوت با زبان و مضمون‌ها و دست‌مایه‌های شعری متنوع، آثار شاعران جوان هم‌روزگار ما را ضمن داشتن ویژگی‌های مشترک، از یکدیگر متمایز کرده است. از طرفی بیشترین حجم آفرینش‌های شعری در این حوزه صورت می‌گیرد، در واقع شعر جوان موتور محرکه شعر انقلاب از دیروز تا امروز است.»



این مجموعه شعر، شامل جدید‌ترین نوسروده‌های جلوداریان است که با یک نگاه اجتماعی جدید سروده شده است. این مجموعه از 35 غزل تشکیل شده که شعرها عموماً با تم مذهبی و آئینی سروده شده‌اند.



همزاد‌پنداری با مخاطب، نگاه جهان‌شمول و جامعه‌محور به دنیای پیرامون، از جمله خصایص این مجموعه شعری است. شاعر عنوان این مجموعه شعری را که نام یکی از شعرهای این مجموعه است، به مادران و همسران شهدا تقدیم کرده است.



آتش و گلستان، اتفاق ساده، یوسف بی‌دست، پابوس، پناه، حضرت خوبان، رسول مهر، عدل علی(ع)، برای خلیج فارس و ... عناوین این مجموعه را شامل می‌شود.



«آتش و گلستان» نام شعری است که از سوی شاعر به مادران و همسران شهدا تقدیم شده است:



«دلت انار ترک خورده زمستان است



دلت که مجمری از آتش و گلستان است



دو چشم مشرقی‌ات را چگونه شرح دهم



شبیه پنجره‌ای باز، رو به باران است



به دست توست کلید طلایی این باغ



بخوان عزیز که فصل هزار دستان است



از آن زمان که تو لیلای ماجرا شده‌ای



چقدر عشق، که سرگشته بیابان است



چقدر لهجه شیرین و ساده‌ای داری



که مثل سلسله شاعران کاشان است



نمی‌شود به تو تشبیه کرد دریا را



چقدر موج، که از خشم تو هراسان است



تو مثل کوه صبوری! نمی‌توان فهمید



غمی که در قفس سینه تو پنهان است



به این دلیل بزرگی که شیرزن هستی



و گرنه شیر در این بیشه‌ها فراوان است »