صفحه نخست

فعالیت قرآنی

سیاست و اقتصاد

بین الملل

معارف

اجتماعی

فرهنگی

شعب استانی

چندرسانه ای

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

خراسان جنوبی

بوشهر

چهارمحال و بختیاری

خراسان رضوی

خراسان شمالی

سمنان

خوزستان

زنجان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویر احمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

بازار

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۳۷۰۰۸۷
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۰
بازخوانی خاطرات انقلاب؛

گروه جهاد و حماسه: 12 بهمن بود، ابراهیم پروانه‌وار به دور شمع وجودی حضرت امام(ره) می‌چرخید و می‌گفت: «صاحب این انقلاب آمد، ما مطیع ایشانیم؛ هر چه امام(ره) بگوید همان اجرا می‌شود.»


ابراهیم هادی، اول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی، حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی، یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال و کشتی بی‌نظیر بود و هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید و مردانه می‌ایستاد.



وی از دوران کودکی عشق و ارادت خاصی به امام خمینی(ره) داشت. هر چه بزرگتر می‌شد، این علاقه نیز بیشتر می‌شد. حسین الله‌کرم از دوستان و همرزمان شهید هادی نقل می‌کند: «اوایل بهمن بود، با هماهنگی انجام شده، مسئولیت یکی از تیم‌های حفاظت حضرت امام(ره) به ما سپرده شد. گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهای خیابان آزادی(منتهی به فرودگاه) به صورت مسلحانه مستقر شد.



صحنه ورود خودرو امام(ره) را فراموش نمی‌کنم؛ ابراهیم پروانه‌وار به دور شمع وجودی حضرت امام(ره) می‌چرخید. بلافاصله پس از عبور اتومبیل امام(ره)، بچه‌ها را جمع کردیم و همراه ابراهیم به سمت بهشت زهرا(س) رفتیم.



امنیت درب اصلی بهشت زهرا(س) از سمت جاده قم به ما سپرده شده بود. ابراهیم در کنار در ایستاده بود، اما دل و جانش در بهشت زهرا(س) بود. آنجا که حضرت امام(ره) سخنرانی می‌کرد. ابراهیم می‌گفت: صاحب این انقلاب آمد، ما مطیع ایشانیم. هر چه امام(ره) بگوید همان اجرا می‌شود. از آن روز به بعد ابراهیم خواب و خوراک نداشت.



در ایام دهه فجر چند روزی بود که هیچ‌کس از ابراهیم خبری نداشت. تا اینکه روز بیستم بهمن دوباره او را دیدم. بلافاصله پرسیدم: کجایی ابرام جون؟ مادرت خیلی نگرانه. مکثی کرد و گفت: توی این چند روز، من و دوستم تلاش می‌کردیم تا مشخصات شهدایی که گمنام بودند را پیدا کنیم. چون کسی نبود به وضعیت شهدا در پزشکی قانونی رسیدگی کنه.



شب بیست و دوم بهمن بود. ابراهیم با چند نفر از جوانان انقلابی برای تصرف کلانتری محل اقدام کردند. آن شب بعد از تصرف کلانتری 14 با بچه‌ها مشغول گشت‌زنی در محل بودیم. صبح روز بعد، خبر پیروزی انقلاب از رادیو سراسری پخش شد. ابراهیم چند روزی به همراه امیر به مدرسه رفاه می‌رفت. او جزء محافظین حضرت امام(ره) بود. در این مدت با بچه‌های کمیته در مأموریت‌هایشان همکاری داشت، ولی رسماً وارد کمیته نشد. بعد هم به زندان قصر رفت و مدت کوتاهی از محافظین زندان بود.»